درباره ابومحمد الجولانی و پشت پرده تحولاتی که به سقوط غیرمنتظره حلب انجامید
بنیادگرای جدید
ابومحمد جولانی رفتاری وحشیانه و بدبین داشت و همیشه تمایل داشت قدرت را در دست داشته باشد. او از رهبران دو سازمان تروریستی بزرگ جهان پیشی گرفت. بغدادی و معاونانش در عراق هرگز به جولانی کاملاً اعتماد نکردند.
حسن حسن، سردبیر مجله نیولاینز- مایکل ویس، تحلیلگر نیولاینز: کسی فکرش را نمیکرد حلب سقوط کند. تهاجم خیرهکنندهای که توسط دو نیروی تحت حمایت ترکیه در طول پنج روز گذشته انجام شد، منجر به سقوط دومین شهر بزرگ و مرکز صنعتی سوریه شد و در عرض کمتر از یک هفته کاری انجام شد که شورشیان ضد اسد در روزهایی که پرشمارتر بوده و منابع بیشتری داشتند، هرگز اتفاق نیفتاده بود. هیئت تحریرالشام (HTS) و ارتش ملی سوریه (SNA) از درگیریها در همسایگی سوریه سود جستند و حامی فرصتطلب آنها در آنکارا نیز دست به کار شد. از سوی دیگر انتخابات اخیر در ایالات متحده و ضعف مفرط دولت بشار اسد به واسطه فساد و تحریمهای بینالمللی نیز، فرصتی برای مخالفان ایجاد کرد. تحریرالشام و ارتش ملی سوریه، برای تصرف حلب از مدتها پیش آموزش میدیدند، با این امید که مناطق بیشتری از کنترل دولت سوریه بهدرآورند و نیروهایشان را از بمبارانهای نیروی هوایی سوریه در ادلب محافظت کنند.
دو نبرد همزمان در چهارشنبه گذشته آغاز شد: اولی عملیاتی با نام «دفع تجاوز» بود که توسط تحریرالشام رهبری شد و دومی عملیات «سپیدهدم آزادی» بود که ارتش ملی سوریه آن را فرماندهی کرد. ارتش ملی سوریه موفق شد مواضع نظامی استراتژیک مانند پایگاه هوایی کویرس، نیروگاه حرارتی حلب، منبع اصلی برق واقع در 15 مایلی شرق حلب و کارخانههای دفاعی در یک مجتمع نظامی-صنعتی در جنوب شرقی حلب را تصرف کند؛ همهی این تصرفات به آسانی به دست آمد.
همزمان با تسلط بر حلب، تحریرالشام به حومه شمالی حماه متشکل از 39 روستا هجوم برد. تحریرالشام عملاً تمام ادلب و بخشهای وسیعی از حلب، بزرگترین استان سوریه را کنترل میکند. جنگجویان تحریرالشام در زمان کوتاهی حماه را نیز تصرف کردند. در مجموع عملکرد ارتش سوریه در فرماندهی و کنترل و روحیه دچار شکست کامل شد و نتوانست در مقابل حمله رعدآسای تحریرالشام مقاومت کند.
ترکیه با توجه به شرایط خاصی، اجازه انجام این عملیات را داد. اول، شکست تلاش برای مذاکره بر سر آشتی و عادیسازی روابط با دمشق و دوم، تمایل رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه برای کسب قدرت چانهزنی بیشتر با کاخ سفید در آینده. البته با توجه به این نکته که احتمالاً دونالد ترامپ به طور اجتنابناپذیری نیروهای آمریکایی را از شمال شرق سوریه خارج خواهد کرد او از مدتها قبل گفته بود که قصد دارد چنین کاری را انجام دهد؛ اما دلیل سوم، تضعیف شبهنظامیان کُرد تحت تسلط حزب کارگران کردستان یا پکک که زیر چتر نیروهای دموکراتیک سوریه فعالیت میکنند و چهارم، وضعیت به شدت اسفبارنیروهای زمینی حامی بشار اسد طی یک سال گذشته توسط اسرائیل مورد هجوم قرار گرفته است. پنجم، استقرار مجدد داراییهای روسیه در اوکراین و تمایل روسیه برای معامله بر سر سوریه با هدف لغو تحریمهای غرب. هنگامی که تحریرالشام به حومه شهر حلب رسید، نیروی دفاعی اصلی سوریه، یعنی هنگ 46، به سادگی فروپاشید. بنابراین، مرکز استان، در فاصله 20 مایلی، به یک هدف آسان تبدیل شد.
