رحمن قهرمانپور تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتوگو با «هممیهن»:قدرتهای عربی این بار از توافق تهران و واشنگتن حمایت میکنند
بعد از برگزاری دور نخست گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، دولتهای منطقه تقریباً یکصدا از این گفتوگوها حمایت کردند و برای رسیدن به یک توافق میان تهران و واشنگتن اظهار امیدواری کردند.

بعد از برگزاری دور نخست گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، دولتهای منطقه تقریباً یکصدا از این گفتوگوها حمایت کردند و برای رسیدن به یک توافق میان تهران و واشنگتن اظهار امیدواری کردند. به جز اسرائیل که همچنان سرسختانه با هرگونه توافقی که منجر به حفظ توانمندی هستهای در خاک ایران باشد، مخالفت میکند، تقریباً همه کشورهای منطقه بر خلاف دوران مذاکرات برجام از توافق ایران و آمریکا حمایت میکنند. برای بررسی دلایل و انگیزههای این تغییر موضع در کشورهای منطقه با رحمن قهرمانپور، تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفتوگو کردیم. متن کامل این گفتوگو را در ادامه مطالعه میکنید.
یکی از مهمترین مخالفان توافق ایران و آمریکا، دولت اسرائیل است. فکر میکنید اسرائیلیها چه دیدگاهی نسبت به مذاکرات اخیر ایران و آمریکا دارند؟
اگر بخواهیم ساختار سیاسی اسرائیل را در نظر بگیریم، تفاوتهای جزئی و ناچیزی میان گروههای مختلف سیاسی اسرائیل از راست افراطی مذهبی تا ملیگرایان سکولار مانند نتانیاهو و گروههای میانهرو و چپ وجود دارد. اما در مجموع مدل مطلوب اسرائیل در پرونده هستهای ایران، برچیده شدن کامل برنامه هستهای ایران از طریق دیپلماسی و در صورت شکست مذاکرات از طریق اقدام نظامی است.
اسرائیل در مورد مصر، عراق و سوریه نشان دادهاست که ترجیح میدهد که رویکرد خرابکارانه و ترور دانشمندان هستهای یا حملات نظامی به تاسیسات هستهای را در اولویت قرار دهد. بهزعم اسرائیلیها، چنین اقدامهایی مانع از این میشود که کشورهای دیگر دنبال سلاح هستهای بروند یا برنامه هستهای خودشان را گسترش دهند.
اگر ایران و آمریکا به توافقی دست پیدا کنند که در چارچوب آن مانند توافق ۲۰۱۵ توانایی هستهای ایران حفظ شود، ممکن است رأساً اقدامی انجام دهند یا به توافق آمریکا احترام خواهند گذاشت؟
بر اساس قاعده «بدون شگفتی یا Zero Surprise» بین آمریکا و اسرائیل، دو طرف پذیرفتهاند که اقدامهای مهمشان را با هم هماهنگ کنند و به یکدیگر اطلاع دهند. به همین ترتیب وقتی ایران و آمریکا در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما با یکدیگر در قالب برجام توافق کردند، اسرائیل بهرغم اعتراض علنی، اقدامی مستقیم برای تخریب این توافق نکرد و تنشها زمانی تشدید شد که دولت ترامپ روی کار آمد و واشنگتن خودش از توافق خارج شد. بنابراین اگر ایران و آمریکا توافق کنند، به نظر من اسرائیل مجبور است که ملاحظات آمریکا را در نظر داشتهباشد و برنامه حمله نظامی را حتماً از دستور کار کنار خواهد گذاشت.
