تصمیم نامفهوم
اعلام سه نامزد مورد تایید جبهه اصلاحات که پیش از آن نیز بیانیهای صادر کرده بودند نشان داد که وضعیت سیاسی در ایران بیش از اندازه نامتعارف و غیرقابل فهم شده است. درباره بیانیه اول جبهه اصلاحات پیشتر نظر خودم را نوشتهام ولی اعلام نام نامزدهای مزبور ابهامات را بیشتر کرد. بهویژه وجود نام آقای آخوندی در ابتدای این لیست، گرچه به ترتیب حروف الفبا بود، ولی واقعیت آرا هم همین ترتیب را نشان میداد.
ابتدا تاکید کنم که میدانم تصمیمگیری سیاسی در شرایط ایران بسیار سخت است ولی از سوی دیگر باید پذیرفت مجموعهای هم که چند دهه فعالیت سیاسی و تجربه دارد باید بر این پیچیدگیها غلبه کند. همچنین روشن است که جبهه اصلاحات مجموعهای از گرایشها است و تصمیم نهایی باید براساس فصل مشترک آنان گرفته شود، ولی در هر حال تصمیمات باید از استحکام کافی برخوردار باشد.
با این مقدمه میتوان گفت ایرادی که به تصمیم ۱۴۰۰ جبهه وارد بود اکنون با شدت بیشتری رخ داده است. هر مخاطبی میخواهد بداند منطق چنین ترکیب سهگانهای چیست، وجه مشترک آنان سلبی و منتقد بودن وضع موجود است. حتی در همین ویژگی هم تناسبی میان سطوح انتقادی آنان وجود ندارد. بهویژه که آقای آخوندی گرچه در ظاهر برای نامزد شدن آمدهاند ولی فارغ ازاین که با متن خوانده شده ایشان موافق یا مخالف باشیم بدون تردید فراتر از ظرفیتهای انتخاباتی متعارف ایران بود و این چیزی بود که خودشان هم میدانستند.
اگر قرار بود صاحب چنین متنی را نامزد جبهه کنید چرا یکی یا چند تن از اعضای جبهه اصلاحات و احزاب مهم را نامزد نکردید که حداقل یک عمل جمعی سیاسی به آن اطلاق شود؟ کوشش برای آوردن آقای صدر با این هدف است که نشان دهند قصد مشارکت مؤثر و منطقی در انتخابات وجود دارد و الا افراد زیادی هستند که صلاحیتهای بیشتری دارند ولی به همین دلیل که میدانند رد میشوند و برای پرهیز از تقابل وارد این عرصه نمیشوند پس چرا باید در اینجا برعکس عمل کرد؟
بعلاوه رویکردهای اقتصادی افراد عامل تعیینکننده در انتخاب آنان است. بعید میدانم که رایدهندگان آشنایی کامل با نگرشهای اقتصادی آقای آخوندی داشته باشند و الا چگونه میتوان تصور کرد که جبهه اصلاحات با مجموعهای که واجد رویکردهای متنوع اقتصادی هستند صاحب چنین نگرشی را بهعنوان نامزد انتخاباتی خود معرفی کند؟
اکنون گذشته است ولی این تصمیمات مجموعه اصلاحطلبان را بیش ازاینکه ارتقا دهد و در سطحی متمایز و بالاتر از گروههای سیاسی داخل ساختار قرار دهد با آنان در سطحی مشابه قرار میگیرند با این تفاوت که آنها از منبع قدرت ارتزاق میکنند و اینها باید چون گذشته به منبع لایزال جامعه وصل شوند.