| کد مطلب: ۱۷۰۰۹

کارنامه دیپلماتیک ابراهیم یزدی از قطع رابطه با مصر تا تسخیر سفارت آمریکا

وزیر روزهای طوفانی

وزیر روزهای طوفانی

هرچند ابراهیم یزدی نخستین وزیر امور خارجه پس از انقلاب اسلامی نبود و دو ماه پس از پیروزی انقلاب به این سمت منصوب شد اما توانست با اثرگذاری بر این دستگاه در تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ماندگار شود؛ این اثر تاکنون نیز پابرجاست چراکه او علاوه بر پایه‌گذاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر پایه دفاع از فلسطین و نفی رابطه با آمریکا، حتی با افزودن افرادی به وزارت خارجه تاکنون اثرگذار بوده است.

کمال خرازی کسی که ابراهیم یزدی را با خود به وزارت خارجه آورد و به معاونت سیاسی گماشت اکنون نیز با ریاست بر شورای راهبردی روابط خارجی بالاترین منصب سیاست خارجی جمهوری اسلامی را برخوردار است. ابراهیم یزدی و صادق قطب‌زاده را حتی پیش از وقوع انقلاب اسلامی نیز می‌توان وزیران امور خارجه این انقلاب دانست؛ کسانی که از بیشترین روابط خارجی برخوردار بودند و برای موفقیت تلاش‌های مخالفین شاه از آمریکا و اروپا تا عراق و سوریه در رفت و آمد بودند و با حکومت‌ها و جنبش‌های مختلف جهان در ارتباط بودند اما پس از پیروزی به سرعت از قطار انقلاب پیاده شدند.

ابراهیم یزدی از دوران دانشجویی در دانشگاه تهران به هواداری از نهضت ملی شدن صنعت نفت به جبهه ملی پیوست و زمانی که برای ادامه تحصیل با همسر و فرزندانش در آمریکا به سر می‌برد با تاسیس نهضت آزادی به عضویت آن درآمد و همراه با مصطفی چمران، علی شریعتی و صادق قطب‌زاده، شاخه خارج از کشور این حزب را راه‌اندازی کرد و خود به ریاستش برگزیده شد.

از دهه چهل با امام خمینی که سرشناس‌ترین روحانی مخالف رژیم شاه بود در عراق ارتباط گرفت و رابط او با انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا و آمریکا بود و حتی اجازه شرعی دریافت وجوهات نیز از طرف امام خمینی داشت. رفت‌وآمدهای یزدی به عراق تا آخرین لحظه حضور امام خمینی در عراق ادامه داشت و در سرنوشت‌سازترین آنها زمانی که امام خمینی برای آخرین بار نجف را ترک می‌کرد به او پیوست و زمانی که کویت اجازه ورود به امام خمینی نداد، پیشنهاد سفر به پاریس را مطرح کرد.

سفر به فرانسه این مزیت را داشت که ایرانیان نیازی به دریافت روادید نداشتند و پس از حضور امام خمینی در فرانسه نیز دولت این کشور نمی‌توانست اقدام به اخراج وی کند. ابراهیم یزدی در این سفر به یکی از نزدیک‌ترین مشاوران و همچنین رابط و مترجم مصاحبه‌های امام خمینی با رسانه‌های خارجی بدل شد و حتی در گفت‌وگو با نماینده اعزامی دولت آمریکا نیز این ابراهیم یزدی بود که نقش مترجم را ایفا کرد و در کنار امام خمینی حضور داشت. یزدی یکی از مسافران پرواز انقلاب بود و همراه امام از فرانسه به تهران آمد و به عضویت شورای انقلاب درآمد. با تشکیل دولت موقت، ابراهیم یزدی به‌عنوان معاون نخست‌وزیر در امور انقلاب مشغول به کار شد.

سفر یاسر عرفات به ایران

تنها شش روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی نخستین مهمان خارجی انقلاب با ابتکار و دعوت ابراهیم یزدی وارد ایران شد. یاسر عرفات رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین که با تعدادی از انقلابیون ایرانی از جمله ابراهیم یزدی ارتباط داشت، بدون اطلاع قبلی وارد تهران شد و استقبال تاریخی از او صورت گرفت. یاسر عرفات پس از ورود در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال ابراهیم یزدی و حجت‌الاسلام احمد خمینی، فرزند رهبر انقلاب قرار گرفت و در گفت‌وگو با خبرنگاران گفت: «ایران و امام خمینی(ره) نشان دادند که امت ما(مسلمانان) هیچ‌گاه سر فرود نخواهد آورد. ایرانیان، حصاری را که بر اطراف برادران فلسطینی بود شکستند و این انقلاب بزرگ شما ضامن پیروزی ماست.»

