6 نامزد در 6 نما
بررسی نکات برجستۀ مناظرۀ دوم انتخابات
اگرچه بهتر آن بود که این یادداشت بعد از مناظرۀ سوم (دیشب) نوشته میشد تا هر دو مناظرۀ اقتصادی و فرهنگی را دربرگیرد اما مجال نیست و تنها ناظر است بر مناظرۀ پنجشنبهشب ۶ نامزد انتخابات ریاستجمهوری:
۱- امیرحسین قاضیزادۀهاشمی؛ تنها عضو تأییدشدۀ دولت مرحوم سیدابراهیم رئیسی که همچنان سیاهپوش رئیسجمهوری فقید است به صراحت و بارها گفته قصد ادامۀ راه و تکمیل پروژهای دولت مستقر فعلی را دارد. او در هر مناظره لحن تندتری به خود میگیرد و از اینکه جدی گرفته نشده و مدام از او میپرسند تا پایان میماند یا نه، ناخرسند است و یادآور میشود نوبت قبل (1400) هم انصراف نداد.
این نامزد روی شرکتکنندگان در مراسم تشییع پیکر قربانیان سانحۀ 30 اردیبهشت حساب ویژهای باز کرده و امید دارد آن جمعیت را به سوی خود و به سود سبد رأی خود جذب کند. در عین حال با اشارات مکرر به خانوادههای شهیدان از آنان هم طبعاً انتظار دارد. پیشتر هم البته یک نامزد باسابقۀ سالها ریاست بنیاد شهید دو بار نامزد انتخابات ریاستجمهوری شده بود اما این تنها وجه آن کاندیدا (آقای کروبی) نبود بلکه ویژگیهای متنوع دیگری هم داشت و حال هم او در حصر از کاندیداتوری دکتر پزشکیان پشتیبانی کرده است.
قاضیزادۀهاشمی مناظرۀ دوم را با تبریک طعنهآمیز و سیاسی پیروزی تیم ملی والیبال ایران بر آمریکا شروع کرد و گفت: «این پیروزی با مربی ایرانی به دست آمد. البته اگر نگویند خود آمریکاییها میخواستند ببازند!» طعنهای در واقع متوجه سخنان محمدجواد ظریف دربرنامۀ میزگرد تلویزیونی که گفته بود: «گفتند ما یاد دادیم که چگونه نفت بفروشند. نه خیر! وقتی آقای بایدن آمد، سیاست این شد که پیچ را شُل کنند. اجازه بدهید آقای ترامپ برگردد. آن وقت ببینیم دوستان چه میکنند.»
این در حالی بود که خود آقای جلیلی روز قبل واکنش نشان داده بود و این شائبه ایجاد شد که قاضیزادۀهاشمی کاندیدای پوششی است و قصد کنارهگیری به سود او را دارد. اصرار قاضیزاده بر اینکه پزشکیان قصد تشکیل دولت سوم روحانی را دارد اما نتیجۀ عکس داد چراکه پزشکیان را واداشت یادآور شود وزیر دولت خاتمی بوده و اگر هم قرار بر بازگشت باشد نه دهۀ 90 که به دهۀ 80 خواهد بود و از آن پس تعبیر «دولت سوم خاتمی» را میشنویم. بعد از او همین بحث را نامزد دیگر (علیرضا زاکانی) با لحنی غیربهداشتیتر ادامه داد که در بخش مربوط به خود او اشاره خواهد شد.
۲- سعید جلیلی؛ نامزدی که با سخنانی کلی و اصطلاحاتی چون «عمق راهبردی» و کلماتی مانند «فرصت و ظرفیت» شناخته میشود در مناظرۀ دوم دو تصویر متفاوت از خود نشان داد. یکی همان تصویر قبلی و کلی و دیگری اما مسلط به برخی مباحث تا جایی که در زمینۀ نظام سلامت سخنان او از سه نامزد که خود پزشک هستند، قابل تأملتر و دقیقتر بود. در این بخش این او بود که دیگران را از باید و نباید برحذر میداشت. ضمن اینکه یادآور شد امید به زندگی و سن ایرانیان در 4 دهۀ گذشته و در عصر جمهوری اسلامی 20 سال افزایش یافته و گسترش خدمات بهداشتی و درمانی و توسعۀ شبکۀ بهداشت را بهعنوان اقدامی مهم ستود موضوع دیگری را پیش کشید که توجهبرانگیز بود.
