| کد مطلب: ۳۷۸۳۶

بازدارندگی کوتاه مدت به قیمت صلح پایدار

در صد روز نخست دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، مداخله نظامی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه تشدید شد.

بازدارندگی کوتاه مدت به قیمت صلح پایدار

راشد المهندی/پژوهشگر غیرمقیم

در صد روز نخست دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، مداخله نظامی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه تشدید شد. این مسئله وضعیت امنیتی منطقه را بازتعریف کرد و باعث آزمودن تعهدات دفاعی آمریکا در منطقه شد. این شکل از قاطعیت بازیافته آمریکا ناشی از تلاش ظریف برای «صلح از طریق اقتدار» است و یادآور سیاست‌های دوران رونالد ریگان است که استفاده از نیروی زیاد به عنوان بازدارندگی نهایی تلقی می‌شد.

حملات هوایی آمریکا به یمن، قرار دادن مجدد حوثی‌ها در فهرست سازمان‌های تروریستی و تشدید فشارها بر ایران نشان‌دهنده تلاش مجدد برای برقراری سلطه آمریکا است. رویکرد ترامپ واضح است: بازدارندگی در مقابل دشمنان، اطمینان دادن به متحدان و برقراری مجدد برتری آمریکا در منطقه‌ای چندقطبی‌تر و دچار شکاف‌هایی عمیق‌تر از هر زمان دیگر. هر چند شرکای منطقه‌ای مانند اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی عموماً از بازگشت مقتدرانه آمریکا استقبال کرده‌اند، اما هزینه‌های این رویکرد به تدریج نمایان می‌شود.

حمایت بی‌قید و شرط واشنگتن از اسرائیل، به‌ویژه همزمان با استمرار عملیات نظامی در غزه و کرانه باختری، به محل نزاع تبدیل شده‌است. هرچند حمایت‌های آمریکا به عنوان اقداماتی در راستای امنیت ملی تبلیغ می‌شوند اما روز به روز بیشتر اقداماتی سیاسی و در چارچوب مسائل داخلی تلقی می‌شوند و این باور پدید آمده‌است که هدف این حمایت‌ها تقویت رهبران اسرائیل تحت فشار داخلی است تا دستیابی به ثبات پایدار بلندمدت. نتیجه این اقدامات بدبینی روزافزون اعراب، خشم فزاینده منطقه‌ای و شکنندگی بیش از پیش است.

اکنون کمتر از هر زمان دیگری نقش آمریکا در منطقه به‌عنوان یک عنصر ثبات‌آفرین دیده می‌شود و بیشتر نقش این کشور به عنوان تسهیل‌گر منازعه تلقی می‌شود. تهدیدها به بمباران تهران در صورت شکست مذاکرات، تقویت حضور ناوگان آمریکا در دریای سرخ و حمایت علنی از عملیات اسرائیل همگی باعث می‌شود تا انبار باروت بیشتر در معرض انفجار قرار بگیرد. هرچند ممکن است که تهدید شبه‌نظامیان برای مدت محدودی متوقف شود، اما بازدارندگی بدون دیپلماسی به مثابه شمارش معکوس برای سوءمحاسبه است.

بهترین سناریوی قابل تصور برای آمریکا این است که «فشار حداکثری» باعث شود که ایران و متحدان منطقه‌ای‌اش در رفتار خود بازنگری کنند که به نوبه خود باعث کاهش تنش و تقویت معماری امنیتی آمریکا در منطقه شود. بدترین سناریو این است که صرفاً یک گام غلط، مثلاً یک اقدام تلافی‌جویانه از سوی ایران یا به سمت ایران یا یک نزاع منطقه‌ای که از کنترل خارج شود، کل منطقه را شعله‌ور کند و آمریکا را وادار به ورود به یک جنگ پرهزینه کند. اما محتمل‌ترین وضعیت استمرار مدیریت با تهدید است: اینگونه که استفاده از زور برای مدیریت تهدید باشد تا حل و فصل آن، اینگونه که ائتلاف‌ها تقویت شود اما شکنندگی باقی بماند، اینگونه که مداخله مجدد آمریکا بازدارندگی کوتاه مدتی را تضمین کند که به قیمت صلح پایدار تمام می‌شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار