کنشگری اثرگذار
نعمتالله فاضلی انسانشناس و نویسنده دوشنبه هشتم خردادماه (۱۴۰۲)، باقر پرهام درگذشت؛ مردی فرهیخته که ما دانشجویان و دانشآموختگان علوماجتماعی را مرهون همتها
نعمتالله فاضلی
انسانشناس و نویسنده
دوشنبه هشتم خردادماه (1402)، باقر پرهام درگذشت؛ مردی فرهیخته که ما دانشجویان و دانشآموختگان علوماجتماعی را مرهون همتها و زحمتهای اثرگذار و باکیفیت ترجمههایش کرد. در دوران تحصیل و تدریسم، از ترجمهها و نوشتههای پرهام، بهرهها بردهام و آموختهام و مانند دیگر دانشجویان، دانشآموختگان و اساتید دانشگاه وظیفهای است از او یاد کنیم و قدر بدانیم.
کتاب کلاسیک «مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعهشناسی»، اثر ریمون آرون، ترجمه پرهام، نخستین کتابی بود که مرا و بسیاری را با زندگی و تاریخ نظریهپردازان اجتماعی بزرگ، مونتسکیو، آگوست کنت، مارکس، توکویل، دورکیم، پارتو، وبر و مهمتر خود ریمون آرون آشنا و به آنها علاقمند کرد. سال 1364 و در میانه دوره کارشناسیام بود که این شاهکار به بازار آمد. خبری مهم برای دانشجویان علوماجتماعی ایران بود؛ چه، مهمترین اثر برای آشنایی با تاریخ اندیشه جامعهشناسی به زبان فارسی شد و بعد کتابهای زیادی در زمینه تاریخ و نظریههای جامعهشناسی و علوماجتماعی منتشر شد، اما «مراحل اساسی» در کنار کتاب «زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی» (لوئیس کوزر)، مهمترین در این زمینه ماندند و ماندگار شدند.
پرهام از برجستهترین مترجمان فلسفه و علوماجتماعی در ایران معاصر بود و در گسترش گفتمان علوماجتماعی ایران نقشی مهم داشت. پرهام از سال 1345 ترجمه آثار تاثیرگذار حوزه جامعهشناسی و علوماجتماعی را آغاز کرد و امروزه دانشجویان و دانشآموختگان این حوزه، او را با ترجمه «مراحل اساسی» بهخاطر میآورند؛ اثری که از 1364تاکنون 13مرتبه تجدیدچاپ شده و کتاب درسی دانشجویان جامعهشناسی از کارشناسی تا دکتری است.
پرهام با ترجمه «صور بنیانی حیات دینی» (1383) و «درباره تقسیم کار اجتماعی» (1369)، دو اثر بزرگ امیل دورکیم، در معرفی آثار کلاسیک جامعهشناسی در ایران، نقشی کلیدی ایفا کرد. آخرین کوشش برجسته او در این زمینه، ترجمه کتاب ارزشمند دو جلدی «مطالعاتی در آثار جامعهشناسان کلاسیک»، اثر ریمون بودُن بود.
پرهام در حوزه فلسفه هم بهویژه در زمینه اندیشههای هگل آثاری را برگرداند.او با دقت و کیفیتی ستودنی و بینشی دوراندیشانه متون را گزینش و ترجمه میکرد؛ آثاری که برای دورههای طولانی تاریخ نیازمند آنها هستیم. پرهام در ترجمه، نهایتدقت و مهارت و شایستگی را بهکار میبرد و تسلط تحسینبرانگیز هم به زبان فارسی، هم فرانسه داشت. ترجمههایش از دورکیم و آرون و دیگران ، روان، خواندنی و لذتبخشاند.
پرهام ازجمله بزرگترین مترجمان دانشگاهی در ایران معاصر است. انجمن جامعهشناسی ایران در سال1386 باقر پرهام، محسن ثلاثی، منوچهر صبوری و عبدالحسین نیکگهر را براساس ارزیابی جامعهشناسان ایران، موثرترین مترجمان علوماجتماعی ایران شناخت و در «مراسم نكوداشت مترجمان برجسته» در دانشگاه تهران، از آنها قدردانی کرد.
