الگوی هند
هرچند حزب بهاراتیا جاناتا – بیجیپی – 32 کرسی از 272 کرسی خود در مجلس عوام هند را از دست داده و اکنون 240 کرسی دارد اما به لطف حضور در ائتلاف ملی دموکراتیک با 291 کرسی نخستوزیری «نارندرا مودی» تجدید و تمدید میشود و دست حزب کنگره که با نام گاندیها پیوند خورده بعد از 10 سال همچنان از قدرت کوتاه است چراکه 99 کرسی برای تشکیل دولت و نخستوزیری کافی نیست و قادر به ائتلاف هم نبود.
دههها عادت کرده بودیم هند را تنها با گاندیها بشناسیم و حالا 10 سال است که با غیبت نام گاندی خو گرفتهایم چراکه هند امروز بیشتر با مودی شناخته میشود و آنقدر در ترسیم تصویری تازه از هند امروز اصرار دارد که سودای تغییر نام هند و بازگشت به نام باستانی آن را هم در سر میپروراند.
هند امروز دیگر نهفقط با گاندی که با مودی شناخته میشود. نه با فقر که با توسعه اقتصادی اما همچنان با دموکراسی. چندان که نرخ مشارکت در این انتخابات آزاد و رقابتی و حزبی 66/33 درصد گزارش شده است و جالب است که بدانیم شمار واجدین شرایط دقیقاً 968 میلیون و 821 هزار و 926 نفر بوده است. بله، نزدیک به یک میلیارد نفر و به خاطر همین قاعدتاً باید هند را پرجمعیتتر از چین و طبعاً پرجمعیتترین کشور دنیا بدانیم چراکه کافی است 969 میلیون واجد شرایط با کودکان و نوجوانان زیر سن رای دادن را هم بیفزاییم تا از جمعیت چین ولو در حد چند هزار فراتر برویم.
هرچند هند از گاندی به مودی گذار کرده و در واقع از گاندیها به مودی اما دموکراسی را فرونگذاشته است. دربارۀ گاندیها میتوان گفت نخستوزیران هند قبل از مودی نسب به جواهر لعل نهرو میبرند که اگرچه یار و امین و اولین نخستوزیر بعد از استقلال هند به رهبری مهاتما گاندی بود اما نسبتی با گاندی بزرگ نداشت و شهرت خانوادگی به خاطر داماد نهروست: فیروز گاندی. بعد از نسل اول (جواهر لعل نهرو) نوبت به دخترش (ایندیرا) رسید و پس از قتل او فرزندش راجیو رهبری حزب کنگره را در دست گرفت و پیروز شد اما او را هم به قتل رساندند. عاملان ترور مادر و پسر البته متفاوت بودند.
مادر به انتقام تخریب معبد سیکها کشته شد و پسر را ببرهای تامیل کشتند و در پی آن نوبت به همسر راجیو رسید و دوران افول حزب از اینجا شروع شد چراکه عروس خانم گاندی ایتالیاییتبار بود و دشمن طاووس آمد پرّ او و چه بسا سیمای غربی او با نوع تصویر مورد نظر زنان هندی تفاوت داشت و هر چه کوشید شبیه آنان باشد با تبار ایتالیایی چه میکرد.
ریاست حزب کنگره را با این همه به مثابه میراث خانوادگی نگاه داشت و در سال 2007 فرزندش – راهول- دبیرکل شد اما این جناب راهول نتوانست راه نیا و مادربزرگ و پدر (نهرو، ایندیرا و راجیو) را ادامه دهد و حزب دچار افول شد.
خود راهول البته سه سال قبل از آن در منطقه آمتی از ایالت اوتارپرادش انتخاب شده و به مجلس سفلای هند راه یافته بود ولی هیچگاه نتوانست حزب را به پیروزی سراسری برساند.
مجلس عوام 543 کرسی دارد و 44 کرسی از این تعداد برای حزبی چون کنگره یک آبروریزی ملی بود و از آن پس طی 10 سال اخیر هر 5 سال بازی را به بهاراتیا جاناتا باخته است.
برخی معتقدند اگر به جای راهول خواهرش (پریانکا) رهبر حزب شده بود خاطرات گاندیها بیشتر تازه میشد اما مشکل جای دیگری بود. ارزشهای نسل تازه تغییر کرده بود و شگفتا که مودی با سن بالاتر و با تاکید بر ارزشهای ناسیونالیستی که گاه سر به افراط میزد و با آمیزهای از پوپولیسم گوی سبقت را از حزب کنگره ربود.
همان ابتدا هم تکلیف راهول را روشن کرد. وقتی که او را شاهزاده لوس و پسربچه لقب داد و بعد هم که به قدرت رسید برنامههای اقتصادی را با سرعت و شجاعت جلو برد و اکنون هند یکی از برترین اقتصادهای نوظهور است. حرف «آی» در بریکس همان هند است (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) و از حیث دموکراسی سرآمد آنان و باطلکنندۀ این گزاره که برای توسعه نیاز به دموکراسی نیست و میتوان یا باید به چین غیردموکراتیک تأسی کرد.