منابع شورشی به نیولاینز گفتهاند که عوامل متعددی در پس شکست نیروهای بشار اسد در حلب وجود دارد. یکی نفوذ در یک جلسه عالی امنیتی در حلب بود که طی آن یک سرتیپ ایرانی و چند افسر سوری کشته شدند. نتیجه این رخداد، ایجاد هرج و مرج در عملیات امنیتی شهر و بروز ترس در میان مقامات شهر بود. مورد دیگر استفاده از عناصر مخفی در داخل حلب بود که با شورشیان هماهنگ میشدند. یکی دیگر از موارد این بود که شورشیان اهداف خود را زیرکانه انتخاب کردند و مکانهای مستحکمتری مانند آکادمی نظامی و دانشکده توپخانه را دور زدند.
ارتش سوریه نهتنها به دلیل یک کارزار جهادی برنامهریزیشده از هم پاشیده، بلکه به این دلیل که 13 سال جنگ داخلی، نیروهای ارتش را از درون تهی کرده و سربازان روحیه خود از دست دادهاند، به وضعیت بدی دچار شده است. هنگامی که ارتش عربی سوریه در سال 2016 برای تصرف حلب، علیه انبوهی از نیروهای ضد اسد - از جمله احرارالشام – جنگید به ناگاه خود را در آستانه یک پیروزی ملی یافت؛ پیروزیای که میتوانست حاکمیت سوریه را به وضعیت قبل از جنگ بازگرداند.
اما سوریه به واسطه حمایت قدرتهای خارجی نظیر آمریکا و ترکیه از گروههای شبهنظامی در شمال و شرق، و همچنین حضور ایران و روسیه در برخی دیگر از نواحی سوریه، بالکانیزه شده بود. شبهنظامیان شیعه که توسط نیروی قدس ایران، یا حزبالله یا متحدان عراقی آنها سازماندهی شده بودند، در آن زمان وارد معرکه شدند و اسد را نجات دادند. حضور این نیروها، نقش سربازان متعارف سوری را که عمدتاً سنی بودند، تحتالشعاع قرار داد اما سالها بعد، این شبهنظامیان شیعه، به جنگهای جدید در منطقه مشغول شدند و در نتیجه سربازان سوری به حال خود رها شدند و به ناگاه خود را در مقابل یک ارتش مسلح از گروههای جهادی یافتند و بنابراین فرار را بر قرار ترجیح دادند.
عملیات تحت حمایت ترکیه همزمان با آتشبس اسرائیل و لبنان صورت گرفت. تصمیم حزبالله برای ورود به جنگ با اسرائیل منجر به ترور رهبران ارشد حزبالله از جمله دبیرکل آن، سیدحسن نصرالله شد. کادرهای میانی حزبالله لبنان نیز از طریق انفجار پیجرها و سریالی از عملیاتهای ترور از میان رفتند. بسیاری از زرادخانههای سلاح حزبالله نیز در عملیاتهای هوایی اسرائیل منهدم شد. در شرایطی که حزبالله در میدان نبرد سوریه تضعیف شده بود و ایران نیز سرگرم مدیریت آسیبهای وارده به منابعش در سوریه بود، شورشیان تحت حمایت ترکیه از فرصت برای حمله استفاده کردند.
روسیه نیز در اوکراین مشغول بود و نمیتوانست هیچ اقدام متقابل واقعی انجام دهد. ولادیمیر پوتین اکنون در حال ورود به چهارمین سال جنگ در اوکراین است. از نظر روسیه این جنگ قرار بود ظرف چند هفته به پایان برسد اما چهار سال طول کشیده است. گمان میرود که تلفات و مجروحین ارتش روسیه در این جنگ بیش از 700 هزار نفر باشد. از این جهت است که روسیه به نیروهای کمی از کره شمالی، کوبا، هند و حوثیها وابسته شده است. از فوریه 2022 و شروع تهاجم تمامعیار به اوکراین، روسیه تا حدودی حضور خود را در سوریه کاهش داده و نقشآفرینی گروه واگنر در سوریه را پس از شورش یک سال پیش این گروه در روسیه حذف کرده و برخی از پیشرفتهترین پدافندهای هوایی خود را نیز از سوریه خارج کرده است.
تحریرالشام برای یک نبرد بزرگ در حلب آماده شده بود اما در عوض چیزی که با آن مواجه بود، دروازهای باز بود. چیزی که بهدست آورد تعویض گارد خودش بود. هیچ نیروی سوری در داخل شهر وجود نداشت، فقط نیروهای امنیتی و پلیسی بودند که بلافاصله عقبنشینی کردند.
دوران تصدی ابومحمد الجولانی، رهبر تحریرالشام در صفوف جهادگرایان، طولانیمدت است. تحریرالشام که در گذشته به عنوان جبهه النصره شناخته میشد، در سال 2016 از القاعده جدا شد و از آن زمان به جنگ با گروه وابسته به القاعده در سوریه، به نام حراسالدین، رفت. پیش از آن، جولانی، در سال 2011 به دستور ابوبکر البغدادی، «خلیفه» وقت داعش به سوریه اعزام شده بود. در آن سال او در سوریه فرصت بهرهبرداری از قیام مردمی علیه اسد را مشاهده کرد و به این نتیجه رسید که میتوان گروهی جهادی در سوریه ایجاد کرد.
جولانی رفتاری وحشیانه و بدبین داشت و همیشه تمایل داشت قدرت را در دست داشته باشد. او از رهبران دو سازمان تروریستی بزرگ جهان پیشی گرفت. بغدادی و معاونانش در عراق هرگز به جولانی کاملاً اعتماد نکردند. در سالهای 2012 تا 2013 جولانی از دستورات داعش تخطی کرد و در شرق و شمال سوریه، حکومت خودش را ایجاد کرد. در آن زمان، ابوعلیالانباری، دستیار ارشد بغدادی پس از هفتهها تحقیق میدانی در سوریه، ارزیابی بدبینانهای از جولانی ارائه کرد: «او فردی حیلهگر است. دورو و خودپرست است. به دین سربازانش اهمیت نمیدهد. حاضر است خون آنها را فدا کند تا در رسانهها نامی برای خود دست و پا کند. او از شنیدن نامش در شبکههای ماهوارهای لذت میبرد.»
در بهار 2013، بغدادی بدون مشورت با شاخه داعش در سوریه، علناً اعلام کرد که داعش عراق و سوریه اکنون یک گروه هستند. جولانی از همراهی با این طرح خودداری کرد. در عوض، او برای حفظ وفاداری افرادش به القاعده اعلام وفاداری کرد اما بیشتر افراد جولانی به بغدادی پیوستند؛ بهویژه نیروهایی که تبعه سوریه نبودند. سه سال بعد، جولانی، ایمنالظواهری، رهبر وقت القاعده را نیز فریب داد.
در ابتدا، او نمایندگان ظواهری را متقاعد کرد که قطع روابط النصره از القاعده به صورت ظاهری موجب میشود تا ایالات متحده و غرب فریب بخورند و نیروهای جبههالنصره در سوریه را هدف قرار ندهند. با این حال، با گذشت زمان، جولانی چهره واقعی خود را نمایان کرد و جبههالنصره را که او بنایش کرده بود، از القاعده جدا شد. در نتیجه جولانی به نوعی دولتسازی رسید که القاعده هم هنوز نتوانسته بود برسد.
آرون زلین، کارشناس ارشد موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، دقیقترین تحلیل را در مورد شبکه جولانی انجام داده است و میگوید این شبکه شامل همه چیز از کنترل شبکههای برق محلی تا هدایت ترافیک و اجرای سیاست بهداشتی برای مبارزه با کووید-19 بود. جولانی بعدها نام شبکهاش را تغییر داد و به نام هیئت تحریرالشام رسید.
