مرهم برای زخمهای سایبری
قادر باستانیتبریزی، پژوهشگر و مدرس علوم ارتباطات و رسانه
صاحبان قلم و رسانه کمککنند، دولت مسعود پزشکیان موفق شود. پیکر ایران عزیز، نزار و خسته است و تاب اندوه و حرمان بیش از این ندارد. این تن، محتاج مرهم است. زخم تحریمهای ظالمانه و بدتر از آن، ناکارآمدی و نابلدی، نایی برای تحمل درد و زخم بیشتر نگذاشته است. لشکر سایبری، قدری استراحت کند. در نقطهای از تاریخ ایستادهایم که شکست این راهچاره، ملتی را به انحطاط و سقوط خواهد کشاند. هرکس نفوذ کلام دارد، یاری و همراهی کند. همراهی اهل رسانه آن است که با صداقت و خلوص، چاله و چاه را نشان دهند. مقامات باورشان است که کیان کشور به خطر افتاده، مردم ناامید و بدبین و پشتوانه مردمی انقلاب، دچار آسیب گشته و دشمن چشمانتظار اضمحلال و فروپاشی از درون شده است.
همین بود که در انتخابات اضطراری اخیر، کشتیبان را سیاستی دگر آمد و کورسوی امید با برآمدن پزشکیان در مردم دمیده شد. بازگویی حقیقت، وظیفه بنیادی روزنامهنگار است، اما مهمتر از آن، پشتیبانی از رشد و توسعه ملی و همراه کردن مردم با برنامههای دولت مردمی و ایجاد فضای دوستی و رفاقت و همافزایی میان مدیران و مسئولان و ترویج محاوره، مباحثه وگفتوگو برای رفع مشکلات کشور باید باشد. اگر شرایط کشور ما به مرحلهای رسیده که همه احساس خطر میکنند، بخشی از آن متاسفانه معلول میدانداری روزنامهنگاری مغرضانه بر فضای رسمی رسانهای بوده است.
امروز نظام اسلامی، انتخابات آبرومندی برگزارکرده، امید در دلها باز جوانه زده و انتظار برای بهبود اوضاع رقم خورده است. اگر منتخب ملت، نتواند موفق شود، همه ضرر میکنند و اگر موفق شود، ایران سربلند میشود. اراده نظام از جلب مشارکت عمومی در انتخابات، یقیناً اصلاح امور بوده است، پس بهتر است میدان رسانه را به نفع قلمهای پاک، مستقل و میدانداری روزنامهنگاری توسعهگرا و متعهد به پیشرفت کشور، تغییر دهد.
شاید سیاستمدارانی که پشتیبان برآمدن روزنامهنگاران انقلابی بودند، تصور میکردند، قلمهای معتقد، سالم و فسادستیز پرورش میدهندکه حقمدار و انقلابی حقیقی هستند، اما مروری برکارنامه سه دهه حضور تاثیرگذارشان در عرصه خبر و رسانه نشان میدهد، نهتنها این هدف حاصل نشده است، بلکه به مانعی برای رشد و پیشرفت کشور و تحلیل و تضعیف نیروهای انقلاب و ایجاد نارضایتی عمومی از کارآمدی نظام تبدیل شدهاند.گروهی خودحقپندار پدید آمدهاند که با تضعیف مدیران و تفرقهافکنی، تیشه به ریشه نظام میزنند.
در سی سال گذشته، قلمهایی تربیت و سازماندهی و به تحریریه رسانه ملی، نشریات و خبرگزاریها تزریق شده که کارنامه خوبی از خود بر جای نگذاشتند. آنها در طول این سالها، بخش بزرگی از توان دولتها برای پیشرفت و سازندگی کشور را گرفتهاند و دشمنی و عداوت و بدبینی میان نیروهای انقلاب را رونق دادهاند و اکنون شروع نشده، شاهد زخمهای سایبری هر روزه بر پیکر دولت منتخب هستیم. آنها که در دوران اصلاحات، کمترین تخلف را پیراهن خلیفه میکردند، دکلدزدی و غارت بیسابقه بیتالمال و فجایع مدیریتی را در دولت مهرورز ندیدند و درصدد توجیه برآمدند.
سال ۸۸ در اوج آشوب و برادرکشی، آنها پرچمدار بودند و برآتش تفرقه بیمحابا دمیدند. در هشت سال دولت روحانی از هیچ کارشکنی و تخریب فرونگذاشتند و چنان تصویر برساختندکه انگار مقدرات دولت برآمده از تایید شورای نگهبان و تنفیذ رهبری، دست دشمن قسمخورده انقلاب افتاده است. اکنون شمشیر آختهشان، پیروز انتخابات را هدف قرار داده و هنوز تشکیل نشده، آماج حملات پیدرپی قرار داده و تحریک گروههای فشار و اقشار خاص، دستورکارشان شده است.
آنها در سایه برخی حمایتهای ویژه، دسترسی به اطلاعات خاص، رویینتنی در پیگردهای حقوقی و قضایی و به پشتوانه بالاترین بودجههای بیتالمال، با بسیج قلمهای گوش به فرمان، تمام هم و غم خود را مصروف زمینزدن دولت کردهاند. آنها ابایی از این ندارند که نتیجه کارشان در تضاد جدی با تاکید اخیر رهبر انقلاب بر ضرورت وحدت و یکصدایی و حمایت از موفقیت رئیسجمهور منتخب است. آنها فساد چای دبش را ندیدند، چون در منفعت گروهیشان نبود، اما ناجوانمردانه چنان جو مسمومی علیه قرارداد سودمند و راهبردی کرسنت ایجاد کردندکه کسی جرأت پرداختن به ضررهای چند میلیارد دلاری فسخ آن نداشته باشد.
آنها در روز روشن، حقیقت را وارونه جلوه میدهند و هراسی از کسی ندارند. آنها از دولت هاشمی که اقتصاد ورشکسته هشت سال جنگ را سامان داد و روی ریل پیشرفت قرار داد و رونق در کسب و کار مردم ایجاد کرد و امید آفرید، تصویر خلاف واقعی در افکار عمومی ساختند که اشرافی و دزد و غارتگر است. آنها جرأت و جسارت مدیران پاک و دلسوز را گرفتند و باعث و بانی تزریق نسلی از نامدیران متملق و کارنابلد شدند و تبعات ناگوار آن را بر پیکر نظام تحمیل کردند.
وجود و حضور قلم و نقد و نظر افرادی مثل حسین شریعتمداری و همفکران و تربیتشدگان مکتب کیهان، برای فضای سیاسی ایران بسیار مغتنم است؛ به شرط آنکه مستقل از بودجه عمومی و مبرا از رانتها و دسترسیهای ویژه و مصونیتهای بیمبنا باشند. رسانه تراز انقلاب اسلامی، باید مقید و وفادار به دو اصل باشد: «صداقت» و «شفافیت». صاحبان قلم در رسانه، درکنار رعایت مواردی مانند بیطرفی، عینیت، انصاف، تعادل، توازن و رعایت حریم خصوصی شهروندان، باید مدافع منافع عمومی و متعهد به پیشرفت و آبادانی ایران عزیز باشند. همراهی با دولت پزشکیان کافی نیست، باید با نقد و نظر منصفانه و دلسوزانه، همراهی کرد.