دیپلماسی خاموش در مرزهای شرقی / ساخت سد سلما و اخیراً سد پاشدان منجر به اختلال در جریان آب به سمت ایران شده و ۲ میلیون نفر از جمعیت منطقه خراسان را از دسترسی به آب شرب محروم کرده
سدسازی و عدم پایبندی به تعهدات آبی به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و ژئوپلیتیکی علیه ایران تبدیل شده است. هر زمان که تنشهایی در منطقه ایجاد میشود، شاهد عدم پرداخت حقابه ایران و بسته شدن سدها هستیم. این موضوع نشان میدهد که مسئله فراتر از مسائل آبی و تأمین آب شرب است و جنبه سیاسی پیدا کرده است.
چند روزی میشود که طالبان آبگیری سد جدید خود را با نام پاشدان آغاز کرده است. آبگیری سد پاشدان بر روی هریرود باعث شده که آب شرب 2 میلیون ایرانی ساکن خراسان رضوی به خطر بیفتد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به این موضوع، خواستار همکاری افغانستان در استمرار جریان طبیعی آب در رودخانههای مرزی شد. افغانستان سالهاست در حوزه آبی با ایران دارای مشکل است و از آزادسازی حقابه رودخانه هیرمند سر بازمیزند، اکنون نیز با آبگیری سد جدید خود باعث شده که زیست آبی منطقه خراسان به خطر بیفتد.
مشکل حوزه آبی میان ایران و افغانستان درحالی است که این دو کشور درحال شراکت تجاری و اقتصادی خود هستند و قرار است طی دوسال آینده حجم مبادلات به پنج میلیارد دلار و طی سه الی پنج سال آینده به 10 میلیارد دلار برسد.
اعتراض ایران نسبت به حقابه
اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران روز جمعه در اظهارات رسانهای با اشاره به پیوندهای دیرپای هویتی، فرهنگی، نژادی، مذهبی و تمدنی دو ملت ایران و افغانستان و حضور نزدیک به پنج دههای میلیونها تبعه افغانستان در ایران، حفظ و تعمیق مناسبات دو کشور در زمینههای مختلف را مستلزم احترام به منافع متقابل و پرهیز از اقدامات یکجانبه آسیبزا دانست.
بقایی با تاکید بر اهمیت موافقتنامههای دوجانبه، اصول قابل اعمال حقوق بینالملل معاهداتی و عرفی و حقوق طبیعی مردمان پاییندست رودخانههای مشترک و نیز اصل حُسن همجواری در بهرهبرداری منصفانه دو ملت از منابع آبی حاصل از رودخانههایی که طی قرون و اعصار متمادی به اقتضای جغرافیای طبیعی منطقه، از افغانستان به سمت ایران سرازیر بودهاند، گفت: از افغانستان انتظار میرود در استمرار جریان آب از رودخانههای مرزی که از سمت افغانستان به ایران جریان دارد، همکاری کرده و موانع ایجادشده را مرتفع نمایند.
وی در رابطه با ساخت یا آبگیری سدهای جدید در افغانستان و تاثیرات آن بر میزان آب ورودی به ایران، گفت: جمهوری اسلامی ایران بارها به طرق مقتضی بهویژه از مجاری دیپلماتیک رسمی و سازوکارهای کارکردی(فنی)، به طرفهای افغان تاکید کرده است که بهرهبرداری از منابع و حوضههای آبی نمیتواند بدون رعایت حقوق ایران وفق معاهدههای دوجانبه یا اصول و قواعد عرفی قابل اعمال و نیز اصل مهم حُسن همجواری و همچنین ملاحظات زیستمحیطی صورت گیرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه تصریح کرد که وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران در تماس با مقامهای ذیربط افغانستان اعتراض و نگرانی شدید خود را نسبت به تحدید نامتناسب آبهای ورودی به ایران یا منحرف کردن مسیر طبیعی رودخانههایی که منشأ و منبع آبادانی و شکلدهی به مختصات طبیعی زیستمحیطی هر دو سوی مرزهای مشترک بودهاند، ابلاغ کرده است و انتظار دارد کشور همسایه با در نظر داشتن منافع و مصالح دو ملت و با توجه به قواعد و موازین حقوقی بینالمللی و معاهدات و تفاهمات دوجانبه و اصل حُسن همجواری، تصمیمهای مناسب را اتخاذ کند.