فکر میکنید چیزی که بنیامین نتانیاهو از آن با عنوان الگوی لیبی به عنوان توافق مطلوب اسرائیل یاد میکند، یک امر ممکن و میسر است یا اینکه اساساً روی میز مذاکره ایران و آمریکا قرار ندارد؟
موضوع اجرای الگوی لیبی برای کشورهای دیگر خواهان توان هستهای سال ۲۰۰۵ رخ داد. لیبی و آمریکا ۱۹ دسامبر ۲۰۰۳ توافق کردند که طرابلس برنامه هستهای خود را کاملاً تسلیم کند. دولت جورج بوش در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ این برنامه را دنبال میکرد که یک بانک سوخت هستهای بینالمللی با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایجاد شود و دیگر کشورهای جهان نیازی به غنیسازی سوخت هستهای در خاک خودشان نداشتهباشند.
دولت بوش این ایده را مطرح کرد و آن را پیگیری کرد، اما نهایتاً این ایده عملی نشد، چراکه موضوعها و چالشهای فنی و حقوقی زیادی در مقابل آن قرار داشت. بعد از این بود که در دوران باراک اوباما، دولت آمریکا به این نتیجه رسید که مانند برزیل و آرژانتین با وجود فناوری غنیسازی اورانیوم در خاک ایران موافقت کند و به همین ترتیب مذاکرات محرمانه عمان در سال ۱۳۹۰ بین ایران و آمریکا انجام شد که نهایتاً به برجام ختم شد. به این ترتیب مدل لیبی آزموده و شکستخورده است. چه در واشنگتن و چه در تهران نظر غالب این است که الگوی لیبی قابل اجرا نیست.
قدرتهای عربی منطقه جنوب خلیجفارس چه دیدگاهی نسبت به مذاکرات ایران و آمریکا دارند؟
سه قدرت نوظهور در جهان عرب در حال حاضر عربستان سعودی و امارات متحده عربی و در مرحله بعد قطر هستند. عربستان سعودی محاسبات متفاوتی نسبت به امارات متحده عربی دارد. عربستان سعودی خواهان این است که یک توافق همکاری هستهای با ایالات متحده آمریکا امضا کند. کریس رایت، وزیر انرژی آمریکا هم بر این موضوع تاکید کردهاست که ریاض و واشنگتن در حال گفتؤگو برای امضای چنین توافقنامهای هستند. عربستان از گذشته بلندپروازیهای هستهای داشت و حتی در دورهای رسانهها گزارش دادهبودند که ریاض برای خرید یک بمب هستهای آماده از پاکستان تلاش ناموفقی داشتهاست.
امارات متحده عربی وضعیت متفاوتی دارد. فعالیتهای هستهای امارات بیشتر در چارچوب توسعه نیروگاههای تولید برق است. در سالهای اخیر نیروگاه براکه که توسط کره جنوبی در امارات متحده عربی ساختهشدهبود، افتتاح شد و به شبکه سراسری برق متصل شد. امارات متحده عربی توافقنامهای در سال ۲۰۰۹ با ایالات متحده آمریکا امضا کرد که بر اساس آن، داوطلبانه از حق غنیسازی اورانیوم در خاک خود چشمپوشی کردهبود اما عربستان سعودی چنین توافقی را نمیپذیرد و خواهان غنیسازی در خاک خودش است.
گزارشهایی در مورد همکاری چین با عربستان سعودی در زمینه تولید موشک، اکتشاف منابع اورانیوم طبیعی و حتی ایجاد بخشهایی از زنجیره تاسیسات غنیسازی وجود دارد. امروز عربستان ترجیح میدهد که توافقی میان ایران و آمریکا شکل بگیرد و چنین توافقی زمینهای برای امتیازگیری عربستان از آمریکا و مشروعیتبخشی به برنامه هستهای عربستان سعودی شود. به عبارت دیگر عربستان تلاش میکند تا تجربه ایران را پلکانی برای اقدامات هستهای آینده خود قرار دهد. اما مسئله امارات این است که ایران بیش از حد قدرتمند نشود.
در این مورد ریاض با ابوظبی همنظر است، اما امارات به دلیل وسعت کم جغرافیایی و قدرت کمتری که نسبت به ایران دارد، هراس بیشتری از ایران دارد و بیش از ریاض نگران افزایش توان هستهای ایران است. قطر وضعیت متفاوتی دارد. دوحه هم با ایران رابطه خوبی دارد و هم با آمریکا و به خاطر گرایشهای نزدیک به اخوانالمسلمین در میان رهبران قطر، اندکی با برنامه هستهای ایران همسویی بیشتری دارد.