یاسر عرفات سپس عازم اقامتگاه امام خمینی شده و با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دیدار کرد. همزمان با حضور هیئت فلسطینی و یاسر عرفات در تهران، تابلوی «سفارت فلسطین» بر بالای ساختمان سفارت سابق اسرائیل نصب شد و در تاریخ ۳۰ بهمن‌ماه همان سال نیز یاسر عرفات به همراه حجت‌الاسلام حاج‌سیداحمد خمینی و دکتر ابراهیم یزدی (معاون وقت نخست‌وزیر در امور انقلاب) در محل سفارت سابق اسرائیل حضور یافته و  سفارت افتتاح شد.

عرفات در محل جدید سفارت فلسطین در تهران در سخنانی گفت:‌«ما آمده‌‌ایم تا دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به جای سفارت اسرائیل تأسیس کنیم. این موضوع به دستور حضرت آیت‌الله‌ خمینی است. امروز در ایران و فردا در فلسطین، همه با هم، سرزمین فلسطین را آزاد خواهیم کرد. من در این لحظات حساس، به‌نام انقلابیون و مبارزین فلسطین با شما و در کنار شما، تعهد می‌‌کنم که تحت رهبری امام بزرگ ـ امام خمینی ـ همه با هم سرزمین فلسطین را آزاد کنیم». 

در تمامی مراحل حضور یاسر عرفات در ایران، یزدی همراه او بود و این موضوع در اسناد آمریکایی نیز بازتاب زیادی داشته است. سفارت آمریکا در بررسی دلایل انتصاب دکتر یزدی به وزارت خارجه ارتباط با گروه‌های فلسطینی را یکی از دلایل این انتخاب معرفی می‌کند. در بررسی‌های سفارت آمده است: «اعلام بازرگان در روز ۲۴ آوریل [۴ اردیبهشت] درباره اینکه یزدی وزیر امور خارجه خواهد شد سوال جالبی را برمی‌انگیزد: آیا او ارتقای درجه یافته یا اینکه به پلکانی بالاتر پرتاب شده است؟.... حاکی از آن است که نقش یزدی به عنوان کسی که سازمان آزادی‌بخش فلسطین را به ایران آورد، برای بازرگان مشکلاتی ایجاد می‌کند و ارتقاء او به درجه وزارت امورخارجه بهترین راهی تلقی می‌شود که به یزدی صلاحیت کافی داده شود تا کارهای مربوط به سازمان آزادی‌بخش فلسطین را اداره کند و در عین حال او را از دفتر نخست‌وزیر دور سازد... نقش یزدی در ارتباط با سازمان آزادی‌بخش فلسطین اعم از این که خوب باشد یا بد، با انتصاب او به وزیر امور خارجه ارتباط دارد.»

ساف پس از وزیر شدن ابراهیم یزدی روابط خود را با ایران گسترش داد و ۲۰ مهرماه ۱۳۵۸ هیئت چهارنفره ساف به سرپرستی خلیل وزیر (معروف به ابوجهاد) وارد تهران شد تا در مورد همکاری صمیمانه‌تر و مثمرثمرتر میان ایران و ساف تبادل‌نظر نماید. این هیئت با وزیر خارجه یزدی در فرودگاه ملاقات کرد و بنا به گزارش قرار است در طول این سفر با خمینی، یزدی و چمران وزیر دفاع ملاقات‌هایی داشته باشد. این روابط تا زمان آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران ادامه داشت اما پس از آن ساف به صدام حسین نزدیک شده و از او حمایت کرد.

