درباره کار ستودنی رشیده طلیب
تنهاترین میزبان
همزمان که نتانیاهو در کنگره حضور داشت و نمایندگان به پاس این حضور کف میزدند و هورا میکشیدند، رفح و خان یونس زیر بمباران بود.
مثل همه ده ماه گذشته که حاصل آن خرابی ۷۰ درصد خانههای غزه، ۹۰ درصد بیمارستانها و ۱۰۰ درصد دانشگاههای غزه شده است. نمایندگان کنگره برای نزدیک به ۵۰ هزار نفری که نتانیاهو در غزه کشته است و عمده این کشتهشدگان زن و کودک بودند، دست میزدند و تشویق میکردند. آنها مردی را تشویق میکردند که دادگاه لاهه، دادگاه مورد وثوق خودشان او را به جنایت جنگی متهم کرده است. از همه اینها بیخبر بودند؟ حتماً که نه. دست و هورای آنها اتفاقاً برای همین است که بگویند ما با علم به همه اینها، در این جنایت همراه تو هستیم و تا انتها هم از تو حمایت خواهیم کرد. آنچه در کنگره آمریکا اتفاق افتاد یک بیاعتنایی بزرگ به اخلاق و حقوق بشر در دنیای جدید بود؛ انگار مجلس بزمی که برای ذبح کردن تمام ارزشهای بشری برپا شده بود.
در این میان یکی، هزار شد و خلاف همه آن دیگری تن به شر نداد. میان صدها تن، یک تنه، مصم و استوار، با خشم و غضب با پلاکاردی در دست و شعارهایی خلاف همه آن چند صد نفر دیگر، همچون خاری در چشم میهمان نامحترم بود. «رشیده طلیب» نماینده فلسطینیتبار کنگره آمریکا قلندری بود که یکتنه در آن بزم نامبارک به دل سیاهی زده بود. نه حتی مثل «برنی سندرز» که اعتراضش را با نبودنش نشان داده بود، بلکه با بودنش میخواست که پرتاب نوری شود در دل آن سیاهی مطلق. که شد. طلیب ترجیح داده بود باشد و نماینده همه آنهایی شود که در این چند ماه توسط میهمان آدمکش از زندگی ساقط شده بودند.
از بُعد سیاسی و اجتماعی کار رشیده طلیب، کارستان بود. حتی دستراستترین رسانهها هم امکان ندارد که گزارش تصویری و مکتوبی از آن محفل بروند و از تنهاترین میزبان عکس و متنی منتشر نکنند. اگر او هم چون سندرز و دیگرانی که نیامدند، اعتراضش را با فقدانش نشان داده بود، هرگز همچین تاثیری نمیگذاشت. سوای اینها کار طلیب در حوزه فردی هم کاری سترگ بود. این سنت همه آزادگان تاریخ است که نه به تعداد مخالفانشان فکر میکنند نه به قدرتشان و نه به آیندهای که از پس حقیقتجویی برایشان رقم خواهد خورد. آنها به حکم وظیفه در لحظه آن کاری میکنند که باید. فقط یک خود پختهشده میتواند در آن هیاهو و میان صدها تن دیگر که مشغول مصلحتاندیشی صرف هستند چنین کند. انگار رشیده طلیب رند عالمسوز آن محفل بود. رندی که به این فکر نمیکند ممکن است زندگی سیاسیاش بعد از این به کلی ساقط شود، رندی که حتی میتوانست آن روز نیاید و اصلاً خود را درگیر چنین وضعیتی نکند، اما آمد و نشان داد که زهره شیر دارد. بودن یک زن رنگینپوست خاورمیانهای در کنگره خودش به تنهایی یعنی مواجهه با یک هیمنه سهمگین از مخالفت و مقاومت. برای بعضی از همقبیلههای ما رسیدن به چنین جایگاهی غایت آرزو و انتهای خوشبختی در هستی است. نگاه کنید به رفتار بسیاری از اسمهای آشنا که وقتی دمِ در چنین جایی میرسند از ذوقشان نمیدانند چه کنند. اما برای طلیب این نه غایت که ابزاری میشود برای بیان حقیقت. دفاع او از مظلوم برایش بیهزینه هم نبوده است، همین چند وقت پیش مجلس نمایندگان قطعنامهای برای وادار به سکوت کردن او تصویب کرد.
مصلحت را فدای حقیقت کردن کار کوچکی نیست. درست است کار سیاسی چنین پیش نمیرود. سیاست با یکی دو قهرمان نه بر مدار اخلاق میافتد و نه جهان جای بهتری میشود. ولی دیدیم که آن همه سازوکار، نهاد و تلاشهای چندصدساله برای کرامت حقوق انسانی بار دیگر به پای نتانیاهو ذبح شد. آن سازوکار هم که حریف این همه پلیدی نشد، پس دلخوش کنیم به همین لحظات انسانیای که نامهایی چون طلیب رقم میزنند و آدمی را به آدمیت دلخوش میکنند.