این نگرانی البته به جد وجود داشت که مودی بعد از 2014 درصدد حذف تنوع و تکثر در هند برآید اما به جای محدود کردن رقبا و ناسیونالیسم افراطی از چهره سابق خود هم فاصله گرفته و هم و غم خود را صرف اقتصاد کرده و راز محبوبیت و بقا و ابقای او شاید همین باشد.
شاهزادۀ لوس هم بیکار ننشسته و تحرکاتی نشان داده و امسال یک راهپیمایی بزرگ به راه انداخت. درست است که از 44 کرسی در سال 2014 به 52 کرسی در 2019 رسید و امسال بعد از 5 سال از 52 به 99 رسیدهاند اما عدد دورقمی برای حزبی که 50 سال قدرت بلامنازع هند بوده چشمانداز روشنی از بازگشت قدرت به آغوش این حزب را ترسیم نمیکند.
مهمتر از پیروزی مودی بر راهول گاندی و حزب گاندیها اما عددی است که در آغاز آمد. 66/33 درصد از 968 میلیون و 821 هزار و 926 نفر رأی دادهاند و این یعنی راه توسعه از دموکراسی میگذرد و چین نیز دیر یا زود در برابر امواج دموکراسی تسلیم خواهد شد.
به ایران خودمان بازگردیم و به یاد آوریم در سالهایی که اتفاقاً اوضاع اقتصادی رو به بهبود بود از تریبونهای مختلف مدام از تقدم توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی گفته میشد اگرچه بعدها مشخص شد برخی از مدعیان اساساً به خود توسعه قائل نبودند چه سیاسی باشد و چه اقتصادی و حالا به جای توسعه اقتصادی از تأمین معیشت گفته میشود.
طرح دوگانۀ نان یا آزادی معمولاً به قصد سرکوب آزادی و دموکراسی بوده است حال آنکه در غیاب آزادی نان هم در کار نخواهد بود.
چون در چند سال اخیر سیاست نگاه به شرق ترویج شده و رئیسجمهور و وزیر خارجه فقید در سه سال گذشته تلاش فراوان به خرج دادند و هند هم یکی از ارکان همین شرق است؛ این یادآوریها مناسبت دارد تا گمان نکنیم شرق منحصر در دو نمونه چین و روسیه است که نسبتی با دموکراسی ندارند.
-انتخابات هند در 7 مرحله انجام شد و در تمام این مراحل نرخ مشارکت بالای 60 درصد بوده و باز باید آن عدد 969 میلیون نفر را یادآوری کرد.
-پایینترین نرخ مشارکت اگرچه در ایالات مشهوری چون اوتارپرادش و دهلی و جامو و کشمیر رخ داده اما در این جاها هم باز بین 55 تا 60 درصد بوده درحالیکه در ایالاتی چون آسام بالای 80 درصد هم بوده است.
برای ما که طی 5 روز شاهد تماشای نمایش ابتذال امر سیاست بودهایم هند تنها به خاطر توسعه و دموکراسی نباید الگو باشد. احزاب رقابت میکنند و با همان نام قدیم و قبلی نه آنکه حزب کنگره هر بار با یک نام به صحنه بیاید.
راه رسیدن به توسعه شبهدموکراسی نیست و هند دولادولا شترسواری نمیکند. اگر انتخابات برگزار میکند تمام قواعد آن رعایت شده هرچند برخی نگران بودند به دنبال تضعیف مبانی دموکراسی باشد و بخواهد سوار بر توسن توسعه اقتصادی نوعی یکهسالاری مدل اردوغان در ترکیه را به راه اندازد. اما حزب کنگره محدود نشد و این مردم هند بودند که همچنان مودی را ترجیح دادند.
به یاد جمله تاریخی دکتر مصدق در جریان اعتراض به اعتبارنامه سیدضیاءالدین طباطبایی در مجلس 24 میافتم که وقتی سیدضیاء در توجیه استبداد بعد از کودتا به اقدامات عمرانی اشاره کرد مصدق در ستایش دموکراسی سخنی تاریخی گفت و اینکه هیچ خدمت عمرانی توجیه نفی دموکراسی نیست.
حالا هند میتواند کلاه خود را بالاتر بگذارد و به چین فخر بفروشد. نه به خاطر جمعیتی که گفته شده از چین فراتر رفته اگرچه هنوز بر سر آن اتفاق نظر رسمی وجود ندارد بلکه به خاطر جمعیتی که پای صندوقهای رأی رفتهاند؛ جمعیتی بالای نیم میلیارد نفر.
در جهان امروز نرخ مشارکت شهروندان در انتخابات یکی از مهمترین شاخصهای دموکراسی است.
در چارچوب نگاه به شرق هم نمیتوانیم چشم از انتخابات و دموکراسی و سازوکار حزبی هند برگیریم. شرق، تنها چین و روسیه نیست.