زایش مجدد این گروه، بخشی از روند تکامل یک گروه جهادی به یک گروه سلفی تکنوکرات و بخشی از بازی روابط عمومی برای متقاعد کردن بازیگران ذینفع خارجی بود تا بتواند بگوید که او تهدیدی علیه آنها نیست و صرفاً بشار اسد و حامیان او را هدف قرار میدهد. جولانی رویدادهای افغانستان را از نزدیک دنبال میکند و از طالبان الگو گرفته است. او میخواهد تحریرالشام را به گروهی شبیه به طالبان در سوریه تبدیل کند که موافقت بینالمللی نیز دارد.
برای مثال، او میبیند که رهبری طالبان اکنون نهتنها در قطر حضور دارد بلکه طبق شرایط توافق دوحه با میانجیگری ترامپ با ایالات متحده هماهنگ است. جولانی میبیند که طالبان به رغم اینکه از نگاه روسیه هنوز یک موجودیت تروریستی است اما رهبرانش به طور معمول به مسکو سفر میکنند و امید دارند که روسیه آنها را از لیست گروههای تروریستی خارج کند. پوتین در ماه جولای گفت: «به طور کلی، ما باید طبق این واقعیت پیش برویم که طالبان قدرت را در افغانستان در دست دارد. از این نظر، طالبان قطعاً از متحدمان ما در مبارزه با تروریسم هستند، زیرا هر دولت فعلی نگران ثبات خود است.»
جولانی در عرصه عملی هم سعی کرده از طالبان الگو بگیرد. مانند طالبان سعی کرده سران قبایل و مردم عادی را با خود همراه کند و به آنها امان بدهد. طالبان در افغانستان با داعش میجنگد و جولانی هم در سوریه با داعش میجنگد. بهطور کلی رویکرد جولانی به غرب و کشورهای عربی مشابه با رویکرد طالبان است. او میخواهد بگوید که علیه تروریستهایی که به دنبال ریختن خون بیگناهان هستند ارجح است چراکه او با همین تروریستها در حال نبرد است.
پس از اینکه تحریرالشام حلب را اشغال کرد جولانی دست به بازی زیرکانهای زد. برخلاف داعش که شیعیان عراق را مرتد اعلام کرده بود، جولانی در پیامی اعلام کرد تا زمانی که عراق در تحولات سوریه دخالت نکند، او کاری با شیعیان عراق نخواهد داشت. البته نیازی به گفتن نیست چون غرب هیچ یک از بازیها را باور نمیکند اما در سوریه داستان بسیار پیچیدهتر است.
مردم حلب به طور طبیعی از طرحهای بنیادگرایانه تحریرالشام هراس دارند و به خوبی از سوءاستفادههای تحریرالشام علیه فعالان سکولار و مخالفان سیاسی آگاه هستند. با این حال، در میان پیشبینیهای بسیار بدبینانه و اطلاعات نادرست فراوانی که به صورت آنلاین پخش میشود، رویدادها تاکنون نشان میدهند که تحریرالشام تاکنون عملگرایانه رفتار کرده است.
شبهنظامیان تحریرالشام بلافاصله برای محافظت از بانکها در برابر غارت مستقر شدند. در اولین شب اشغال حلب، تحریرالشام برق کارخانهها را قطع کرد و به این ترتیب به مناطق غیرنظامی 16 ساعت برق بدون وقفه داد. مردم حلب از سال 2012 تا این حد از روشنایی برخوردار نبودهاند. جولانی توجه ویژهای به اطمیناندادن به غیرنظامیان مسیحی و کُرد داشته است. حتی به شبهنظامیان کُرد پیشنهاد داده با سلاحهایشان از حلب خارج شوند.
البته هنوز روزهای اولیه جولانی و تحریرالشام است اما اگر تحریرالشام به دنبال مدیریت شهری با تنوع جمعیتی باشد، مجبور است ایدئولوژی خود را با فرهنگ جهانوطنیتر تطبیق دهد؛ هم ترکیه و هم سوریه این را درک میکنند. هنگامی که اخبار از نحوه رفتار تحریرالشام به دمشق رسید، شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه امان دادن به غیرنظامیان در حلب فریب و ظاهرسازی است. هدف واقعی تحریرالشام این است که بعدها که نبرد واقعی با نیروهای طرفدار اسد آغاز شد، از این جمعیت غیرنظامی به عنوان سپر انسانی استفاده کند.