در فقرۀ نخست البته انصاف ایجاب میکرد از دولتهای سازندگی و اصلاحات مشخصاً یاد کند ولی چنین نکرد. آن روی سکه اما این بود که گفت روزانه 1200 تن از هموطنان از دنیا میروند و اگرچه مرگ، حق است و همه میمیرند اما 40 تا 45 درصد از این مرگها قابل پیشگیری است یا در سن پایینتر از متوسط عمر ایرانیان اتفاق میافتد و در این بخشها ما نه با جلیلیای که در فضا و اوهام سیر میکند که با یک چهرۀ زمینی و درگیر آمار و واقعیت روبهرو بودیم. با این حال موضوعی که مصطفی ورمحمدی به او نسبت داد چنان بر نقش او در مناظره سایه انداخت که این مباحث را به حاشیه بُرد. خاصه اینکه درصدد انکار و تکذیب آن هم بر نیامد و در بند بعد به آن میپردازم.
۳- مصطفی پورمحمدی؛ پیشبینی میشد که پورمحمدی متفاوت و صریح باشد و از اطلاعات سیاسی و امنیتی و قضایی و فن بیان به سبب روحانی بودن بهره ببرد و چنین هم کرد. تمام مناظرۀ 4 ساعته در واپسین شب بهار 1403 یک طرف و آن دو سه جملۀ او یک طرف که دربارۀ پیوستن ایران به گروه ویژۀ اقدام مالی یا «افایتیاف» گفت بهعنوان وزیر دادگستری در سال 1395 در نشستی با موضوع پولشویی در جلسۀ شورای عالی امنیت ملی شرکت کرده و خواستار تعیین تکلیف پیوستن ایران به این گروه ویژه شده و در حاشیه سعید جلیلی به او گفته اگر شما متولی آن باشید ما مشکلی نداریم ولی با اینها نه. یعنی نمیخواسته به دولت روحانی امتیازی بدهد. این فاشگویی به اندازهای بازتاب داشته که برخی به تندی بر جلیلی تاخته و او را متهم کردهاند معیشت و رفاه مردم را به خاطر اغراض سیاسی به گروگان گرفته بودند.
پورمحمدی ادعای محمدباقر قالیباف را هم در این باره که افزایش فروش نفت ثمرۀ مصوبۀ قانون راهبردی بوده رد کرد و حتی از سخن ظریف یک گام جلوتر رفت و به جنگ اوکراین و جاده ابریشم تازه هم ربط داد. این در حالی است که قالیباف در دفاع از آن مصوبه گفت موجب افزایش فروش نفت از 300 هزار بشکه به یک و نیم میلیون بشکه در روز شد. سعید جلیلی البته این اتفاق را به طرح پیشنهادی خود به رئیسجمهور فقید ربط داد و تلویزیون هم احتمالاً به سفارش برادرِ سعید جلیلی انیمیشنی ساخته که در آن توضیح میدهند چگونه توانستند نفت بیشتری بفروشند و محصلی را مثال آورده که برای بوفه مدرسه ساندویچ درست کرده بود و بوفهدار نپذیرفت و او خود با قیمت مناسب بین بچهها توزیع کرد!
