جهانشاهی :فقط بدنامی فیلترینگ برای نظام مانده است
جهانشاهی گفت: به جای خود تحریمی و فیلترینگ، باید روی آموزش سواد دیجیتال در جامعه کار گسترده کرد. باید به سراغ سواد اینترنت برویم که با نقشی که اینترنت امروز در زندگی بازی می کند، در واقع اسم دیگرش را سواد زندگی گذاشته اند.
به گزارش هم میهن آنلاین، «امید جهانشاهی» پژوهشگر مطالعات رسانه و ارتباطات بر این باور است که وقتی فیلترشکن فراوان و در دسترس است، فیلترینگ بی معناست و دغدغههای بهاصطلاح امنیتی که برای توجیه فیلترینگ گفته میشود در عمل بلاموضوع است و در عمل فقط بدنامی فیلتر کردن برای نظام مانده است.
به گزارش خبرآنلاین، از کشف آتش و ابداعات پیش از تاریخ گرفته تا انقلابهای با شکوه، بشر از ابتدای تاریخ خود همواره جهان را دستخوش دگرگونی بسیاری کرده است؛ زندگی انسان هربار ابعاد هوشمندانهتری پیدا کرد و آنچه این ابعاد را گسترش داد همراهی بشر با این دگرگونیها بود، چه بسا اگر همراهی صورت نمیگرفت، زندگی امروز بشر هرگز به شکلی که اکنون میبینیم نبود. انقلاب اینترنت نیز از آن دست رویدادهایی بود که تمام جهان را متاثر کرد. همراه با انقلاب اینترنت، همانطور که تمام ابعاد زندگی بشر رنگ دیگری به خود گرفت؛ سرعت و میزان دسترسی جوامع به اطلاعات دگرگون شد و امروز، بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی زندگی ریشه در همین دگرگونی دارد.
اگرچه تحولات بسیاری در جهان پس از اینترنت رخ داده است، اما آنچه ما در کشور خودمان شاهد هستیم، محدودیت گسترده اینترنت است که البته برخی با دلایل گوناگون، آن را توجیه میکنند. فیلترینگ و تبعات آن در جهانی که اینترنت یکی از ارکان اصلی آن شده است، مسئلهای بود که در خبرآنلاین، درباره آن با «امید جهانشاهی»، پژوهشگر مطالعات رسانه و ارتباطات به گفت و گو پرداختیم.
-با توجه به این که تغییرات بسیاری در جهان بواسطه اینترنت رخ داده است؛ نحوه کنشگری افراد جامعه در عصر حاضر و با وجود اینترنت چهقدر نسبت به دوران قبل متفاوت شده است؟
در سوال شما حقیقتی نهفته که برخی نیروهای سیاسی در جامعه نمی خواهند آن را درک کنند و یا آن را به عنوان تهدید تلقی می کنند و میخواهند جلوی آن بایستند و یا اینکه روح و ابعاد آن را نمیفهمند و درک نمیکنند؛ اما واقعیتی که وجود دارد این است که ما وارد "جهان پس از اینترنت" شدهایم. حال اگرچه ازلحاظ فنی دوران ها را باید به نسلهای مختلف اینترنت تقسیم بندی کرد، اما در یک نگاه کلی و مقدماتی میتوان جهان را به جهان پیش از اینترنت و جهان پس از اینترنت تقسیم کرد.
در جهان پس از اینترنت، همهچیز زیر سایه کلانروند دیجیتالیسم متحول شده است و می توانیم بگوییم دچار پوست اندازی شده است. بازی های آنلاین و دیجیتال، صنعت بازی را دگرگون کرده است. رسانه های اجتماعی و دیجیتال، صنعت رسانه را دگرگون کرده اند. بازاریابی با رسانه های اجتماعی پوست اندازی کرده است. حتی حوزه سیاست نیز، شاهد این پوستاندازی در کمپین های انتخاباتی بوده است.
این تحول در ارتباطات انسانی و میزان دسترسی به اطلاعات هم بوده است. سرعت و میزان دسترسی مردم به اطلاعات کاملاً دگرگون شده است و بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی که در دنیا میبینیم، ریشه در همین دگرگونی است که در سرعت و میزان دسترسی مردم به اطلاعات به وجود آمده است؛ ریشه در پوستاندازی دارد که در ارتباط مردم با سیاست و اخبار سیاسی ایجاد شده است و این چیزی است که باید درک شود. امروز مردم قدرت کنشگری پیدا کرده اند.
-وضعیت این کنشگری در جامعه ما با توجه به فیلترینگ چگونه است؟
مردم با فیلترشکن دارند فیلترینگ را دور می زنند. در همه ساحتها به نوعی دور زدن ها را می توانیم ببینیم. چه دولت، چه روشنفکران و چه در زندگی روزمره. یکی از مصادیق آن در حوزه دولت همین فیلترینگ است. وقتی فیلترشکن فروشی رایج و فراوان و دردسترس است، فیلترینگ بی معناست. فیلترینگ واقعاً ناکارآمد است و مردم خیلی راحت آن را دور می زنند. از آن گذشته، دغدغههایی بهاصطلاح امنیتی که برای توجیه فیلترینگ گفته میشود در عمل بلاموضوع است و در عمل فقط بدنامی فیلتر کردن برای نظام مانده است وگرنه فیلترشکن که فراوان است. باید به وضعیتی برسیم که چه در عملکرد دولت، چه درعملکرد روشنفکران و فعالان جامعه مدنی و چه در عرصه زندگی روزمره شاهد صراحت و شفافیت باشیم و نیازی به دور زدن ها نباشد. روشنفکران هم در زدن حرف هایشان نیاز به دور زدن نداشته باشند.
