زدهام فالی و فریاد رسی میآید*
بررسی سنت دیرینه تفأل از کلام حافظ و بررسی تاثیر فال در ماندگاری حافظ، میان عامه مردم
بررسی سنت دیرینه تفأل از کلام حافظ و بررسی تاثیر فال در ماندگاری حافظ، میان عامه مردم
سبا دادخواه
خبرنگار فرهنگی
فالزدن و مشورتخواستن از کتابهای مورد احترام و علاقه عامه، چون کتابهای دینی و دیوان شاعران، سنتی دیرینه است. در قلمرو زبان فارسی، غیر از قرآن که با آن استخاره میکنند، برای فالزدن بیش از هر کتاب دیگری، از دیوان حافظ استفاده میشود. ایرانیان از دیرباز در مراسمات خاص ازجمله اعیاد، جشنها، شب یلدا، نوروز و... تفألی به دیوان حافظ میزدند. از حدود 70سال پس از درگذشت حافظ، گزارشهایی از فالزدن به دیوان او در متون رسمی تاریخی آمده است. «ادوارد براون» در جلد سوم کتاب «تاریخ ادبیات ایران» اشاره می¬کند که پس از فوت حافظ، عدهای بر آن می¬شوند تا با تکفیر او، از دفن پیکر لسانالغیب در گورستان ممانعت کنند و سرانجام نظر جمع بر این قرار می¬گیرد تا با تفأل، از کلام خود حافظ کمک بگیرند. براون در کتاب خود آورده است: این گروه پسازآن تمام غزل¬های حافظ را نوشته، در سبدی ریخته و از کودکی می¬خواهند تا یکی را برگزیند و با کمال تعجب، پاسخی باورنکردنی و شگفت¬آور از حافظ می¬شنوند که بیتی از آن غزل این است: قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناهست، می¬رود به بهشت. او این را سرآغاز تفألزدن به دیوان حافظ می¬داند.
فالخوانی از دیوان حافظ بهعنوان یک رفتار خاص اجتماعی است که در دانش عامیانه یا فولکلور قابل طرح و بررسی است. این سنت اجتماعی در زمانها و مکانهای مختلف به شکلهای متفاوتی جلوهگر شده است که در همه موارد حکایت از نیاز انسان به دانستن آیندهی مبهم خود دارد. باور عامیانه ایرانیان بر آن بود که حافظ از نیت و نیاز همگان خبر دارد و ازهمینروست که او را لسانالغیب خواندهاند. از دوره صفویه به بعد، درباره تفأل به دیوان حافظ، حکایتهای بسیار و بعضاً شگفتآوری نقل میشده است. بنا بر سنت، فالخوانی کار هر کسی نیست؛ فالخوان غالباً فرد باسواد و محترمی است که نزد حاضران در جمع، حائز ارج و اعتبار است. معمولاً در خانوادهها، کار فالخواندن برعهده بزرگ و ریشسفید خاندان نهاده میشود. داستانهای فراوانی از تفألهایی که با پاسخ دقیق و جالب حافظ مواجه شده، در میان عامه رواج دارد. بعضی از این روایات، مکتوب هم شده است. حال مسئله این است که آیا پاسخ به این نیاز انسان، دانستن آیندهی مبهم خود، بهواسطه فال، یک برخورد سطحی با شعر حافظ است یا کمککننده به ترویج تأمل در اشعار او؟
امروزه تفاسیر بسیار ساده و زیادی از اشعار حافظ وجود دارد که در ذیل هر کاغذ فال خریدهشده در مترو یا هر فالی که در فضای مجازی وجود دارد، دیده میشود که میتوان در کمترین زمان ممکن و در هر مکانی به آنها دسترسی داشت. اگر خوشبینانه به این اتفاق نگاه کنیم، کارمندی که پس از یکروز کاری در مسیر برگشت به خانه است، فالی از کودک فالفروش میخرد و همان چند بیت ابتدایی غزل را میخواند و تفسیر پر طول و تفصیل آن را هم نگاهی میاندازد. در این سیر مختصر، چند بیت از غزل حافظ خوانده شده اما در سطحیترین حالت ممکن و فهم بسیار مبتدیانهای صورت گرفته است. حال آنکه حافظ، به عمق ناپیدای آثارش شهره است که هنوز که هنوز است با تفاسیر بزرگان و اندیشمندان، همچنان نقاط مبهمی دارد که قابل تأمل است. این خطر وجود دارد که این شیوه از بهیادماندن، آیا به ابتذال کشیدن اندیشه حافظ نیست؟ یا میتوان گفت در زنده نگهداشتن حافظ در میان عامه مردم، مؤثر است؟ عدهای از ادبدوستان بر این باور هستند که هرچند برخورد عامه مردم در فال، با اشعار حافظ، بسیار سطحی است و گاه تفاسیری که از فالها صورت میگیرد، بسیار ابتدایی است و بیشازآنکه به بیان اندیشه
حافظ بپردازد، چیزی را بیان میکند که هر انسانی نیاز به شنیدن آن دارد، اما یکی از راههایی است که میتوان به پیکر بیرمق ادبیات در میان مردم جانی دوباره داد. اما دیدگاه مقابل آن این است که جایگاه حافظ باید حفظ شود و نمیتوان برخورد سطحی با اشعار او را پذیرفت؛ حتی اگر بهبهای این تمام شود که فقط متخصصان و ادیبان به آن بپردازند. جدال سختی است میان زندهماندن یاد و اندیشه یکشاعر میان مردم در سطحیترین حالت خود و در مقابل، برخورد صرفاً تخصصی با اشعار او. این جدال وقتی حل میشود که بتوان به این سوال پاسخ داد که شاعران، زنده به خوانش عامه هستند یا برخورد تخصصی متخصصان و مویشکافی اندیشههایشان؟
مصرعی از حافظ