رود مشترک میان ایران و افغانستان
هریرود رودی با طول ۱٬۱۰۰ کیلومتر است که از مناطق مرتفع ولسوالی لعل و سرجنگل سرچشمه میگیرد و با گذر از ولایتهای غور و هرات در افغانستان، به مرز مشترک افغانستان و ایران میرسد و پس از پیوستن کشفرود به آن، با نام رود تجن وارد شنزارهای کشور ترکمنستان شده و به بیابان قرهقوم منتهی میشود. این رود را میتوان یکی از مهمترین و اساسیترین رکنهای تامین آب در ایران و افغانستان دانست که طی چند روز گذشته به واسطه آبگیری افغانستان برروی سد جدید آب روی ایران بسته شده است. بسته شدن هریرود درحالی رخ میدهد که سالهاست افغانستان از آزادسازی حقابه رودخانه مرزی هیرمند سر باز میزند و میتوان گفت که افغانستان آب دو رود مشترک را بسته است.
ذخیره 54 میلیون مترمکعبی آب توسط پاشدان
سال 1390 کار ساخت سد پاشدان آغاز شد و حدود 13 سال به طول انجامید. در سالهای اخیر و با حمله طالبان عملاً ساخت این سد متوقف شده بود؛ اما اکنون در مرحله بهرهبرداری قرار دارد. عملیات تکمیل پروژه سد پاشدان که جزو بزرگترین سدهای افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود است با حضور ملاعبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است.
این سد در استان هرات و در غرب افغانستان ساخته شد و براساس اعلام منابع رسمی افغانستان حدود 80 تا 95 درصد از سد تکیمل شده است و احتمالاً تا 5 ماه آینده کار این سد به پایان خواهد رسید. البته برخی از رسانههای این کشور اعلام کردهاند که با شروع آبگیری سد پاشدان بخش بسیار کوچکی از کار این سد باقی مانده است و احتمالاً در کمتر از 5 ماه کار ساخت سد به پایان برسد.
نکته قابل توجه اینجاست که این سد تا 2 مگاوات برق تولید میکند و آب آبیاری بیش از 13 هکتار از زمینهای کشاورزی را تامین میکند. مخزن آن میتواند تا 54 میلیون متر مکعب آب را ذخیره کند.
اهمیت سد پاشدان
طی سالهای اخیر افغانستان از آزادسازی حقابه رودخانه مرزی هیرمند سر باز میزند. مقامات افغانستان آزادسازی حقابه این رودخانه را مشروط به بارندگی مناسب در این کشور میدانند؛ اما باوجود بارشهای فرانرمال در افغانستان نهتنها حقابه ایران از رودخانه هیرمند آزاد نشده، بلکه این کشور با استفاده از بندهای متعدد و کوچک، مانع از جاری شدن رودخانه به پاییندست حوضه آبریز هیرمند میشود.
براساس تصاویر ماهوارهای طالبان طی سالهای گذشته حقابه ایران را از رودخانه هیرمند به سمت شورهزار گودزره انحراف داده است و این آب حدود 400 کیلومتر مربع از گودزره را پوشانده و آب شیرین هیرمند را تبدیل به تلخآب کرده است. این آب میتواند در صورت رسیدن به پاییندست، تالاب هامون در ایران به وسعت 410 کیلومتر مربع(معادل بیابان گودزره) این اکوسیستم را از مرگ حتمی نجات دهد.
درحال حاضر 2/5 میلیون مترمکعب آب ذخیره شده پشت 4 سد ساخته شده در افغانستان باعث شده که حیات ساکنان استانهای سیستانوبلوچستان، خراسان رضوی و خراسان شمالی به خطر بیفتد و از سوی دیگر سدسازی طالبان باعث تشنگی زیستی ایران خواهد بود و شرایط بدی را برای کشور پدید میآورد.
حقی که از مردم دریغ شد!