سکوت قالیباف در مقابل پورمحمدی این شائبه را تقویت کرد که او قصد ماندن تا انتها را ندارد منتها نمیخواهد به سود جلیلی هم باشد. پورمحمدی نقدی را هم متوجه پزشکیان و دوستان او کرد تا این گمانه درنگیرد که نامزد پوششی است و در مثال فوتبالی نقش هافبک یارکوب را بازی میکند تا پزشکیان بتواند گل به ثمر برساند بلکه خود را مهاجم نوک میداند با قابلیت گل زدن کما اینکه بیرون مناظره هم جایی گفته است هیچکس آمادگی نداشته جز آقای جلیلی که همیشه در سایه بوده درحالیکه ما آنقدر در آفتاب بودهایم که سوختهایم و ایران کشور آفتاب است نه سایه!
۴- محمدباقر قالیباف؛ در مناظرۀ دوم هم بهگونهای ظاهر شد که دو برداشت کاملاً متناقض شکل گرفته است. اول اینکه چنان به خود مطمئن است که از حالا ژست ریاستجمهوری گرفته و قصد کلکل با دیگرانی را ندارد که باید با آنها کار کند. یکی در مجلس شمار قابلتوجهی از نمایندگان را هدایت میکند، دیگری شهردار تهران است و سومی میتواند وزیر کشور یا اطلاعات یا دادگستری او باشد و چهارمی همچنان رئیس بنیاد شهید بماند و برای سعید جلیلی هم باید تدبیری بیاندیشد تا بیش از این در سایه نماند. به خاطر همین با قالیباف دستپاچه و مضطرب سالهای 92 و 96 فاصله داشت.
برخی میگویند همان است منتها طرف او – حسن روحانی- نیست و تغییر رفتار و گفتار به این خاطر است. روایت و تحلیل دیگر اما این است که قالیباف اساساً برای ماندن نیامده بلکه بنا به ملاحظاتی یا توصیههایی حاضر شده و ششم تیر کنار خواهد رفت منتها نه به نفع فرد مشخصی و اگر لحن او درباره روحانی و پزشکیان در مناظرهها کاملاً محترمانه است از این روست و دیدیم که با پزشکیان هیچ تقابلی ندارد یا بروز نمیدهند و همین ظن دوم را تقویت میکند وگرنه با فرض اول سکوت پزشکیان سؤالبرانگیز میشود.
تنها چالشی که متوجه قالیباف شد همان نکتۀ نفتی پورمحمدی بود که درصدد دفاع و توضیح آن هم برنیامد. با این حال با قطعیت نمیتوان گفت رفتار متفاوت او به خاطر اطمینان نسبی است یا قصد کنارهگیری، چون در پایان مناظره 5 برنامۀ رفاهی و اجتماعی خود را اینگونه برشمرد: اول: افزایش حقوق کارمندان. دوم: اعطای زمین رایگان و واحدهای استیجاری به زوجها در سه سال اول. سوم: خودرو برای جوانان و تأمین آن با واردات خودروهای نو و کارکرده. چهارم: دیوارکشی در مرزهای شرقی با دو کشور همسایه- پاکستان و افغانستان- و پنجم: توسعۀ سواحل عمان یا مکران و به شکل غیرمستقیم مانند دوبی در این منطقه.
معمای اصلی اما درباره او همچنان باقی است و در مناظرۀ سوم به قاعده باید بیشتر مشخص شده باشد که ماندنی است یا نه. چون اگر قرار بر کنار کشیدن آن دو نامزد دیگر (زاکانی و قاضیزاده) باشد به سود جلیلی محتملتر است تا قالیباف.
۵- مسعود پزشکیان؛ 24 ساعت بعد از تنش در میزگرد فرهنگی شبکه دوم سیما با ظاهری شبیهتر به اکثر مردان ایرانی در برنامه حاضر شد و همچنان از ضرورت همکاری گفت. او تنها در قبال ادعای «دولت سوم روحانی» از خود دفاع کرد و گفت: وزیر دولت خاتمی بوده و رئیسجمهوری پیشین را از این حیث هم ستود که اگرچه او عضو حزبی نبوده (و گرداگرد رئیسجمهوری اصلاحطلب پزشکان سیاسی حضور داشتهاند) براساس شایستهسالاری و رضایت از طرح خانههای بهداشت برای وزارت در نظر گرفته شد.