-می بینیم که با وجود فیلترینگ مردم باز از پیام رسان های خارجی استفاده میکنند، نظر شما در مورد تبعات فیلترینگ چیست؟
یکی از مهمترین تبعات فیلترینگ دامن زدن به فضای بیاعتمادی بین مردم و نظام است. بیاعتمادی مادر بحرانها است. وقتی بیاعتمادی وجود داشته باشد، دولت نمیتواند از مردم برای مسائل عمومی کمک بگیرد و دیگر گفتمان مستقر نمیتواند در پیشبرد ارزشهای مورد نظرش موفق باشد. همانطور که اشاره کردید حتی مردم به پلتفرمها و نرم افزارهای داخلی کم اقبال میشوند چون داخلی هستند. بنابراین ما نیاز داریم که این اعتماد را بازسازی کنیم و این مستلزم آن است که نگاه دیگری به جامعه مدنی، سیاست ورزی و فضای مجازی داشته باشیم.
برخلاف اینکه ادعا میشود فیلترینگ برای این است که جلوی تهدیدات علیه نظام را بگیرد، مثلاً جلوی ایجاد فضای منفی و سیاه نمایی را بگیرد، باید گفت اتفاقاً خود فیلترینگ، همین دیدگاههای بسته، همین موانع گفتوگوهای جمعی در مورد توسعه و مسائل جدی عمومی، بزرگترین تهدیدها برای نظام هستند؛ چراکه اولین کاری که میکنند، از بین بردن اعتماد است و همانطور که گفتم بی اعتمادی مادر بحران هاست.
به جای خود تحریمی، روی آموزش سواد دیجیتال در جامعه کار کنیم
توجه داشته باشید مخالفت من با فیلترینگ به این معنا نیست که فضای مجازی آسیبها و تهدیدهای جدی ندارد، بیشک دارد. همانطور که تحقیقات فراوانی نشان داده اند رسانههای اجتماعی آسیبهای جدی و متعددی دارند، از جمله اینکه تعمق، توجه و تمرکز مردم را پایین می آورند. مردم را نسبت به گزارش های عمیق و مبسوط کم حوصله می کنند. میل به مطالعه وتعمق را کم می کنند. به اصطلاح به دموکراسی آسیب می زنند؛ به پوپولیسم کمک میکنند، اما با همه این تهدیدها و آسیب هایی که هست اما فیلتر کردن و مهمتر از آن دیدگاهی که فیلتر همه رسانه های اجتماعی را چاره کار می داند، خودش بسترساز ایجاد تهدیدهایی است که بی اعتمادی و ناامیدی ایجاد می کنند.
به جای خود تحریمی، باید روی آموزش سواد دیجیتال در جامعه کار گسترده کرد. باید به سراغ سواد اینترنت برویم که با نقشی که اینترنت امروز در زندگی بازی می کند، در واقع اسم دیگرش را سواد زندگی گذاشته اند. باید روی حوزه تنظیم گری و مقررات گذاری کار کنیم. هنوز در این حوزه جای کار علمی و جدی وجود دارد.
-لزوم برداشت فیلترینگ از نظر شما در چیست و در این فضا به چه مسائلی باید بیش از پیش توجه کنیم؟
اجازه بدهید برگردم به نکته خوبی که در سوال اول شما بود یعنی مساله جهان پس از اینترنت. گفتم شاهد پوستاندازیهایی در حوزههای مختلف بوده ایم. یکی از اینها قدرت است. امروز قدرت معنایی نرم افزارانه پیدا کرده است. آنچه باعث میشود یک گفتمان قدرت و تداوم پیدا کند، میزان مشروعیت و مقبولیت روایتی است که برای جامعه ارائه میدهد.
اگر احساس می شود که میزانی از کنشگری اعتراضی در رسانههای اجتماعی وجود دارند، باید ضعف را در روایتی که ارائه میشود هم جست و جو کرد. این روایت باید استقلال وآزادی را برای مردم با خود داشته باشد. باید توسعه گرا باشد تا برای جوانان مقبول باشد. اینترنت، در دنیای امروز چیزی نیست که بخواهیم برای فیلتر بودن یا نبودنش بحث کنیم. دسترسی به اطلاعات و استفاده از اینترنت یک حق برای شهروند امروزی است. البته آسیب ها و تهدیدهایی هم دارد که باید متناسب و درست با آن مقابله کرد، نه اینکه نحوه مواجهه با این تهدیدها خودش بسترساز تهدیدهای دیگری بشود.
نکته آخر در مورد مساله گفتوگو است. یکی از کارهای رسانه ها ایجاد گفتگوست. در جامعه ای که گفتگو جاری نباشد، اعتراض وجود دارد و این اعتراض خودش را در فضای مجازی نشان می دهد. راه مواجهه با این اعتراض، فیلترینگ نیست بلکه کمک به گفتگوست. منظورم از گفتوگو، گفتگوی فعالان مدنی با یکدیگر برای کمک به ایجاد گفتمانی برای توسعه است. این گفتوگو برای ایران وقتی در جامعه پررنگ شود، آنگاه اعتماد هم شکل می گیرد. باید مسئله اعتماد در جامعه را جدی گرفت. فیلترینگ خودش از موانع جدی ایجاد اعتماد است.