درحال حاضر طالبان روزانه جلوی ورود 2 میلیون و 247 هزار مترمکعب حقابه ایران را از هیرمند میگیرد و اکنون با بسته شدن سدجدید بر روی هریرود میزان ورودی آب به کشور تا حدود زیادی کاهش پیدا میکند. نکته قابل توجه اینجاست که مسئولان واکنش تندی به این موضوع نشان ندادهاند و به نظر میرسد که دولت از در سازش با طالبان وارد شده است!
ایران برای رسیدن به حقابه قانونی خود تنها دو راه دارد؛ نخست پیگیری همراه با انضباط کاری و بدون وقفه و مطابق با آنچه معاهده 1351مقرر کرده و راه دوم تحت فشار قرار دادن حکومت خودخوانده طالبان به واسطه دیپلماسی و از مسیرهای تجاری و حاملهای انرژی.
افغانستان وابستگی بسیار زیادی به بنزین، گازوئیل و برق ایران دارد و ایران یکی از مهمترین 10 شرکای تجاری افغانستان است که حجم مبادلات تجاری آن قرار است طی دو سال آینده به پنج میلیارد دلار و طی سه تا پنج سال آینده به ۱۰ میلیارد دلار افزایش یابد. در اصل افغانستان وابستگی بسیار زیادی به ایران دارد و کمترین فشاری در این حوزه میتواند به آزادسازی حقابه ایران کمک کند. حال اینکه چرا طی این مدت فشاری توسط ایران برای تامین حقابه صورت نگرفته خود جای سوال دارد؟
محمد امینی، یک کارشناس دیپلماسی به فارس گفته بود که سد یک ابزار است که موضع افغانستان را بالا میبرد و دیپلماسی نه پس از آبگیری بلکه پیش از آن باید به فکر حق ملت ایران باشد.
در مقابل رسول میرآئینی، کارشناس دیپلماسی عقیده دارد که حقابه ایران از رودخانههای مشترک تنها با یک برنامه قوی دیپلماسی قابل وصول است؛ درست است که سد پاشدان آبگیری شده اما با یک دیپلماسی قوی حق مردم ایران باید وصول شود.
سهم ایران در حقابه منطقه
علی عباسیان، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با «هممیهن» گفت: «سد پاشدان که ساخت آن از سال 1390 آغاز شده بود و انتظار میرفت سه ساله به پایان برسد، به دلیل ناامنیهای موجود، 13 سال به طول انجامید. این سد با اهداف تولید برق و آبیاری 13 هکتار از زمینهای کشاورزی با ظرفیت 45 میلیون مترمکعب به بهرهبرداری رسید. اما، این پروژه با یکسری مسائل جدی همراه بوده است.»
وی ادامه داد: «مهمترین مسئله، تأمین آب شرب برای حدود 2 میلیون نفر از ساکنان استان خراسان رضوی است. قبل از این، آب شرب این منطقه از رودخانههایی تأمین میشد که آب شیرین داشتند اما با احداث این سد، آب شور به این منطقه منتقل شده و علاوه بر ایجاد مشکل در تأمین آب شرب، آسیب جدی به محیط زیست نیز وارد شده است. همچنین، بهرهبرداری یکجانبه از این سد بدون در نظر گرفتن حقوق طرفین، میتواند منجر به اختلافات جدی بین دو کشور شود.»
این کارشناس اقتصادی توضیح داد: «طرف ایرانی اعتراض خود را نسبت به عدم پرداخت حقآبه ایران اعلام کرده است. متأسفانه، ما سابقه مشکلات مشابهی را در رودخانه هیرمند داشتهایم که طرف افغانی به تعهدات خود عمل نکرده است. معاهدهای در سال 1351 در خصوص حقابه ایران به امضا رسید، اما بعداً مشخص شد که این معاهده بیشتر جنبه سیاسی داشته و هدف آن جلوگیری از تبدیل حکومت افغانستان از پادشاهی به کمونیستی بوده است.»
وی با تاکید بر اعمال فشار روی ایران گفت: «سدسازی و عدم پایبندی به تعهدات آبی به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و ژئوپلیتیکی علیه ایران تبدیل شده است. هر زمان که تنشهایی در منطقه ایجاد میشود، شاهد عدم پرداخت حقابه ایران و بسته شدن سدها هستیم. این موضوع نشان میدهد که مسئله فراتر از مسائل آبی و تأمین آب شرب است و جنبه سیاسی پیدا کرده است.»