وزارت امور خارجه و قطع رابطه با مصر

با تشکیل دولت موقت، کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی که در پاریس به دیدار امام خمینی رفته و دست کشیدن جبهه ملی از نظام مشروطه و همراهی با انقلاب را اعلام کرده بود، به‌عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد. با این حال از همان ابتدای تشکیل دولت اختلافات میان سنجابی و بازرگان خود را نشان داد و ظرف مدت کوتاهی به استعفای سنجابی منجر شد. استعفای نخست سنجابی به درخواست امام خمینی و با وساطت هاشمی‌رفسنجانی منتفی شد اما در نهایت سنجابی ۲۵ فروردین ۱۳۵۸ بدون مشورت با اعضای جبهه ملی و پذیرش وساطت دیگران از مسئولیت خود استعفا داد. مهندس بازرگان پس از مشورت با اعضای شورای انقلاب پیشنهاد پذیرش وزارت امور خارجه را با ابراهیم یزدی مطرح کرد و در نهایت پنجم اردیبهشت حکم وزارت او صادر شد.

تنها پس از پنج روز نخستین فرمان امام خمینی خطاب به وزارت امور خارجه صادر شد. امام خمینی در این فرمان نوشته بود: «‌‌جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه‌، با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی‌چون و چرای دولت مصر از‌‎ ‎‌آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود‌‎ ‎‌را با دولت مصر [اعلام] بنماید.‌»

امام خمینی در این فرمان تنها به پیمان کمپ دیوید اشاره کرده اما قاعدتاً پناه دادن شاه توسط مصر نیز یکی از عوامل صدور این فرمان بود. پیمان کمپ دیوید ۲۶ شهریور ۱۳۵۷ به وسیله انورسادات، رئیس‌جمهور مصر و مناخیم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل و با وساطت جیمی کارتر، رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا منعقد شده بود و به چند دهه جنگ و دشمنی میان مصر و اسرائیل پایان داد. این اقدام از سوی اعراب و مسلمانان به‌عنوان خیانت مصر به آرمان آزادی فلسطین قلمداد شده و منجر به قطع ارتباط بسیاری از کشورهای عربی با مصر شد. انورسادات نیز ۱۴ مهر ۱۳۶۰ توسط یک افسر ارتش مصر به نام خالد اسلامبولی ترور و کشته شد. خالد اسلامبولی عضو گروه اخوان‌المسلمین بود.

مخالفت با خریدهای نظامی از آمریکا

یکی از چالش‌برانگیزترین اقدامات ابراهیم یزدی در دوران وزارتش مخالفت با خریدهای نظامی شاه از آمریکا بود که با گذشت یک سال در شهریور ۱۳۵۹ و آغاز جنگ تحمیلی همگان به اهمیت آن تجهیزات نظامی پی بردند. ایران طی دوران جنگ هشت‌ساله با تکیه بر همین تجهیزات نظامی توانست در مقابل عراق مقاومت کند. پیش و پس از انقلاب خریدهای نظامی شاه از آمریکا یکی از محورهای مخالفت با پهلوی بود و ابراهیم یزدی نیز در مقام وزیر امور خارجه دولت انقلابی به مخالفت با این قراردادها به‌ویژه تعداد ۸۰ فروند هواپیمای اف ۱۴ روی آورد. دولت موقت در اسفند ۵۷ اعلام کرد که می‌خواهد این هواپیماها را پس بدهد و دکتر یزدی در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «دولت تصمیم گرفته این هواپیماها را به آمریکا یا هر دولت دیگری که حاضر باشد، بفروشد».

یزدی، وزیر امور خارجه، در یک مصاحبه اختصاصی با روزنامه «کیهان» اظهار داشت: «تاکنون ایران ۵ میلیارد دلار بابت خرید این هواپیما‌ها (اف ـ ۱۴) پرداخته و نگهداری آن‌ها هر سال ۵۰۰ میلیون دلار خرج برمی‌دارد، یعنی ظرف ده سال ۵۰ میلیارد دلار به میزان قیمت این هواپیماها افزوده می‌شود... اگر دولت ایران بخواهد اینها را به‌کار بیاندازد، حداقل به چهارصد مستشار آمریکایی نیاز داریم و این امر به شدت ما را وابسته می‌کند و هیچ کشوری نمی‌تواند ادعای استقلال داشته باشد، درحالی‌که تا این اندازه به آمریکا و کشور دیگری وابستگی داشته باشد. نمی‌توانیم هواپیماهای اف ـ ۱۴ را نگهداریم، زیرا نگهداری آن‌ها باعث تشدید و استمرار وابستگی به آمریکا می‌شود... قصد شاه سابق از خرید این هواپیماها صرفاً کمک به کمپانی‌های سازنده این هواپیماها بوده است.»

