نـام نامیـرای صحنـــــه
یادبودی در یازدهمین سال نبود حمید سمندریان که چه در حیات و چه در غیابش منشأ اثر است
یادبودی در یازدهمین سال نبود حمید سمندریان که چه در حیات و چه در غیابش منشأ اثر است
اگر امروزه روز نامی از کارگردانی در تئاتر ایران بر سر زبانهاست، اگر تشخص یک تئاتر در امروز ایران به نام کارگردان آن است و اهمیت این واژه آنقدر بالا گرفته که توانسته تماشاگر را متقاعد کند که مسئولیت خوبی یا بدی یک اثر نمایشی را پیش و بیش از همه بر گردن کارگردان بداند و اگر کارگردانی مفهومی علمی و عملی و واقعی دارد بیشک یکی از مهمترین علتهایش کوشش بیش از نیم قرنِ هنرمندی بزرگ به نام حمید سمندریان است. نام نامیرایی که چه بپذیریم و چه نه، بسیاری از او با عنوان «پدر تئاتر نوین ایران» یاد میکنند. هرچند نامهای بسیاری پیش از حمید سمندریان در تعالی تئاتر ایران کوشیدهاند و استفاده از این عنوان نه میتواند قدر و اندازه حمید سمندریان را اثبات کند و نه عدم استفاده از آن ممکن است به اندازه پر کاهی از قدر و اندازهاش بکاهد. او که از جمله شاخصههای انکارناپذیر و اثرگذارش بر تئاتر ایران نظماش، توجهاش به ریتم و ضرباهنگ در اجرا، اهمیت دادنش به نحوه بیان بازیگر، جدی بودن تئاتر برایش، تشکیل گروه پازارگاد (۱۳۴۲)، پژواک حضورش در انستیتو گوته، مشارکتش در راهاندازی دانشکدههای تئاتری، ترجمه و اجرای نمایشنامههای برجسته خارجی و پرورش خیل عظیم شاگردان بود هنرمندی جامعالاطراف و آموزگاری بزرگ و نمونه مینمود که توانست به بهترین وجه در نامآور شدن بازیگران و کارگردانان بعد از خود بکوشد. بسیاری از این بازیگران و کارگردانان معتقدند برای حمید سمندریان هیچگاه نمیتوان از فعل ماضی استفاده کرد. درباره شخصیتی که چه بخواهیم و چه نخواهیم، چون در آینده تئاتر ما تکثیر شده، فعل «بود» بیمعناست، «هست» و «خواهد بود» منطقیتر است. حمید سمندریان اگرچه ۱۱ سال است که در جهاننما نیست اما همچنان اثرگذار است و چه در حیات و چه در غیابِ حاضرش بیتردید برای اهالی تئاتر ایران منشأ اثر بوده است و همین اثرگذاری بهانهای است تا از اهالی تئاتر ایران، نویسندگان و کارگردانان بخواهیم که برایمان از او بنویسند که حاصل آن در ادامه در قالب چهار یادداشت آمده است.