اسد در زمان حملات به حلب، در مسکو بود؛ بنابراین شهری را که هواپیماهای جنگی روسیه در اواخر سال 2016 در بازپسگیری مشارکت کرده بودند را ظرف 72 ساعت به دشمن سپرد. این دستاورد تحریرالشام برای روسیه نیز آمیزهای از تحقیر در خود دارد. قرار بود کییف ظرف سه روز سقوط کند اما حالا حلب ظرف سه روز سقوط کرده است. نیروهای تحریرالشام و ارتش ملی سوریه نهتنها تأسیسات نظامی سوریه، بلکه تأسیسات روسیه را نیز غارت کردند و سربازان روسی را کشته یا اسیر کردند و پایگاه هوایی کویرس در حلب را تصرف کردند.
روسیه ممکن است از نظر استراتژیک با ایران در سوریه، اوکراین و یمن همراستا باشد، اما این بدان معنا نیست که میپذیرد در این شراکت سهم کمتری داشته باشد. بحثها در میان کارشناسان نظامی روسیه به شدت به سمت انتقاد اسد به دلیل ایجاد این آشفتگی در جریان است. آنها معتقدند که او به تنهایی باید این افتضاح را سامان دهد. دیمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین نیز مسئولیت بازگرداندن امنیت در حلب را بر عهده «دولت سوریه» گذاشته است.
جتهای روسی تنها حملاتی را به اهدافی در حلب صورت دادهاند که اغلب غیرنظامی بودهاند. ادلب نیز برای سالها تحت بمباران مداوم روسیه بوده است و تغییری در وضعیتش ایجاد نشده است. از سوارهنظام روسیه هم خبری نیست. سرویس اطلاعات نظامی اوکراین، اعلام کرده که افسران نظامی و دیپلماتهای روسیه با عجله دمشق را ترک میکنند.
گفته میشود که برنامه روسیه رها کردن سایر داراییها و نقل مکان به پایگاه هوایی روسیه در لاذقیه است. شورشیان مقداری از تجهیزات روسی که هنوز نامشخص است را از خان شیخون در شمال حماه به تصرف خود درآوردند. به گفته سرویس اطلاعات نظامی اوکراین، یکی از سورتی پروازهای هوایی روسیه، که در اول دسامبر انجام شد، برای نابود کردن برخی تجهیزات نظامی روسها بوده است. ژنرال سرگئی کیسل، فرمانده نیروهای روسیه در سوریه نیز به تازگی توسط کرملین برکنار شده است. سرهنگ وادیم بایکولوف، فرمانده یگان نیروهای ویژه روسیه در سوریه، به مسکو فراخوانده شد تا پاسخگوی خسارات نیروی انسانی و تجهیزات نظامی در حلب باشد.
یکی از نظریههایی که دلیل مداخله کند روسیه را توضیح میدهد این است که مسکو ممکن است از یک حمله محدود شورشیان به عنوان راهی برای وادار کردن اسد به معامله جدی با ترکیه و دادن امتیازات و اجرای اصلاحات مورد نیاز به عنوان پیشنیاز برای کاهش تحریمهای غرب، حمایت کند. پوتین و اردوغان رقیب هستند اما روابط آنها حول تحقیر مشترک ایالات متحده و غرب شکل گرفته است.
نیروهای زرهی و هوایی ترکیه بر متحدان روسیه در لیبی و قرهباغ کوهستانی برتری یافته است. پهپادهای ترکیه، سامانههای موشکی گردانهای روسیه در اوکراین را نابود کردهاند. در سال 2020، جتهای روسیه و سوریه در حملات هوایی که گفته میشود مواضع تحریرالشام را در روستای بایلون هدف قرار دادند، 36 سرباز ترکیه را در ادلب کشتند. اردوغان با مقصر دانستن اسد و نابودی زیرساختهای نظامی سوریه و کشتن صدها سرباز سوری در عملیات «سپر بهار» پاسخ این اقدام را داد. اردوغان و پوتین بهرغم تمام اختلافاتشان، منافع مشترکی برای تحقیر اسد دارند.