هر قدر قاضیزاده و زاکانی کوشیدند به استناد مشاوران او را به حسن روحانی رئیسجمهوری پیشین ایران منتسب کنند او از خاتمی گفت و اینکه وزیر او بوده و در فضای مجازی تعبیر دولت سوم خاتمی رایج شد. توقعها از پزشکیان متنوع و متناقض و کار او سخت است. از یک سو انتظار تند کردن فضا را دارند و از جانب دیگر در لایههای انقلابی و مذهبی هم پایگاه دارد و از این رو با تأکید بر قانون برنامه و سیاستهای کلی سیمای یک مدیر ارشد اجرایی را از خود ترسیم میکند و در عین حال یک جا بحث وزیر جهاد کشاورزی در همین دولت را پیش کشید و پروندۀ چای دبش را و قاضیزادۀهاشمی که خود را مدافع و میراثدار دولت آقای رئیسی میداند مدعی شد خود دولت گزارش آن را پیگیری میکرده و البته چنانچه پزشکیان قصد توقف بر این موضوع را داشت میتوانست یادآور شود اگر چنین قصدی در میان بود از او نمیخواستند جلوتر استعفا کند و سخنگوی دولت در مقام تکذیب اتهامات انتسابی بر نمیآمد و مهم ر از همه اینکه رئیس قوۀ قضاییه فاش کرد درخواست اعمال ماده 477 آیین دادرسی کیفری برای او شده که به موجب آن چنانچه رئیس دستگاه قضا به این تشخیص برسد که خلاف شرع بین صورت گرفته به محکمهای دیگر ارجاع میدهد. از پزشکیان همچنین انتظار میرفت با توجه به تخصص دربارۀ نظام سلامت ایدهها و راهکارهای مشخصتری ارائه دهد اما به ذکر چندبارۀ سابقه بسنده کرد.
۶- علیرضا زاکانی؛ گل سرسبد مناظره دوم از حیث اخلاق و ادب البته شهردار فعلی تهران بود که مشخص نشد چرا اصرار دارد از احمدینژاد سالهای 84 و 88 تقلید کند؟ درحالیکه با شگردهای او هم به نیکی آشنا نیست. اگر احمدینژاد از پول نفت سر سفره گفته بود زاکانی وعدۀ طلایی معادل 22 میلیون تومان داده و اگر احمدینژاد در مناظره با مهندس موسوی آخرین نخستوزیر ایران را نمایندۀ هاشمیرفسنجانی دانست زاکانی هم کوشید پزشکیان را به روحانی پیوند بزند و بعد تصاویری از روحانی سوار بر اتومبیل یا جای دیگر را نشان داد که یادآور تکرار کمیک یک تراژدی بود و کافی است تصور کنیم آن سانحه برای آقای رئیسی رخ نداده بود و سال دیگر مثلاً رقیبی عکس ایشان را سوار بالگرد نشان میداد و نشانۀ ناسادهزیستی میدانست؛ همین قدر بیربط.
تقلاهای زاکانی اما نتیجه نداد چراکه خود روحانی میتواند دفاع کند و پزشکیان نیز همچنان در اصطلاح فوتبالیها در حال ارزیابی است و شاید در مناظره سوم برگی رو کرده باشد اگرچه بهعنوان میانجی وارد شده نه منجی.
در مجموع چهرۀ اصلی مناظره دوم پورمحمدی بود که با پیش کشیدن بحث افایتیاف و اینکه به خاطر روحانی موافقت نشد و با اصل آن مشکل ندارند جلیلی را در گوشه رینگ قرار داد. در بقیه مواقع حس نمیشد رینگی در کار است و باید دید در مناظره سوم چه اتفاقی رخ داده و پورمحمدی همچنان با دست پر وارد میشود و قالیباف و پزشکیان کماکان چراغ خاموش حرکت میکنند یا نه.