این تصمیم با موافقت آمریکایی‌ها و مخالفت بعضی از انقلابیون در داخل کشور مواجه شد. وزارت امورخارجه دولت موقت خطاب به سفارت آمریکا در تهران در مردادماه ۱۳۵۸ اعلام کرد: «وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران با ابراز تعارفات خود به سفارت ایالات متحده و پیرو مذاکرات تیرماه گذشته دکتر یزدی وزیر امورخارجه و کاردار سفارت، احتراماً مایل است مطالب زیر را یادآور شود: دولت موقت جمهوری اسلامی ایران مسئله نگهداری هواپیماهای اف ۱۴ که ۸۰ فروند آن توسط رژیم گذشته خریداری شده بود را مورد مطالعه قرار داد و تصمیم به فروش این هواپیماها گرفته است. از سویی چون این هواپیماها دارای دستگاه‌های محرمانه تجسسی می‌باشند، دولت موقت ترجیح می‌دهد که دولت ایالات متحده آمریکا در مورد بازخرید ۷۸ فروند موجود آن اقدام کند».

حسن روحانی که در ابتدای انقلاب همچون آیت‌الله خامنه‌ای در ارتباط با سازماندهی ارتش فعال شده بود، در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، می‌گوید: «در تابستان ۱۳۵۸ موضوعی رخ داد که باعث نگرانی فراوانی شد؛ مسئله پس دادن هواپیما‌های اف ۱۴ به آمریکا بود. در آن زمان دکتر یزدی، وزیر امور خارجه در مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد ما با آمریکایی‌ها صحبت کردیم که جنگنده‌های اف ۱۴ را به آن‌ها پس بدهیم. یکی از افسران ارتش با نگرانی فراوان این خبر را به من داد و گفت: این‌ها می‌خواهند هواپیما‌های اف۱۴ (تام‌کت) را به آمریکایی‌ها پس بدهند. ما در ستاد ارتش، خیلی صحبت کردیم و متوجه شدیم این کار مانند پس دادن هواپیما‌های اف۱۶ در زمان بختیار، خیانت بسیار بزرگی است که باید جلوی آن را گرفت.

من بسیار نگران شدم و به دکتر بهشتی زنگ زدم و قرار ملاقات گذاشتم و در دیدار با ایشان درباره این ماجرا صحبت کردم و گفتم: اجرای این تصمیم بسیار خطرناک و مانند تقلیل دوره سربازی به یک سال، نوعی «خیانت» است. دکتر بهشتی در پاسخ گفت: این آقایان در شورای انقلاب، موضوع فروش هواپیما‌های اف۱۴ را مطرح کردند و گفتند: ما قادر به استفاده از این هواپیما‌ها نیستیم، زیرا کادر فنی و خلبانان این جنگنده‌ها، آمریکایی بودند و با رفتن آن‌ها از کشور، کسی توانایی پرواز و تعمیرات این هواپیما‌ها را ندارد. گفتم: چنین چیزی نیست و ما به تعداد کافی خلبان و متخصص فنی داریم. این حرف‌ها بی‌پایه است و آقایان می‌خواهند هواپیما‌ها را به آمریکا پس بدهند. بعد از این دیدار، من موضوع را پیگیری کردم و با آیت‌الله خامنه‌ای و دیگران صحبت کردم و بالاخره این تصمیم با مخالفت شدید دکتر بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی در شورای انقلاب به اجرا درنیامد و در نهایت هواپیما‌ها به آمریکا پس داده نشد. این هواپیما‌ها در دوران دفاع مقدس نقش بسیار مؤثر و استثنایی در حفاظت از آسمان ایران و مراکز حساس و حیاتی کشور داشتند... تردید ندارم که موضوع فروش جنگنده‌های اف۱۴ طرحی بوده که آمریکایی‌ها طراحی کرده بودند و با فریب دولت موقت، طرح آن را به شورای انقلاب برده بودند تا فروش هواپیما‌ها را به تصویب شورای انقلاب برسانند. بعد‌ها که صورت مذاکرات شورای انقلاب را درباره موضوع مزبور مطالعه کردم، دیدم که آقای بازرگان و یزدی اصرار داشتند که هواپیما‌های اف۱۴ به آمریکا پس داده شود، ولی در مقابل دکتر بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی با پافشاری گفته‌اند که این تصمیم درست نیست و ما باید هواپیما‌ها را حفظ کنیم. به این ترتیب خوشبختانه جلوی این کار گرفته شد و این خیانت تحقق پیدا نکرد.»