قطر در سالهای اخیر هم به واسطه محاصره دیپلماتیک و اقتصادی توسط عربستان و امارات و چند کشور دیگر و هم به این دلیل که مجبور است به دلیل روابط حسنه با ایران و آمریکا موازنهسازی در سیاست خارجیاش داشتهباشد، قدرت مانور کمتری دارد. اما قطر هم از توافق هستهای میان ایران و آمریکا حمایت میکند.
به این ترتیب آیا میتوان گفت که موضع امارات متحده عربی و عربستان سعودی نسبت به سال ۲۰۱۵ نسبت به توافق بالقوه میان ایران و آمریکا تغییر کردهاست، اما موضع اسرائیل ثابت باقی ماندهاست؟
این گزاره قابل دفاع است. بخشی از این مسئله به ماجرای حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی در سال ۲۰۱۹ باز میگردد که باعث شد عربستان ماجراجویی در سیاست خارجی را کنار بگذارد و امارات هم به این جمعبندی رسید که قدرت مانور محدود دارد. عامل دیگر ناکامی سیاست فشار حداکثری دولت نخست دونالد ترامپ بود و پس از اینکه حمله یمنیها به تاسیسات نفتی عربستان و مناطقی در امارات رخ داد، هر دو کشور به عینه دیدند که واشنگتن آمادگی دفاع از آنها ندارد. به همین دلیل این باور در دو کشور تقویت شد که باید بدون توجه به سیاست آمریکا، روابط خودشان را با جمهوری اسلامی ایران بهبود بخشند.
قدرت اثرگذار دیگر در منطقه ترکیه است. ترکیه چه دیدگاه و موضعی نسبت به روابط ایران و آمریکا در شرایط کنونی دارد؟
ترکیه هم مانند عربستان سعودی خودش را در رقابت با برنامه هستهای ایران میداند. نخستین نیروگاه هستهای ترکیه که توسط روسیه ساختهشدهاست، چند ماه پیش افتتاح شد. البته ترکیه تاکنون در زمینه غنیسازی اورانیوم یا بازفرآوری پلوتونیوم فعالتی نداشتهاست، اما به دنبال گسترش همکاریها برای ساخت راکتور هستهای با روسیه است.
به این دلیل که ترکیه در پایگاه اینجرلیک میزبان سلاحهای هستهای آمریکا است، در نتیجه مانند ژاپن و کره جنوبی به نوعی تحت حمایت چتر اتمی آمریکا قرار دارد و نگرانیهایش به اندازه نگرانیهای عربستان نیست. ترکیه عضو ناتو است و دومین ارتش قدرتمند ناتو محسوب میشود. نوع محاسبات امنیتی ترکیه در رابطه با برنامه هستهای ایران به نوعی نسبت با دیگر قدرتهای منطقهای متفاوت است. در هر صورت ترکیه هم این نگرانی را دارد که ایران به قدرت هستهای تبدیل شود و در چنین شرایطی ترکیه هم به دنبال فعالیتهای هستهای بیشتر خواهد رفت.
اما چون ترکیه یکی از سه شریک اصلی تجاری ایران است، آنکارا مانند امارات متحده عربی و چین از تداوم تحریمها علیه ایران منفعت میبرد و در عین حال دوست ندارد ایران قدرتمندتر شود و چالشی برای بلندپروازیهای منطقهای ترکیه باشد. بهرغم این مسائل ترکیه مانند عربستان سعودی از توافق ایران و آمریکا حمایت میکند و نیمنگاهی هم به جلوگیری از افزایش قدرت اسرائیل دارد و علاقمند نیست که درگیری نظامی بین ایران و اسرائیل در منطقه شکل بگیرد و ترکیه در موقعیت سختی قرار بگیرد.