پرهام، نویسندهای توانمند هم بود. یادداشتها و مقالاتی در حوزههای گوناگون نوشت و برخی نوشتههایش در سالهای 1347 تا 1374 را در «باهمنگری و یکتانگری» (مجموعه مقالات)، چاپ کرد. او به پژوهشهای تاریخی و ادبی هم علاقه داشت و کتاب «با نگاه فردوسی: مبانی نقد خرد سیاسی در ایران» معرف توانایی او در این حوزه، همچنین بیانگر نثر زیبا و محققانه او بود.
پرهام، کنشگر سیاسی و از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران هم بود؛ اما کارنامهاش در فضای دانشگاهی ایران عمدتاً با ترجمههایش شناخته میشود و اگر شخصیت و منشِ کنشگرانه و دغدغهمند او نبود، جایگاهش شکلی تمام و کمال بهخود نمیگرفت. تلاشها و تجربیات پرهام بخشی از تاریخ فرهنگی و سیاسی ایران معاصر است و محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر نمیتوانند بر نقش او -چه در زمینه ترجمه، چه در حوزه مطبوعات و در زمینه جستارنویسی و چه کنشگر سیاسی- چشم بپوشند.
پرهام متعلق به دورانی از تاریخ معاصر ماست که نهاد دانشگاه و رشتههای علومانسانی و اجتماعی، نیازمند آشنایی و تعامل با جهان غرب بود. او در دهههای 40 و 50 و پس از آن، در حالی اقدام به ترجمه متون کلاسیک کرد که رشتههای علوماجتماعی و فلسفه درحال گسترش در ایران بودند و نیاز دانشگاهها به متون کلاسیک، نیازی مبرم و حیاتی بود. شرایطی تاریخی که منجر به زادهشدن مترجمانی بزرگ شد. پرهام همچنین متعلق به دورهای از تاریخ معاصر ماست که علوماجتماعی در فضایی آمیخته با ایدئولوژیها و اندیشههای سیاسی بهویژه اندیشههای چپ رشد و نمو میکرد. تلاش پرهام برای ترجمه بخشی از آثار کارل مارکس، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل و دیگر اندیشمندان برجسته چپ، همچنین فعالیت او در کانون نویسندگان ایران، بخشی از هویتاش و در عین حال زاده موقعیت تاریخی جامعه ما در دهههای گذشته بود. آن بخش از ترجمههای پرهام که به متون کلاسیک علوماجتماعی تعلق دارد ماندگار خواهد شد و ما همواره به این متون نیاز خواهیم داشت و به آنها مراجعه خواهیم کرد. این متون بخشی از تاریخ جهانی فلسفه و علوماجتماعی است و هر تحولی که در جهان اندیشه رُخ دهد، همواره در کانون توجه
خواهد بود و دانشجویان و دانشآموختگان این رشتهها، لاجرم به این متون نیازمندند. تجدیدچاپهای مکرر ترجمههای پرهام نشانگر آن است که او هم در انتخاب آثار، هم در انجام ترجمههای باکیفیت بسیار موفق عمل کرده است و امیدوارم جامعه اندیشهورز ایران که برای دهههای متمادی از خدمات و تلاشهای باقر پرهام و دیگر مترجمان بزرگ بهرهها بردهاند، نام و یاد او، همچنین آثارش را گرامی بدارند.
ما در دهههای اخیر، بسیار از راه ترجمه آموختهایم و اگرچه برخی این خدمات را نقادانه و گاه حتی ناسپاسانه ارزیابی کردهاند اما مترجمان بزرگی چون پرهام در تحولات سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و علمی ایران، سهم ارزشمند و غیرقابلانکاری داشتهاند. این واقعیت است که کنش ترجمه، ماهیتاً کنشی سیاسی، نه صرفاً فرهنگی است. پرهام ازجمله مترجمانی بود که هدفمند، سنجیده و اثرگذار فعالیت میکرد و کارهایش را به سامان میرسانید. در اینجا مجال آن نیست که شخصیت و چندوچون جهتگیریهای سیاسی پرهام را ارزیابی کنیم. بدیهی است که او در جایگاه کنشگری اثرگذار، موافقان و مخالفانی جدی دارد. وجود این موافقان و مخالفان خود بیانگر جایگاه پرهام بهعنوان کنشگری فکری، سیاسی و اجتماعی است. روحش شاد و یادش گرامی باد.