| کد مطلب: ۱۴۹۶۹

اهمیت و جایگاه تدابیر دیوان لاهه در قبال جنگ غزه

اهمیت و جایگاه تدابیر دیوان لاهه در قبال جنگ غزه

افکار عمومی و سیاست اروپا و آمریکا طی سه، چهار ماه اخیر از حمایت اولیه نامحدودی که در قبال رژیم اسرائیل داشتند، تغییر کرده و به شکل بی‌سابقه‌ای در جهت مخالفت با آن قرار گرفته‌اند. چنین تغییر سیاستی تا حد زیادی ناشی از تاثیر افکار عمومی داخلی در کشورها و در سطح بین‌المللی از یک سو و تصمیمات سازمان‌های بین‌المللی و اظهارات مقامات آنها از سوی دیگر است. در این بین‌ آراء دیوان بین‌المللی دادگستری و تدبیر موقت آن در مورد جنایات رژیم اسرائیل در غزه در شکل‌دهی به افکار عمومی بین‌المللی تاثیر زیادی داشته است.

دیوان دادگستری بین‌المللی در لاهه، اوایل فروردین‌ماه تدابیر جدیدی اتخاذ کرد که به موجب آن، رژیم صهیونیستی ملزم به انجام اقدامات لازم و مؤثر جهت همکاری با سازمان ملل بدون هرگونه تاخیر است.

دیوان خواستار افزایش تعداد گذرگاه‌های زمینی در غزه و باز گذاشتن آن‌ها برای طولانی‌ترین زمان ممکن شد. همچنین این دادگاه عنوان کرد رژیم صهیونیستی باید تضمین کند ارتش این رژیم حقوق فلسطینیان را نقض نمی‌کند، از جمله اینکه مانع رسیدن کمک‌ها به آنان نمی‌شود.

باید توجه داشت که آراء دیوان بین‌المللی دادگستری برای طرفین دعوا لازم‌الاجرا هست و ایجاد الزام حقوقی می‌کند؛ یعنی کشورهای طرف دعوا موظف هستند که آراء دیوان را بپذیرند و اجرا کنند. اما مشکل این است که این آراء و تصمیمات، ضمانت اجرایی ندارد.

یعنی وضعیت به این صورت است که اگر کشوری تصمیمات را اجرا نکند، دیوان ابزاری برای اینکه این کشور را ملزم به اجرای تصمیم بکند، در اختیار ندارد. البته دیوان مطابق ماده ۴۱ اساسنامه موظف شده که آراء خود را علاوه بر اعلام به طرف‌های دعوا، به اطلاع شورای امنیت هم برساند.

در صورتی که اراده سیاسی لازم وجود داشته باشد، شورا می‌تواند تصمیمات لازم‌الاجرایی همراه با ضمانت اجرا برای اعمال آراء دیوان اتخاذ کند. طبعاً با توجه به ترکیب نامتجانس شورای امنیت، چنین احتمالی ضعیف است.

واقعیت این است که در حقوق بین‌الملل، اصل بر حاکمیت ملی کشورها است و به‌خاطر حاکمیت ملی تک‌تک واحدهای سیاسی یا کشورها که اصل است و این واحدهای سیاسی که نظام بین‌المللی را ساخته‌اند، حاکمیت ملی‌شان اصل و اساس حقوق بین‌الملل و نظام بین‌الملل است.

این موضوع که یک نهاد فراملی بتواند نظرش را به یک کشور تحمیل کند در حقوق بین‌الملل یک امر بسیار نادر است. تنها مورد استثنا شورای امنیت است که می‌تواند با استفاده از ضمانت اجرایی که منشور ملل متحد فراهم کرده، تصمیمات خود را به کشورها تحمیل نماید.

در ماده ۴۱ و ۴۲ منشور پیش‌بینی‌هایی برای اعمال تصمیمات شورای امنیت شده که شامل تحریم و اقدام نظامی می‌شود. لذا، عملاً هیچ نهاد فراملی به استثنای شورای امنیت امکان اعمال تصمیمات خود را ندارد، هرچند که این تصمیمات به لحاظ حقوقی لازم‌الاجرا باشند.