عباسیان ادامه داد: «ما سد دوستی را با ترکمنستان در بالادست همین رودخانه هریرود داریم و تاکنون هیچ مشکلی در پرداخت حقابه با طرف ترکمنی نداشتهایم. همچنین، سدهای زیادی بین کشورهای عراق و ترکیه و حتی آذربایجان وجود دارد که حقابههای مربوط به طرفین به طور منظم پرداخت میشود. اما متأسفانه، عدم پایبندی به تعهدات در طرف افغانی کاملاً مشهود است.»
این کارشناس اقتصاد سیاسی در نهایت گفت: «این مسئله دیگر صرفاً یک مشکل آبی نیست، بلکه یک مشکل سیاسی است و حتماً باید از طریق وزارت امور خارجه پیگیری شود. متأسفانه، ما به یک توافق رسمی و پایدار با افغانستان در این زمینه نرسیدهایم و همواره شاهد ایجاد مشکلات بودهایم. امیدواریم که با پیگیریهای دیپلماتیک، این مشکلات بهزودی رفع شوند و شاهد پرداخت حقابههای ایران و رفع مشکلات هموطنانمان باشیم.»
اسارت حقابه
علیرضا سرورینژاد، کارشناس حفاظت خاک به «هممیهن» گفت: «چالش میان ایران و افغانستان عملاً از ۱۷۰ سال قبل یعنی از جدا شدن هرات از ایران عملاً شروع شد و بعد از آن موضوع مناقشه آب و رودخانه هیرمند شروع شد که با وساطت عوامل انگلیسی همچون مکماهان گلداسمیت و سایرین قراردادهایی رو بین ایران و افغانستان در خصوص رودخانه هیرمند مبادله کردند که از سهم ۷۰ درصد ایران شروع شد.»
وی توضیح داد: «در سال ۱۳۵۱ طبق معاهده موسوم به ۱۳۵۱ سهم ایران از رودخانه هیرمند به ۳۰ درصد تقلیل پیدا کرد و عدد ۲۶ مترمکعب بر ثانیه تعیین شد که معادل ۸۲۰ میلیونمتر در سال میشود؛ اما در تمام این مدت طرف افغان در به انحراف کشیدن رودخانهها و انشعاب گرفتن از این مسیرها خلف وعده کرد و در بزنگاههایی تاریخی آب را بر مردم ما در حوزه سیستان بست و مردم را دچار مشکلات اقتصادی - اجتماعی و حتی سیاسی و امنیتی کرد.»
این فعال محیط زیست ادامه داد: «ما دو حوضه آبریز با افغانستان مشترک داریم؛ حوضه آبریز هیرمند و هیرود بیشترین رودخانه و انشعابات در حوضه هلمند است که مشرف بر دشت سیستان بوده. در این حوضه ما رودخانههای مهمی را چون رودخانه هیرمند، خاشرود، خوش، فراهرود و هاروت داریم که متاسفانه با انحراف و احداث سدهای مختلف هریک این رودخانهها را مسدود کردند و آب به سمت ایران در مرز سیستان نمیآید و درصددند هر آنچه به صورت ناچیز هم در جریان بوده را ببندند.»
سروری نژاد اظهار کرد: «در حوضه هلمند، پنج یا شش رودخانه مهم وجود دارد که تمامی این رودخانهها به تالابهای سهگانه هامون، شامل هامون هیرمند، هامون پوزک و هامون صابوری، منتهی میشوند. این تالابها که در سال ۲۰۱۵ به عنوان ذخیرهگاه ثبت جهانی شدهاند، با چالشهای جدی زیستمحیطی مواجه شدهاند. وسعت این تالابها در ایران به حدود ۳۸۲ هزار هکتار میرسد. با این حال، تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آبی، منجر به خشک شدن این تالابها و تبدیل آنها به کانونهای برداشت گرد و غبار و حرکت شنهای روان شده است. این وضعیت خطرات جدی برای ۴۰۰ هزار نفر جمعیت ساکن در منطقه سیستان ایجاد کرده و زندگی آنها را تحت تاثیر قرار داده است.»
