شیره جان سد را کشیدیم/ درباره عکسی از سد کرج در آستانه خشکی
عکسهای سد کرج که حدوداً آب شرب پنج میلیون تهرانی را تامین میکند میبینم لرزه بر اندامم میافتد.
عکسهای سد کرج که حدوداً آب شرب پنج میلیون تهرانی را تامین میکند میبینم لرزه بر اندامم میافتد.
حالا دوباره وقت آن رسیده که طرفداران و کارشناسان محیط زیست پایشان به صفحات روزنامهها باز شود و در مذمت نگهداری و خریدن ماهی قرمز سخنرانی کنند.
یوتیوب فارسی دنیای غریبی دارد. حواستان نباشد در دریایش غرق میشوید. دریایی که به معنای واقعی کلمه ساحل ندارد.
به جرأت میگویم که هر کدام از ساکنان جزیره هر لحظه در ذهنشان نقشه پیشرفت ابوموسی را در ذهن و ضمیرشان ترسیم میکنند. فقط کافی است یک نفر را در خیابان پیدا کنید و سوالی در خصوص راههای توسعه جزیره بپرسید. به ثانیه نکشیده سخنرانی قرایی در باب توسعه جزیره برایت ارائه میدهد؛ ارائهای که مرجع حقیقی خودش را پیدا نمیکند. من از ابوموسی برگشتم اما ابوموسی از من برنگشته است.
با اینکه امنیت و آرامش در جزیره در سطح بالایی برقرار است اما شخصاً بعد از ورود احساس عجیبی دارم. حس کسی که در وطن خویش غریب است. در سطح جزیره خبری از رنگ و بوی زندگی نیست.
اینجا ابوموسی است. جزیرهای با مساحت۱۲/۸کیلومترمربع در دل خلیجفارس. اولین جا در جزیره که مرا به سوی خودش میکشد ساحل سبز است.
در مورد اینکه چرا اسم این آبشار سیاهکش شده اقوال بسیاری بر زبان محلیها بود اما ظاهراً در ایام قدیم روزی مردی سیاهرو در این چشمه تن به آب میزند و در نهایت روی آب میماند و زنده بیرون نمیآید.
فعلاً دو سه روزی گزارش سفر مینویسم و با شما از ایران میگویم...
همین لحظهای که شروع به نوشتن کردم، استانهای ایران یکی پس از دیگری دست بلند میکنند و تعطیلی خودشان را با صدای بلند اعلام میکنند.
واقعیت این است که عکاسی حرفهای است که طی سالیان در وجود یک فرد تهنشین میشود. عکاس سالیان سال تمرین میکند و یاد میگیرد که دلزده و جوزده نشود. درست ببیند و درست ثبت کند.