| کد مطلب: ۹۳۰۶
ذکر جمیل آن جان گرامی

ذکر جمیل آن جان گرامی

در رثای استاد میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی

در رثای استاد میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی

mahmoodi mohsen

محسن محمودی

پژوهشگر اندیشه

برای من، میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، به گفتار و به کردار، بیش از هرکسی شبیه به آیزیا برلین بود؛ سیمای کلاسیک نسلِ واپسینِ اساتیدِ ذوالفنون فلسفه در سرسراهای قدیمی آکسفورد و کمبریج با لهجه بریتیش اصیل، کفش کالجی که حتی زیر آن هم واکس شده است، کت‌وشلوار و جلیقه تیره‌رنگِ دست‌دوزِ خیابان «سویل رو» که اوزوالد بواتنگ یا در بدترین حالت، تیموتی اورست شخصاً دوخته است و کلاهی لبه‌کوتاه بر سر و عصایی آبنوس در دست که با طمأنینه بسیار راه می‌پیماید و اشعار شکسپیر را زیر لب زمزمه می‌کند. اما شوربختانه به‌سان او آنقدر بخت‌یار نبود که دست‌کم کرسی استادی یک دانشگاه - در کشور پرشمارترین دانشگاه‌ها- و یک دفترچه بیمه داشته باشد تا در تنگنای پیری «به پاسخِ آن‌که از او رفت»، پشیمان نباشد. از همان بخت‌یاری که زریاب خویی، یارشاطر و طباطبایی هم از آن بی‌بهره بودند.
پشت‌سَر آیزایا برلین نیز حرف و سخن بسیار بود. او را ترسایی ترش‌رو، محبوس در کالج فلسفه تصور می‌کردند که یکسره به کار خواندن، نوشتن و تدریس اشتغال دارد. ولی او عاشق معاشرت، مهمانی و رفت‌وآمد بود. برلین نه‌فقط در این نوع خوشگذرانی‌ها اشکالی نمی‌دید، بلکه آن‌ها را مفید هم می‌دانست. او اعتراف کرده که گفت‌وگوهای خودمانی و گپ‌وگفت‌هایی که برای خوش‌وبش صورت می‌گرفت، الهام‌بخش برخی از ایده‌ها و نوشته‌هایش بوده‌اند. برلین تعریف می‌کند که چندروز مانده به شروع جنگ جهانی دوم، در یکی از مهمانی‌های اشرافی، لُردِ آکسفورد به او گفت که در یکی از شعرهای شاعر کلاسیک یونان باستان، آرخیلوخوس، چنین سطری هست: «روباه خیلی چیزها می‌داند، اما خارپشت یک‌چیز بزرگ می‌داند.» براین‌اساس، برلین نویسندگان، اندیشمندان، فیلسوفان، حتی هنرمندان را به دو دسته تقسیم کرد؛ کسانی که روباه‌اند و آنان که خارپشت. متفکر روباه‌گونه به جزئیات ظریف و زیاد زندگی انسان توجه می‌کند و متفکر خارپشت‌وار به‌دنبال نظریه‌ای فراگیر است که همه هستی و زندگی انسان را پوشش دهد. برای‌مثال افلاطون، اسپینوزا، هگل و داستایوفسکی خارپشت هستند؛ ولی ارسطو، مونتنی، نیچه و دیکنز روباه‌اند. میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، به تمام معنا روباه بود، او از نسل واپسین متفکران چندوجهی بود که ذهنی دایره‌المعارفی داشت و کمتر حوزه‌ای در علوم -دقیقه و انسانی- می‌توان سراغ گرفت که او به حد کمال در آن تبحر نداشته باشد. دامنه آثار او؛ «پژوهشی در پیرامون مسئله تصمیم در منطق»، «درآمدی بر چگونگیِ شیوه خطِّ فارسی»، «راهنمای آماده‌ساختن کتاب: برای مؤلّفان، مترجمان، ویراستاران، کتابداران، ناشران، چاپخانه‌ها و دوستداران کتاب» و «رساله وین: بازنمود و سنجش مکتب فلسفی تحصل‌گروی منطقی یا آروین‌گروی منطقی حلقه وین»، همچنین گستره ترجمه‌های او که از ارسطو تا شکسپیر متلون بود به‌ویژه فهرست زبان‌های فراوانی که می‌دانست، به‌خوبی این موضوع را نشان می‌دهد. البته به این فهرست باید زبان‌های دیگری را نیز اضافه کرد که به فراخور مسئله‌ای در آنها تتبع کرده بود. برای نمونه، او در 80سالگی زبان سوئدی آموخت و به‌راحتی آثار آگوست استریندبرگ را می‌خواند.
تنها اشاره به «سنجش خرد ناب»، برای جاودانگی میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی کافی است. این ترجمه سترگ، در تاریخ ترجمه آثار فلسفی به زبان فارسی، مثل و مانندی ندارد. او طی بیش از پنج‌سال، یک‌تنه ترجمه نقد نخست کانت را انجام داده است؛ توجه کنید، ترجمه نخستین اثر کانت به فارسی در شرایط فقر مطلق کانت‌شناسی و نبود هیچ تک‌نگاری درباره او. به همین دلیل است که سال‌های متمادی در دانشکده‌های علوم انسانی و بین دانشجویان، داستانی درباره اعطای «جایزه دقیق‌ترین ترجمه کانت» به سنجش خرد ناب در کشور آلمان نقل می‌شد. البته که جایزه‌ای در کار نبوده اما منشأ آن که تجلیل از ادیب سلطانی است، واقعیت دارد که در فرصتی مغتنم به آن خواهم پرداخت. بی‌گمان میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، نخستین و شاخص‌ترین «مترجم حرفه‌ای» فلسفه به «زبان فارسی» است. دامنه خارق‌العاده دانش زبانی، دقت شگفت‌آور، اندیشه مدون و نظام‌مند و برساخت زبان ویژه فلسفه در فارسی، از او متفکری شاخص در تراز جهانی ساخته است. میراث و ماترک او همواره برای تألیف و ترجمه آثار فلسفی به زبان فارسی تا همیشه خواهد ماند.
میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی دقیقاً همان کاری را برای زبان فارسی انجام داد که گئورگ ویلهلم فریدریش هگل برای زبان آلمانی انجام داد. او متفکری حقیقی بود، در همان شمایلی که فیلسوفان برجسته جهانی بودند. میراث او برای زبان فارسی، یگانه است و بدون تردید، نسل‌های آینده بسیار بهتر از ما آن را درک خواهند کرد.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
  • شهرت موف از دهه ۱۹۸۰ فراگیر شد؛ به‌خصوص از پس انتشار کتاب دوران‌ساز «هژمونی و استراتژی سوسیالیستی: به سوی سیاست…

  • شاید فیلم مگالوپلیس فرانسیس فورد کاپولا از نظر خیلی‌ها شاهکار نباشد، اما مگر یک فیلمساز قرار است چند شاهکار در…

  • بوروکراسی در جهان مدرن برای نظم‌بخشی به امور جاری زندگی به‌وجود آمده و قرار شده رابطه شهروندان با دولت را سامان بخشد.

آخرین اخبار