| کد مطلب: ۹۳۶۴
تراژدی مرگ یک فیلمساز مؤلف

تراژدی مرگ یک فیلمساز مؤلف

شهرام مکری کارگردان سینما داریوش مهرجویی می‌گوید که بعد از انقلاب، سوال مهم بودن یا نبودن سینماست و اینکه آیا می‌توان در انقلاب تازه ایران، به سینما فکر کرد و

mokri shahram

شهرام مکری

کارگردان سینما

داریوش مهرجویی می‌گوید که بعد از انقلاب، سوال مهم بودن یا نبودن سینماست و اینکه آیا می‌توان در انقلاب تازه ایران، به سینما فکر کرد و فیلم ساخت یانه؟ همه در بلاتکلیفی هستند تا اینکه فیلم «گاو» شبی از تلویزیون پخش می‌شود و بعد از آن است که رهبر انقلاب فیلم را می‌بینند و مجوز ساخت فیلم و حیات سینما داده می‌شود. او می‌گوید: «واقعاً کار خدا بود. همه چیز خوابیده بود، استودیوها تعطیل شده بود، لابراتوارها خالی بود و سینماها را آتش زده بودند. در این شرایط بود که امام خمینی فیلم گاو را دیدند و در سخنرانی‌شان به آن اشاره کردند و گفتند آموزنده است و ما با سینمای این شکلی مخالف نیستیم». بعد، سینمای ایران شروع به فعالیت مجدد می‌کند و اتفاقاً هم در بین تماشاگران و هم در بین فستیوال‌ها و منتقدان داخلی و خارجی مورد توجه و ستایش قرار می‌گیرد. نمی‌دانیم که اگر این اتفاق نیفتاده بود آیا امروز سینما در ایران به این شکل بود یا نه؟ اصلاً فیلمسازی ادامه پیدا کرده بود یا نه؟ و جایگاه سینمای ایران بالاتر بود یا نه؟ هیچ‌کدام این‌ها را نمی‌شود با حدس و گمان گفت. آنچه در تاریخ هست اما، این فیلم و آن اظهارنظر است. تاریخ سینمای ایران می‌گوید که این حیات می‌تواند تا حد زیادی مدیون مهرجویی و فیلم گاوش باشد. بعد از آن مهرجویی فیلم می‌سازد و البته چندباری تهدید به مرگ می‌شود. از همه طرف. هم از طرف فیلمسازان تند‌روی آن روزگار بعد از فیلم اجاره‌نشین‌ها، هم از طرف طیف روشنفکران بعد از فیلم هامون و هم وقتی به خارج از کشور می‌رود از طرف مخالفان جمهوری اسلامی و هم وقتی که در داخل کشوراست از طرف خانواده‌های متعصب. در این بین حتی برخی از این تهدیدها را به پلیس هم گزارش می‌دهد. مثلاً بعد از فیلم بمانی. او می‌گوید: «بعد از پخش آگهی‌های فیلم چند تا تلفن تهدیدآمیز به من و خانم محمدی‌فر از این ور و آن ور شد که اگر این فیلم بیاید بیرون ال می‌کنیم و بل می‌کنیم. یکی از طرف شوهر بازیگر همان فیلم بود. دختر بازیگر فیلم موقع فیلمبرداری هنوز ازدواج نکرده بود، بعد از فیلم شوهر کرد. حالا شوهر بعد از دوسال زنش را در فیلم دیده بود و دیده بود برادرهای زنش، سر زنش را گرفته‌اند و بریده‌اند و خیلی به‌اش برخورده بود».
اما مهرجویی عصبانی‌ترین اشاره‌اش به سربریدن را آنجایی انجام داد که از سانسور و عدم نمایش فیلم‌هایش فریاد زد. او مدتی بود که هر چه می‌ساخت به سد سانسور برمی‌خورد و این تحملش را کم کرده بود. او که توانسته بود با فیلم گاو کتاب تازه سینمای ایران را باز کند و با فیلم‌های هامون و دختر دایی گمشده نوید تحولات سبکی و تکنیکی را در سینمای ایران بدهد و با لیلا و پری شمایل تازه‌ای از زن در سینمای ایران ترسیم کند، مدتی بود که فیلم‌هایش و مواجهه اداره سانسور با آنها بیش از پیش عصبانی‌اش می‌کرد. آن مهرجویی طناز در شوخی‌ها و فیلم‌ها، آنجا که احساس کرد دوست قدیمی‌اش عباس کیارستمی بر اثر بی‌توجهی مرده، همانقدر عصبانی بود که وقتی ویدیویی ضبط کرد و درآن فریاد کشید چرا اجازه نمایش فیلمش را نمی‌دهند.
او به وضوح عصبانی بود و ناراحت. او می‌گوید: «آدم در نهایت به جایی می‌رسد که می‌گوید برو بابا، این چیزها به درد این مردم و این مدیران هنری نمی‌خورد! هربار که هر فیلم من ذره‌ای از سطح معمول آگاهی مردم بالاتر رفته و خواسته چیزی به آن اضافه کند، شتلق خورده توی سرش و افتاده توی انبار، یا قیچی شده و تکه‌پاره نمایش‌اش داده‌اند که خفه‌اش کنند. این نخبه‌کشی در ذات ما بوده و هست و کاری‌اش هم نمی‌شود کرد».
حالا مهرجویی و همسرش هر دو به قتل رسیده‌اند. نوشتن این جمله کوتاه بسیار عجیب است. بلافاصه آدم را به یاد قتل‌های عجیب تاریخ سینما می‌اندازد از پازولینی گرفته تا شارون تیت. بلافاصله آدم سعی می‌کند آن صحنه فجیع را تصور کند و ذهن همزمان از تصورش فرار می‌کند. انگیزه‌های این قتل مشخص نیست و پلیس در حال کار کردن بر روی پرونده است. تنها امیدواری این است که عاملانش زود پیدا شوند و به مردم معرفی شوند. اما نکته‌ای که ذهن را بیشتر درگیر می‌کند سرنوشت کتاب سینمای ایران است. کتابی که همین چند روز قبل آتیلایش را از دست داده و خاطره از دست دادن کیومرث‌اش هنوز تازه است. آیا قتل داریوش‌اش را باید به‌عنوان صفحه آخر آن فرض کرد؟ آیا وقتی حیات‌دهنده‌اش خود به قتل رسیده، باید این سرنوشت را نمادین تصور کرد؟
نقل‌قول‌های این نوشته از کتاب گفت‌وگوی مانی حقیقی و داریوش مهرجویی با عنوان مهرجویی کارنامه چهل‌ساله، نشر چشمه، برداشته شده است.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

  • خبر آمد صبح جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ خورشیدی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهوری ایران به اتفاق سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ کفش و کلاه…

سرمقاله
آخرین اخبار