درحالیکه اکثر کشورهای عربی روابط خود را با اسد عادی کردهاند، ترکیه این کار را نکرده است. آشتی با تنها متحد ناتو در منطقه تا حد زیادی به نجات سوریه از وضعیت نابسامان و برداشته شدن تحریمها کمک میکند و این چیزی است که پوتین میتواند از آن به نفع خود با کشورهای خلیج فارس و غرب استفاده کند. دمشق در موافقت با شرایط آنکارا در مورد وضعیت مرز ترکیه و سوریه و بازگشت بیش از 3 میلیون پناهجوی سوری از ترکیه، همچنان مقاومت میکند.
محور اصلی مناقشه آنها اولویت همیشگی امنیت ملی ترکیه است و آن چیزی نیست جز پ.ک.ک که شاخه سوری آن در حال حاضر شریک اصلی ایالات متحده در مقابله با بقایای داعش است. اردوغان حضور خود در نشست بریکس در کازان را در اواخر اکتبر به دلیل حمله تروریستی در صنایع هوافضای ترکیه در خارج از آنکارا نیمهتمام گذاشت.
اردوغان نیروهای وابسته به پ.ک.ک را مسئول این حمله معرفی کرد. هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه که پیش از این رئیس قدرتمند دستگاه اطلاعاتی میت ترکیه بود، تقریباً در همان زمان گفت که اسد علاقهای به عادیسازی روابط با ترکیه ندارد. آنکارا که از صحبت کردن خسته شده بود، سرانجام تصمیم گرفت کار دیگری انجام دهد.
در 30 نوامبر، یعنی سه روز پس از حمله تحریرالشام به حلب، یک هواپیمای نظامی روسیه از پایگاه حمیمیم در سوریه به سمت آنتالیا پرواز کرد. مسافران این هواپیما یک هیئت امنیتی سوری بود که قرار بود با نمایندگان اردوغان دیدار کند. در گفتوگوهای قبلی، سوریها مذاکره در خاک ترکیه را رد کرده بودند و اصرار داشتند که مذاکرات در روسیه یا سرزمین بیطرف برگزار شود اما این بار اسد اولین امتیاز را به ترکیه داد و حاضر شد در خاک ترکیه مذاکره کند.
مذاکرات در حال حاضر در حال انجام است و هدف دستیابی به توافقی است که برای ترکیه مهم است. این توافق حضور کردها را در مرزهای سوریه، منتفی میکند. بازگشت پناهندگان سوری از ترکیه بدون آزار و اذیت یا دستگیری توسط مقامات سوری؛ و ایجاد یک کریدور امنیتی دائمی برای ترکها در طول کل نوار مرزی به عمق 35کیلومتر از شروط ترکیه است. ترکیه اکنون در موقعیتی قوی برای به دست آوردن هر سه شرط است. اسد چارهای جز موافقت با شرایط و ضوابط جدید اردوغان و دیدار با او نخواهد داشت. ایالات متحده نیز شرایط را رصد میکند تا هیئت تحریرالشام نیروهای دموکراتیک سوریه را در کرانه شرقی رود فرات تهدید نکند.
شورای امنیت ملی بایدن در اولین و تنها بیانیه خود، خشنودیاش را از تحقیر شدن اسد به دلیل اتکای بیش از حد به روسیه و ایران نشان داد اما مراقب بود تا هیچ ارتباطی با تحریرالشام ایجاد کند. این گروه در لیست گروههای تروریستی آمریکا است. رویکرد ضدتروریسم بایدن در قبال سوریه، که میراث دولت باراک اوباما است، به این معنی است که سیاست ایالات متحده حول اطمینان از عدم بازگشت داعش طراحی شده است.
اما اکنون، استراتژی «حلقه آتش» ایران در شامات و اطراف اسرائیل در حال تضعیف شدن است، بنابراین آمریکا از این موضوع خشنود است. عاموس هاکستاین، فرستاده ویژه ایالات متحده در منطقه ظاهراً در حال مذاکره با اماراتیها در مورد لغو تحریمها علیه دولت اسد در ازای قطع همه روابطش با تهران است. در بیانیه شورای امنیت ملی آمریکا به وضوح، هیچ اشارهای به ترکیه نشده است.