سیمون، فردین، غلامرضا / درباره عکسی از سهشنبه بازار «سیمون بولیوار»
یارو اسم خودش رو گذاشته «آزادیبخش» بعد اینا اومدن تو یه بیابونی خنزر پنزر ریختن و اسمش رو گذاشتن سهشنبه بازار سیمون بولیوار.
یارو اسم خودش رو گذاشته «آزادیبخش» بعد اینا اومدن تو یه بیابونی خنزر پنزر ریختن و اسمش رو گذاشتن سهشنبه بازار سیمون بولیوار.
در ایران امروز کمتر کسی پیدا میشود که با واژه مهاجرت درگیر نشده باشد. روزهای زیادی میگذرد که کارد به استخوانت میرسد و هزار چالش و مشکل روی سرت میریزد و تنها راه نجات را در رفتن میبینی.
من آدم شکمویی نیستم. اما دیروز برایم اتفاقی افتاد که داغش روی دلم مانده. چند روزی بود که لپتاپم بازی درمیآورد و برای آنکه در این وانفسای قیمت دلار مبادا از کار بیفتد، خواستم که راه تکرار «ارور» بر خطرش ببندم و قبل از آنکه دستم را توی پوست گردو بگذارد به طبیبش بسپارم.
به جرأت میتوانم بگویم صدی نود سالنهای همایش را مهمانانی تشکیل میدهند که اساساً هیچ ربطی با داستان و موضوع آن نشست ندارند. درحقیقت برگزارکنندگان مجامع، نشستها و جشنوارهها به افراد حاضر در سالن به شکل آکسسوارهای پرکننده صندلیها نگاه میکنند. آکسسوارهایی که اگر در میانشان یکی دو چهره شناختهشده هم باشند فبهالمراد.
موتورسواری در خیابانهای این شهر در روزهای برفی عین جنگیدن در میدان است. به عکس نگاه کنید. زره گلادیاتور را ببینید. دشمن اصلی سرماست. سرمایی که هر طور شده راه خودش را پیدا میکند و به جانت مینشیند.
نمیدانم وقتی عکاس مجله «پاری ماچ» این عکس را میگرفته چه حالی داشته اما وقتی به عکس و سرنوشت کاراکترهای آن نگاه میکنم، حسی به من میگوید انگار «ژان کلود دوچ» قبل از فشار دادن شاتر آهی کشیده و آن آه را نثار حاضران در عکس کرده. آهی که از آن روز به بعد گریبان تکتک افراد حاضر در عکس را گرفت. جیمی کارتر دهم دیماه ۱۳۵۶ به ایران آمد و دهم دیماه ۱۴۰۳ از دنیا رفت.
تا به حال کسی را دیدهای که به خاطر یک عکس بخواهد جان خودش را بگیرد؟ زیر این چرخ کبود همین دیروز، زنی را دیدم که به خاطر یک عکس، مشت مشت قرص خورده بود تا خودش را از شر زندگی خلاص کند.
به خیال اینکه به قنادی مورد علاقهام میروم، راهی فاز ۱۱ پردیس شدم و یکراست به همان مجتمع تجاری رفتم. هر چه چشم انداختم نه از کافه خبری بود، نه از قنادی و نه حتی نان فانتزی. تا چشم کار میکرد فقط و فقط بنگاه معاملات ملکی بود.
پزشکیان به عنوان نفر اول اجرایی مملکت قاعدتاً باید شخصیت اول عکس باشد. اما رئیس دولت چهاردهم این را خوب فهمیده که وقتی میهمانِ خانه بزرگی میشود این شخص میزبان است که اهمیت پیدا میکند.
بابانوئل: آقا راستش با بچهها یک انجمنی تاسیس کردیم، چند تا جلسه هم گذاشتیم، چند شاخه شدیم و کارگروه ترتیب دادیم. کارگروه فضای مجازی روی «سئو» و «اَوِرنِس» جشن و اعیاد کار میکنن. یک کارگروه محتوا هم داریم که اکانت پولیچت «جیپیتی» خریدن و مشغول تولید محتوا برای بک لینک و این صحبتها. ولی متاسفانه «پی آر» مون یکم ضعیفه.