این هواپیماها در طی جنگ تحمیلی هشت‌ساله نقش مهمی در دفاع از ایران ایفا کردند. ابراهیم یزدی در سال ۹۳ در مصاحبه‌ای مدعی شد: «دولت موقت از اسفند ۱۳۵۷ حمله عراق را پیش‌بینی کرده بود.» در صورت وجود چنین پیش‌بینی‌ای تلاش برای برگرداندن هواپیماهای آمریکایی خطای بزرگی بوده است که با تصمیم شورای انقلاب منتفی شد.

تلاش برای بهبود روابط ایران و آمریکا

در جو انقلابی دوران تصدی دولت موقت با تبلیغات گروه‌های مارکسیستی و البته همراهی جریانات اسلامی ضدیت با آمریکا به یکی از محوری‌ترین خواسته‌های انقلاب بدل شده بود. با این حال دولت موقت و به‌ویژه ابراهیم یزدی در تلاش بودند تا این روابط را به حالت عادی بازگردانند. این تلاش با وجود فضای ضدآمریکایی داخل کشور و همچنین سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا کاری بسیار سخت بود و از هر دو سو تخریب می‌شد. در یکی از گزارش‌های سفارت آمریکا آمده است: «مناسبات حسنه با ایالات متحده از اعتقادات شخصی نخست‌وزیر [بازرگان] است و هنگامی که دادن پست وزارت امورخارجه به یزدی مورد بحث بود، نخست‌وزیر از یزدی درباره این نکته پرسیده بود تا اینکه اطمینان حاصل کرده بود که یزدی از مناسبات دوستانه با ایالات متحده پشتیبانی می‌کند».

ابراهیم یزدی که سال‌ها در آمریکا تحصیل و زندگی کرده بود یکی از محورهای تلاش خود در دوران وزارت خارجه را عادی‌سازی روابط با آمریکا قرار داد. در تاریخ ۲۳ فروردین ۵۸ چارلز ناس، کاردار سفارت و جان استمپل، کارشناس سیاسی سفارت به دیدار یزدی معاون نخست‌وزیر رفته تا در مورد عادی‌سازی روابط مذاکره کنند. در آن جلسه کاردار گفت: «ما می‌‌خواهیم که ایران تمامیت ارضی خود را حفظ کند و مستقل از سلطه سیاسی خارجی باقی بماند و رشد اقتصادی داشته باشد.» یزدی در پاسخ گفت: «یک مانع بزرگ در راه عادی کردن مناسبات ایران و ایالات متحده در واقع، درگیری عمیق شما در رژیم گذشته بوده است.»

چالز ناس می‌نویسد: «او [یزدی] به سرعت به جنبه‌های مثبت‌تر بازگشت و خاطرنشان ساخت که حکومت حاضر است مناسبات خود را با ایالات متحده عادی کند، هرگاه که میزان پاسخگویی ایالات متحده برای «اصلاح مسائل مربوط به گذشته» (مشخص نشده) روشن شود. او گفت گذشته، گذشته است و ایرانیان مردان عمل هستند و زمینه‌های بسیاری برای همکاری وجود دارد. ایران نیز به مرور زمان نیازمند تکنولوژی و محصولات کشاورزی آمریکا خواهد بود».

با این حال زمینه‌های اختلاف میان دو کشور بسیار بود و آمریکایی‌ها هرگز آمادگی آن را نداشتند که به یکباره از موقعیت پیشینی که در رژیم گذشته داشتند به شرایطی متعادل و برابر جابه‌جا شوند. با تصویب لغو کاپیتولاسیون نیروهای آمریکایی مستقر در ایران در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸ به پیشنهاد هیئت وزیران دولت موقت و تصویب شورای انقلاب اسلامی، کاردار سفارت دو روز بعد در جریان ملاقات با ابراهیم یزدی از او می‌خواهد در مورد الغای کاپیتولاسیون توضیح دهد.