تصمیمات دیوان بین‌المللی دادگستری نیز به لحاظ حقوقی لازم‌الاجرا هست اما ضمانت اجرایی برای آنها وجود ندارد. البته در مورد شورای امنیت نیز رویه به این شکل است که انواع مشخصی از تصمیمات و قطعنامه‌های این سازمان لازم‌الاجرا تلقی می‌شوند یعنی اصطلاحاً قطعنامه‌هایی که ذیل فصل ششم باشند، توصیه‌ای هستند و اغلب الزام‌آور تلقی نمی‌شوند، هرچند که در این مورد اختلاف‌نظرهایی بین حقوقدانان وجود دارد.

تصمیماتی که مجمع عمومی می‌گیرد به‌طور عام توصیه‌ای محسوب می‌شود. با این حال باید توجه داشت که تصمیماتی که مراجع بین‌المللی چون دیوان می‌گیرند، اگرچه در اغلب موارد ضمانت اجرایی ندارند، اما از وزن سیاسی بسیار بالایی برخوردارند و بر مشروعیت و وجهه واحدهای سیاسی یعنی دولت‌ها و منافع آنها تاثیر می‌گذارد.

یعنی کشوری که از این تصمیمات تبعیت نکند به‌نوعی کشوری بدسابقه از نظر بین‌المللی محسوب می‌شود. لذا کشورهایی که برای خود اعتباری قائل باشند، معمولاً سعی می‌کنند در موقعیتی قرار نگیرند که نهادهای بین‌المللی علیه ‌آنها تصمیمی بگیرند و آنها تمرد کنند و آن را اجرا نکنند.

حکم اخیر دیوان بین‌المللی دادگستری در خصوص جنایات رژیم اسرائیل در نوار غزه نیز بدون شک تاثیرات قابل‌توجهی داشته است؛ به‌ویژه تاثیرات سیاسی در جهت شکل‌دهی به افکار عمومی بین‌الملل. افکار عمومی در دنیای کنونی ابرقدرت اصلی است؛ حتی قدرت‌های بزرگی مانند آمریکا، روسیه و چین اگر در برابر افکار عمومی قرار بگیرند با مشکل مواجه می‌شوند.

همانطور که شاهد هستیم افکار عمومی و سیاست اروپا و آمریکا طی سه، چهار ماه اخیر از حمایت اولیه نامحدودی که در قبال رژیم اسرائیل داشتند، تغییر کرده و به شکل بی‌سابقه‌ای در جهت مخالفت با آن قرار گرفته‌اند.

چنین تغییر سیاستی تا حد زیادی ناشی از تاثیر افکار عمومی داخلی در کشورها و در سطح  بین‌المللی از یک سو و تصمیمات سازمان‌های بین‌المللی و اظهارات مقامات آنها از سوی دیگر است.

در این بین‌ آراء دیوان بین‌المللی دادگستری و تدبیر موقت آن در مورد جنایات رژیم اسرائیل در غزه در شکل‌دهی به افکار عمومی بین‌المللی تاثیر زیادی داشته است.

اگر بخواهیم پایانی برای جنگ غزه متصور باشیم احتمالاً علاوه بر اراده طرفین، فشار افکار عمومی و فشار سازمان‌های بین‌المللی نیز بسیار اثرگذار است و تمام این عوامل دست به دست هم خواهند داد تا یک جریان ایجاد شود و رژیم اسرائیل را به سمت پایان جنگ و آتش‌بس سوق دهد.

در این راستا شاهد هستیم که این رژیم حدود دو ماه است که می‌خواهد به رفح حمله کند اما نتوانسته است که دلیل اصلی آن، فشاری است که از جانب نظام بین‌الملل و افکار عمومی و از جمله از سوی اروپا و آمریکا و سازمان‌های بین‌المللی به تل‌آویو وارد می‌شود.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی