شکست بدون رقابت
درباره کسادی بازار رسانههای رسمی ایران در اینستاگرام
درباره کسادی بازار رسانههای رسمی ایران در اینستاگرام
حدود یکهفته است که اینستاگرام در ایران فیلتر شده است. ماهیت عکس و فیلممحور این شبکه اجتماعی موجب شده استفاده از این شبکه اجتماعی، حتی با فیلترشکن هم به دشواری امکانپذیر باشد. فیلترکردن یک شبکه اجتماعی، پیش از این هم در ایران سابقه داشته،از اورکات و فیسبوک و توئیتر در دهه۸۰ گرفته تا تلگرام و وایبر در دهه۹۰ و حالا نوبت اینستاگرام و شاید واتساپ شده است. در چند سال اخیر، بعضی رسانهها بهشدت دنبال فیلترکردن اینستاگرام بودند. برای آن دهها دلیل میآوردند که آخرین مورد آن، نقشآفرینی در جهتدهی به اعتراضات مردمی بوده است. اما شاید در این بهانهجوییها، یک دلیل دیگر هم وجود داشته باشد و آن رقابت است. اینستاگرام، بیشتر از هر بولتن و خبر فیکی، میزان اعتماد مردم را به رسانههای مختلف نشان میداد. مثلا الان صفحه اینستاگرام بیبیسی فارسی، بهعنوان پربینندهترین کانال خبری فارسیزبان، ۱۸میلیون و ۴۰۰هزارنفر است. همان ۴۰۰هزارنفر، بیشتر از دنبالکنندگان صفحات رسمی خبری صداوسیما در اینستاگرام است! وضعیت سایر شبکههای تلویزیونی خارج از کشور هم، خیلی بهتر از رقیب داخلی است. تلویزیون منوتو بیش از ۱۰میلیون و تلویزیون ایران اینترنشنال بیش از هفتمیلیون فالوئر دارند.
احتمالا مهمترین خبرگزاری فارسیزبان در اینستاگرام متعلق به خبرگزاریفارس باشد که یکمیلیون و ۹۰۰هزار فالوئر دارد. یکمیلیون کمتر از رادیوفردا و نیممیلیون کمتر از یورونیوز. اعتبار سایر صفحات خبری فارسی، از فارسنیوز هم کمتر است. درواقع هرچند ممکن است بعضی دلسوزان کشور، براساس جهانبینی خود، خواستار برچیده شدن بساط اینستاگرام در ایران باشند، اما قطعا بسیاری از مدیران رسانههای اسمورسمدار دولتی، چشم دیدن رقابت واقعی در دنیای رسانه را ندارند. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد در فضای اینستاگرام، کمتر از ۱۰درصد تولید خبر وابسته به رسانههای نزدیک به حاکمیت است و این درحالیاست که همه این نهادها، بودجههای کلان از بیتالمال دریافت میکنند.
البته برای مخاطب معمولی شبکههای اجتماعی، این عددها، اهمیت چندانی ندارد. اما برای نهادهایی که بودجههای فرهنگی، اطلاعرسانی و تبلیغاتی را تقسیم میکنند، عددها مفهوم بسیار بالایی دارند. شاید باورکردنی نباشد که در روز اول خبر درگذشت مهسا امینی، هشتگی در توئیتر پربینندهتر شده بود که بسیاری از مردم عادی آن را ندیده بودند. هشتگ «دروغ ضربوشتم مهسا». درواقع روزانه برخی نیروهای سایبری، سعی میکنند چند هشتگ را در توئیتر تبدیل به پرتکرارترین هشتگ توئیتر کنند. همین روز سهشنبه پنجمهرماه، هشتگ آنها «برخورد قاطع» بود. اکثریت قریب به اتفاق این هشتگها اصلا دیده نمیشود. صرف اولشدن برای دریافت بودجهبیشتر کافی است. اما اینستاگرام این محاسبات را بههم میزد. شاید با پول بشود چندصدهزار فالوئر خرید، اما شکی نیست در رقابت با شبکهای که بدون هیچ خبرنگاری در تهران، ۱۰برابر دنبالکننده و۱۰برابر لایک و کامنت میگیرد، باید رسانههای داخلی را شکستخورده خطاب کرد.
اما واژه شکستخوردن برای افرادی است که اصل رقابت را پذیرفته باشند. اگر شما اعتقادی به رقابت نداشته باشید، باید یا رقیب را حذف کنید یا صحنه مسابقه را بههم بزنید. این اتفاقی است که در بسیاری از عرصهها افتاده است. حذف اینستاگرام هم قسمت دیگری از همین پازل است. بهیاد بیاورید که دوسال قبل هم بعد از فیلترشدن تلگرام، همین رسانهها فشار آوردند تا مقامات سیاسی از این شبکهاجتماعی خارج شوند. در آن زمان هم فاصله معناداری بین مخاطبان خبرگزاریهای آنسوی آبها و خبرگزاریهای رسمی بود.
فیلترکردن اینستاگرام، احتمالا تاثیر زیادی روی علاقه یا انتقاد مردم به سیاستهای فعلی کشور نخواهد داشت. امروز هم فیلترشکن در دست همه است، هم این اخبار در خود تلویزیونهای ماهوارهای در دسترس است و هم بریده این برنامهها در سایر شبکههای اجتماعی و در گروههای خانوادگی و دوستانه، به اشتراک گذاشته میشود. تنها تاثیر این شبکهها، همین است که لابد مدیر فلانشبکه تلویزیونی و رادیویی و بهمان سایت اینترنتی، در زمان توزیع منابعمالی، ادعا میکند که رسانهاول ایران است و میلیونها مخاطب دارد و تاثیر شبکههای معاند را خنثی کرده است. چه کسانی قهرمان رقابتهای بدونرقیب هستند؟