| کد مطلب: ۳۷۴۳۵

بن‌بست یکدست‌سازی

تجربه شورای شهر و شهرداری تهران هم مزید بر تجربه ریاست‌جمهوری سیزدهم نشان داد که یکدست‌سازی چیزی جز یک بن‌بست سیاسی و شکست تمام‌عیار نیست.

اختلافات میان اعضای شورای شهر از یک جهت موضوع عجیبی نیست؛ به‌ویژه که وجود اختلاف امری طبیعی است و می‌تواند مفید هم باشد. اختلاف هنگامی زیان‌بار است که به مرحله ستیز می‌رسد و طرفین بر شیوه مشترکی برای حل اختلاف توافق نمی‌کنند. لذا دنبال حذف یکدیگر بر می‌آیند.

اعضای این شورا محصول لیست واحدی هستند که خود را در تقابل با دیگران تعریف کرده‌اند. متاسفانه نظام انتخاباتی ایران به گونه‌ای است که تفاهم را بلاموضوع می‌کند و یک حذف کلی در دوره انتخابات رخ می‌دهد.

اگر لیستی ۴۹درصد آرا را بیاورد و لیست دیگر ۵۱درصد را، همه کرسی‌ها نصیب لیست دوم می‌شود و نامزدهای لیست ۴۹درصدی به‌صورت کامل حذف می‌شوند. ولی این حذف پیش از انتخابات هم هست. با ردصلاحیت نامزدها لیست‌هایی با طرفداران بزرگتر از ابتدا نمی‌آیند یا بیایند رد می‌شوند (گرچه دامنه ردصلاحیت‌ها در انتخابات شوراها معمولاً محدودتر است).

ولی این فرآیند حذف دیگری، به دلایل گوناگونی متوقف نمی‌شود. به همین دلیل، هنگامی که همه نامزدهای یک لیست واحد هم وارد شورا شوند؛ به سرعت تقسیم بر دو می‌شوند و این مسیر تا رسیدن به یک، ادامه می‌یابد تا در پایان فقط یک نفر بماند.

البته، پیش از رسیدن به این نقطه؛ این گروه اقلیت به دست حذف‌شدگان قبلی از دور خارج می‌شوند. نمونه روشن این ماجرا را در شورای شهر تهران و عملکرد تبلیغاتی شهرداری تهران می‌بینیم.

آن شورایی که در آغاز مثلاً یکدست بود؛ اکنون دو نیم شده و هیچ توافقی هم درباره شیوه حل اختلاف ندارند. طرفداران شهردار می‌دانند که در صورت رای‌گیری دوباره او رای نخواهد آورد و جناح مقابل برنده می‌شود؛ ولی به‌جای تمکین در برابر رای اکثریت همسو با خودشان (و نه حتی اکثریت مردم که کلاً حضور انتخاباتی موثری در سال۱۴۰۰ نداشتند)، اصرار می‌کنند که بدون رای‌گیری دوباره آقای زاکانی برای یک سال دیگر شهردار بماند.

در صورتی که اعضای شورای شهر فقط برای چهار سال به زاکانی رای داده بودند و ادامه حضور او در این منصب، نه شرعی است و نه قانونی؛ ولی چون رانت بزرگی در آنجا وجود دارد، به احتمال زیاد دراین‌باره تفاهم نکنند و وظیفه وزارت کشور است که به نحو قانونی این مسئله را حل کند.

البته حتی حل این مسئله نیز موجب کاهش اختلافات موجود میان شورای شهر تهران و شهرداری نخواهد شد؛ زیرا آنان روی هیچ چیزی توافق‌نظر ندارند.

طرفداران شهردار و مقامات آن حاضر به تفاهم و گفت‌وگو نیستند و اصولاً با این فرهنگ بیگانه هستند؛ لذا شهر و مردم تهران همچنان باید در آتش ستیزه‌‌های موجود دو‌ جناح از اصولگرایان تندرو و میانه بسوزند.

اگر گزارش امروز «هم‌میهن» درباره فرونشست شهرها را ببینیم، متوجه خواهیم شد که این اختلافات به چه قیمتی از نقض امنیت شهرها به‌ویژه تهران تمام می‌شود.

در چنین شرایطی، شهرداری تهران با هزینه‌های بسیار سنگینی دنبال تبلیغات «تهران دوست‌داشتنی» است؛ که البته اگر دوست‌داشتنی شده باشد، نیازی نیست که صدها میلیارد پول مالیات این مردم را به‌جای جمع‌آوری مطلوب زباله صرف تبلیغات خیابانی و رسانه و توئیتر و اینستاگرام کنند.

حتماً یک جای کار گیر دارد که باید چنین برداشتی را به زور تبلیغات به دیگران حقنه کرد. غافل از اینکه چنین تبلیغاتی با توجه به تجربه زیسته و روزانه مردم اثر منفی می‌گذارد.

در هر حال، تجربه شورای شهر و شهرداری تهران هم مزید بر تجربه ریاست‌جمهوری سیزدهم نشان داد که یکدست‌سازی چیزی جز یک بن‌بست سیاسی و شکست تمام‌عیار نیست.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

آخرین اخبار