چارلز ناس می‌نویسد: «درجریان ملاقات با یزدی وزیر امورخارجه، در ۱۵می‌[۲۵ اردیبهشت] من از او تقاضا کردم درباره اقدام دولت موقت ایران در لغو قانون اعطای مصونیت سیاسی به نظامیان ایالات متحده که در ۱۹۶۴ به تصویب رسیده توضیح دهد. یزدی در پاسخ گفت که من نباید این اقدام را به‌عنوان یک اقدام ضدآمریکایی یا نشانه تغییری در میان دولت موقت ایران برای عادی کردن مناسبات بین دو کشور تلقی کنم. او گفت این یک مسئله «پاک کردن» بعضی از بقایای گذشته است و آنگاه با یک پوزخند خاطرنشان ساخت که تظاهرات به دنبال تصویب این «کاپیتولاسیون» منجر به تبعید آیت‌الله خمینی به ترکیه شده بود».

در مهرماه ۱۳۵۸ ابراهیم یزدی برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل عازم نیویورک شد و طی این سفر جلسه‌ای نیز بین وزرای خارجه ایران و آمریکا برگزار شد. در این جلسه علاوه بر وزرای خارجه دو کشور، مسئولان و دیپلمات‌های دو طرف نیز حاضر بودند که در طرف آمریکایی، گری سیک عضو شورای امنیت ملی آمریکا نیز حضور داشت که بعد از آن از دوستان دکتر یزدی شد.

روزنامه جمهوری اسلامی در گزارش این دیدار نوشت: «دکتر یزدی به مناسبت ملاقات خود با وزیر امورخارجه آمریکا اظهار داشت که این نخستین ملاقات بین وزیران امورخارجه آمریکا و جمهوری اسلامی ایران بوده است، ما در سازمان ملل متحد بودیم و آن‌ها اراده خود را برای بهبود مناسبات بین ایران و ایالات متحده ابراز داشته و واقعیت انقلاب ایران را پذیرفتند... نسبت به دوستی با ایران ابراز تمایل و علاقه شد. ما گفتیم که از یک‌چنین علاقه‌ای خوشوقتیم و امیدواریم که شما این دوستی را با عمل ثابت کنید نه کلمات، ولی اظهار علاقه کافی نیست و در این راه مشکلات و مسائلی وجود دارد».

هیئت آمریکایی در گزارش خود از این جلسه لحن دکتر یزدی را غیردوستانه، عصبانی‌کننده و حاکی از عدم اعتماد می‌داند. این گزارش محورهای گفت‌وگو را پذیرش انقلاب ایران، دخالت‌های آمریکا در امور داخلی ایران، مسئله اسرائیل، قراردادهای نظامی، تجهیزات نظامی، قراردادهای تجاری خصوصی، مبادله مجرمین اقتصادی و امنیتی، دیدار آمریکایی‌ها با شاه در مکزیک، موضع‌گیری‌های نامناسب رسانه‌های آمریکا در قبال ایران، روابط سیاسی دوجانبه، سیاست آمریکا در خلیج‌فارس، کردستان، خوزستان و عراق بیان کرد.

اجلاس کشورهای غیرمتعهد و مسئله عراق

از دوران حضور ابراهیم یزدی در دولت موقت دو رویداد هست که تصاویر آن بارها دیده شده است. نخستین رویداد سفر یاسر عرفات به تهران و حضور ابراهیم یزدی در اکثر عکس‌ها کنار اوست و دومین رویداد سفر ابراهیم یزدی به هاوانا پایتخت کوبا و حضور در اجلاس کشورهای غیرمتعهدها و تصاویر او که فیدل کاسترو اسطوره ضدآمریکایی را در آغوش گرفته است. ایران در این اجلاس تلاش کرد تا عضویت مصر را در اجلاس به حالت تعلیق دربیاورد اما اجلاس به محکومیت پیمان کمپ دیوید اکتفا کرد. ابراهیم یزدی در جریان این سفر با صدام حسین و سعدون حمادی وزیر امور خارجه عراق نیز دیدار داشت.

بعد از پیروزی انقلاب، عراق فرصت را برای دخالت در ایران و پیگیری اهداف پیشین خود که با قرارداد الجزایر از دستیابی به آنها محروم شده بود مغتنم دید. در عین حال وقوع انقلاب در ایران، شیعیان عراق را نیز به تحرک واداشته بود و دولت عراق ایران را به تحریک شیعیان متهم می‌کرد. عراق با حزب دموکرات کردستان ارتباط گرفته و به تحریک این گروه مشغول بود و در خوزستان نیز با راه‌اندازی گروه خلق عرب در تلاش بود این منطقه را به آشوب بکشد. ابراهیم یزدی و سعدون حمادی در حاشیه اجلاس غیرمتعهدها سه بار با هم دیدار کردند و گفت‌وگوهای صریحی در مورد اختلافات دو کشور انجام دادند. دو طرف در بخشی از این گفت‌وگوها گفتند:

حمادی: روابط ما با شما آنطور که ما می‌خواهیم باشد نیست، این روابط یک جایش غلط است که می‌باید اصلاح شود و هر دو طرف تا الان اظهار علاقه کرده‌اند که این غلط می‌باید اصلاح شود. ولی نقشه عملی کدام است. رئیس‌جمهور ما سوال کرد که خواسته‌ها و تعهدات دولت ایران چیست؟ گفتید که عراقی‌ها در حق شما اعمال خلاف و نادرستی انجام داده‌اند و شما می‌خواهید که ما انجام دهیم و در برابرش چه تعهدی در برابر آن خواهید داشت؟ اگر این‌گونه مسائل روشن شود ما به نتیجه خوبی خواهیم رسید. آنطور که به یاد دارم این صحبت‌ها حاصل گفت‌وگوی آن روز بود. ما و شما چه تعهدی در برابر یکدیگر خواهیم داشت.

یزدی: آنطور که من فهمیدم شما اظهار علاقه کردید که روابط ما باید حسنه شود و این خود به خود نشان‌دهنده این است که ما احتیاج به تصحیح ناهمگونی‌های بین خودمان داریم، البته بدون در نظر گرفتن اینکه تقصیر از کی است و کدام طرف زود‌تر شروع کرد و هر دو طرف احساس تعهد می‌کنیم که باید کاری کرد و وضع را اصلاح کرد. اظهارات ما این است که عراقی‌ها در شورش‌های خوزستان و کردستان دست داشته‌اند، البته شاید ما اشتباه بکنیم، اما این آن چیزی است که ما باور داریم. بنابراین ما انتظار داریم که به صراحت بشنویم که عوامل شما دست‌اندرکار اخلال در خوزستان نیستند، این‌چنین تصریحی ما را خوشنود خواهد کرد و بعد از آن ما خود می‌دانیم که امور را چگونه تصحیح کنیم و همچنین نگرانی شما نسبت به بعضی شنیده‌ها و نوشته‌های رادیو و جراید است. هستند افرادی در انقلاب ما که نظر خوبی نسبت به عراق ندارند و می‌خواهند ایجاد ناراحتی کنند و ما آن‌ها را آرام خواهیم کرد. دو موضوع مسلم و مهم وجود دارد، یکی که مورد توجه ما است که خوزستان است و دیگری مورد توجه طرفین است که کردستان است و این دو نکته‌ای است که برای گفتن دارم.

حمادی: اما آنچه که موجبات ناراحتی ما را فراهم کرده است و روی روابط ما تأثیر می‌گذارد، افرادی هستند که از عراق فرار کرده‌اند و اکنون در ایران زندگی می‌کنند و بر علیه عراق فعالیت می‌کنند، اگر خواستار رسیدن به یک نقشه روشن و مشخصی هستیم، شما باید مانع عبور تمام عواملی که بر علیه عراق فعالیت می‌کنند بشوید، نه قدیمی‌ها را اجازه بدهید و نه جدیدی‌ها را و در مقابل ما نیز مانع از عبور تمام عوامل ایرانی که بر علیه شما فعالیت می‌کنند خواهیم شد.

مسئله ورود شاه به آمریکا

محمدرضا شاه

با فرار شاه از ایران بازگراندن و محاکمه او یکی از خواسته‌های انقلابیون بود و به همین دلیل کشورهای مختلف از پذیرش شاه امتناع کردند. محمدرضا پهلوی از زمان ترک ایران 10 هفته در مراکش، 11 هفته در باهاماس، 17 هفته در مکزیک، 10 هفته در آمریکا برای معالجه و مدت کوتاهی هم در پاناما بود و سرانجام به مصر رفت. در این مدت، انگلیس، سوئیس، اردن و فرانسه از پذیرش وی خودداری کردند. زمانی که شاه برای درمان بیماری به آمریکا سفر کرد تظاهرات ضدآمریکایی در تهران اوج گرفت که محور عمده آنها تجمع مقابل سفارت این کشور بود. مردم انقلابی و معترض خواستار بازگرداندن شاه به ایران بودند و در عین حال نگران بودند که آمریکا با این کار درصدد راه‌اندازی کودتا در ایران باشد.