این فعال محیط زیست تشریح کرد: «بحران کمآبی در سیستان و بلوچستان، ناشی از خشکسالی و بسته شدن رودخانه هیرمند، سلامت حدود ۴۰۰ هزار نفر را به مخاطره انداخته است. بیش از ۶۵ تا ۷۰ درصد جمعیت این منطقه که به کشاورزی، دامداری و صیادی وابستهاند، با قطع جریان رودخانه، با فقر و بیکاری مواجه شده و عملاً زمینگیر شدهاند. ساخت سدهایی مانند کمالخان در افغانستان، باعث انحراف آب رودخانه هیرمند (تا میزان ۱۰ میلیارد مترمکعب) به سمت گودال گودزره شده و وضعیت منطقه را بحرانیتر کرده است.»
وی گفت: «با توجه به وضعیت بحرانی آب در سیستان و بلوچستان، سد بخشآباد که به تالاب هامون صابوری از شمال تغذیه میشد، اکنون مانع دیگری در مسیر دسترسی آب به این تالاب به حساب میآید. همچنین انحرافات ایجادشده بر روی مسیرهای رودخانه و خاشرود باعث شده که عملاً هیچ آبی به منطقه سیستان وارد نشود. در این شرایط، به نظر میرسد که طی چهار دهه اخیر یک دیپلماسی خاموش و غیرمؤثر در قبال مسائل آب منطقه حاکم شده است. این مشکل بهویژه به کمکاری دولت و وزارت امور خارجه مربوط میشود که بهرغم همکاری و همیاریهای طولانیمدت با دولتهای افغانستان، نتوانستهاند حقابه ایران را طبق توافقات قبلی تأمین کنند.»
سرورینژاد ادامه داد: «درحالیکه توافقهای قانونی و شفاف در خصوص حقابه رودخانه هیرمند وجود دارد، دولت افغانستان بهطور چشمگیری از ارائه این حقابه طبیعی استنکاف کرده است. این موقعیت بحرانی عملاً ۴۰۰ هزار نفر جمعیت ساکن در پنج شهرستان و ۹۳۲ روستای منطقه سیستان را به نوعی به اسارت گرفته است. بر اساس گزارشها، تاکنون حدود ۲۳۲ روستا در این منطقه خالی از سکنه شدهاند.
این بحران نهتنها حیات مردم منطقه را به خطر انداخته، بلکه تالابها نیز به شدت تحت تاثیر قرار دارند. در سالهای اخیر، بهویژه در بهار و تابستان، سیستان شاهد طوفانهای شدید و گرد و غبارهایی است که به مدت حدود ۱۸۰ روز ادامه دارند؛ به حدی که این شهرستان بهعنوان یکی از آلودهترین مناطق جهان شناخته میشود.»
این فعال محیط زیست توضیح داد: «با توجه به وجود قرارداد حقوقی شفاف و واضح بر روی رودخانه هیرمند، دولت افغانستان به طور مداوم از تأمین حقابه طبیعی این رودخانه استنکاف کرده است. این اقدام باعث شده است تا حدود ۴۰۰ هزار نفر از جمعیت منطقه سیستان، واقع در پنج شهرستان و ۹۳۲ روستا، به نوعی به اسارت بیفتند. در نتیجه، تاکنون حدود ۲۳۲ روستا خالی از سکنه شده و حیات و ممات ساکنان این منطقه دچار آسیبهای جدی شده است. طی سالهای اخیر، تالابهای محلی نیز به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و مردم در فصلهای بهار و تابستان به مدت تقریباً ۱۸۰ روز با طوفانهای شدید و گرد و غبار دست و پنجه نرم میکنند. این وضعیت موجب شده است که سیستان به عنوان یکی از آلودهترین مناطق جهان شناخته شود.»
به گفته وی تأثیرات ناشی از سدسازیها در حوضه آبریز هریرود، مشرف بر خراسان، وضعیت را وخیمتر کرده است. ساخت سد سلما و اخیراً سد پاشدان منجر به اختلال در جریان آب به سمت ایران و بعد از آن ترکمنستان شده است. این امر در نهایت بیش از ۲ میلیون نفر از جمعیت منطقه خراسان را از دسترسی به آب شرب محروم کرده و خطراتی جدی را برای زندگی و بهداشت آنها به وجود آورده است.
سرورینژاد اظهار کرد: «در شرایط کنونی، ضروری است تا به چند نکته کلیدی توجه کنیم؛ نخست، ما به عنوان دو کشور مسلمان و همسایه، همواره بر حُسن همجواری، فرهنگ مشترک، و زبان مشترک تأکید داریم. این ویژگیها به روشنی نشاندهنده امکان و ظرفیت تعامل مثبت میان ما با برادران افغان است. تبدیل دیپلماسی خاموش به دیپلماسی پویا امری حیاتی است. این نوع تعامل نهتنها میتواند به نفع هر دو طرف باشد، بلکه بهویژه برای مردم مناطق بالادست حوضههای هلمند در افغانستان و همچنین برادران ایرانی در پاییندست مفید خواهد بود. با تقویت این روابط و استفاده مشترک از محبت الهی، میتوانیم بر مشکلات و چالشهای فراوانی که در مسیر توسعه و رشد هر دو کشور وجود دارد، غلبه کنیم.»
این فعال محیط زیست گفت: «در شرایط کنونی، ضروری است که ما از فرصتها به عنوان همسایگان بهرهبرداری کنیم و باید از تبدیل آب به عاملی برای خصومت جلوگیری به عمل آوریم. این منابع حیاتی باید به وسیلهای برای صلح و دوستی تبدیل شوند. مسئولین دو کشور باید به اصول بینالمللی و عرفی که حاکم بر مدیریت منابع آب است، پایبند باشند. تمامی کارشناسان حوزه آب اذعان دارند که حداقل ۱۵ نظریه آبی در جهان وجود دارد که میتواند به ما کمک کند تا به طور حقوقی و عرفی از رودخانههای مرزی و مشترک بهرهبرداری کنیم. بهویژه در باره منابع آبی دو حوضه هریرود و هلمند، نیاز به همکاری و هماهنگی بیشتری حس میشود.»
وی تشریح کرد: «نکتهای که باید به آن توجه کرد، این است که کریدورهای بادی بسیار فعالی از ترکمنستان وارد منطقه ایران، سیستان و نهایتاً افغانستان میشود. به همین دلیل، سیستان به عنوان منبع برداشت گرد و غبار شناخته میشود و انباشت این رسوبات در افغانستان به شدت تهدیدکننده است. در صورت بررسی حوزه جنوب غربی هلمند، درمییابیم که بیش از ۶ میلیون هکتار از اراضی تحت تأثیر انباشت رسوبات بادی قرار دارند.
بنابراین، برادران ما در افغانستان باید به این نکته توجه کنند که مردم و سرزمین افغانستان بیشتر از ایران در معرض این تهدیدات قرار دارند. این اراضی که میتواند به منابع قابل دسترس مردم افغانستان تبدیل شود، با چالشی جدی از جانب این رسوبات روبهرو هستند که منبع آن از سیستان است.»
سرورینژاد تاکید کرد: «اگر ما تعاملی در رابطه با مباحث آبی داشته باشیم، منشأ برداشت گرد و غبار و حرکت شنهای روان را در سیستان کنترل کنیم، حتماً بیش از ایران مردم افغانستان از آن منتفع خواهند شد. از طرف دیگر آبی که عملاً توسط دو سد سلما و پاشدان بر روی رودخانه هریرود و سرشاخههایش عملاً احداث شده مردم ما را درشهر مشهد و استان خراسان رضوی تحت فشار قرار خواهد داد و برای مصارف آب شور دچار تنش خواهند شد.
به یاد داشته باشیم که حداقل ۶ میلیون به صورت رسمی و شاید غیررسمی تا ۱۰ میلیون نفر جمعیت برادران افغانستان در ایران حضور دارند که خود این شش تا 10 میلیون نفر یکهشتم جمعیت ایران عزیز را به خود اختصاص داده است. ایران به مدت بیش از ۴ تا ۵ دهه، میزبان این عزیزان بوده و آنها از منابع آبی موجود به نحو مقتضی استفاده میکنند. این موضوع نشان میدهد که حُسن همجواری و نیات نیک برادران ایرانی باید به عنوان یک اصل در تعاملات آبی مورد توجه قرار گیرد.»