یزدی درباره حضور شاه در آمریکا با رادیو و تلویزیون ملی گفت‌وگو کرد و در پاسخ به انتقاد از دولت موقت در موضوع بازگرداندن شاه تأکید کرد که «ما نمی‌توانیم نیروهای مسلح خود را به ایالات متحده آمریکا اعزام کرده و آن‌ها را مجبور به استرداد شاه مخلوع نماییم. هر آنچه که امکان انجام آن از طریق دیپلماتیک وجود داشته ما به انجام رسانده‌ایم و رسماً نیز به دولت ایالات متحده آمریکا اعتراض کرده‌ایم.»

در جلسه‌ای بین اعضایی از دولت موقت و سفارت آمریکا، کاردار به دنبال مهیا کردن شرایط برای پذیرش شاه در آمریکا بود و صحبت‌هایش با مهندس بازرگان، دکتر یزدی و امیرانتظام را چنین گزارش می‌دهد: «من اظهار امیدواری کردم که دولت موقت ایران در این مسئله با ما همکاری کند تا بتوانیم بحران سیاسی ناشی از ورود شاه به آمریکا را مشترکاً کنترل کنیم و ما در جست‌وجوی راه‌حلی برای پایه‌ریزی روابط جدید بین دو کشور هستیم. همچنین روی این موضوع تأکید کردم که ما امیدواریم و اطمینان داریم که دولت موقت ایران باید تا آنجا که ضرورت دارد قدم‌هایی در راه ایجاد امنیت برای مجامع ما در ایران در برابر تظاهرات مردمی که ممکن است به ‌وجود آید، بردارد.»

آشکارا خواسته‌های دولت موقت و ابراهیم یزدی در مورد نوع رابطه با آمریکا و نحوه حضور شاه در این کشور با خواسته‌های مردم انقلابی در خیابان‌ها فاصله داشت. همین فاصله بود که در نهایت منجر به واقعه 13 آبان و تسخیر سفارت آمریکا شد. دولت موقت در مدیریت بحران حضور شاه در آمریکا موفقیتی نداشت و نتوانست مقابل موج ضدآمریکایی که دامن دولت موقت را نیز گرفت مقاومت کند.

امام خمینی در پیامی که در 10 آبان 58 به مناسبت سالروز حمله رژیم شاه به دانشگاه تهران صادر کرد ضمن دعوت از دانش‌آموزان، دانشجویان و طلاب به شرکت در راهپیمایی‌ها و حضور در دانشگاه‌ها بیان کرد: «بر دانش‌آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام، حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیداً محکوم کنند.» در همین روز دکتر یزدی و مهندس بازرگان در جشن سالگرد استقلال الجزایر در آن کشور بودند و در جریان این سفر با زبیگنیو برژینسکی مشاور امینت ملی رئیس‌جمهور آمریکا دیدار کردند. انتشار این خبر که اولین دیدار سطح بالا میان دو دولت ایران و آمریکا بعد از انقلاب بود بسیار مهم تلقی شد و با توجه به شرایط خاص ایران حساسیت زیادی برانگیخت. پیام امام و دعوت مردم به گسترش حملات به آمریکا و اسرائیل موجب شد دانشجویانی که در روز 13 آبان 1358 در خیابان طالقانی راهپیمایی می‌کردند وارد سفارتخانه آمریکا شوند و آنجا را تصرف کنند.

وزارت امور خارجه ابراهیم یزدی که با قطع رابطه ایران و مصر آغاز شده بود با تسخیر سفارت آمریکا و بحرانی فراگیر به اتمام رسید. ابراهیم یزدی در این دوران تسلطی بر اوضاع روابط خارجی نداشت و در میان امواج طوفانی انقلابی چون قایقی شکسته به این سو و آن سو رانده می‌شد و تلاش‌هایش برای کنترل اوضاع ثمری نداشت و در نهایت نیز با ناکامی به اتمام رسید.

عکس: Gettyimages

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی