بـازخـوانـی تهـرانیـــان
مروری بر کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران» نوشته هادی خانیکی
مروری بر کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران» نوشته هادی خانیکی
مسعود شاهحسینی
روزنامهنگار
هادی خانیکی برای دانشجویان علوم ارتباطات و علوم اجتماعی چهرهای شناختهشده و علمی است که یکی از زمینههای مطالعاتی او بهویژه در یک دهه اخیر را میتوان در ذیل مطالعات «توسعه و ارتباطات» و «ارتباطات توسعه» صورتبندی کرد. او در جدیدترین کتاب خود به نام «اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران» در یک روایت خلاق و نوآورانه به تألیف کتابی پرداخته که بازخوانی مطالعات مجید تهرانیان از استادان برجسته و سرشناس علوم ارتباطات در حوزههای توسعه، فرهنگ و ارتباطات است. فارغ از محتوا و رویکرد کتاب به سوژه، مدل و الگوی تألیفی این کتاب، قابل تأمل است؛ اینکه یک استاد ارتباطات به بازخوانی تحلیلی اندیشهها و یافتههای پژوهشی استادی دیگر در حوزه ارتباطات دست بزند و شرحی مفصل بر آن بنویسد. از این حیث کتاب مذکور را میتوان بهطور ضمنی درباره شناخت اندیشههای پروفسور مجید تهرانیان هم دانست؛ کتابی که صرفاً به حوزه دانشی علوم ارتباطات محدود نمیشود و میتوان آن را اثری بینارشتهای در زمینه ارتباطات، توسعه و فرهنگ دانست که به قلمرو وسیعتر علوماجتماعی گره میخورد. ضمن اینکه کتاب، هم روایت دکتر خانیکی است، هم تحلیلهای دکتر مجید تهرانیان.
برگی از زندگی مجید تهرانیان
پیش از پرداختن به کتاب بد نیست نگاهی به زندگی و جایگاه علمی مجید تهرانیان بیندازیم. به باور بسیاری از استادان این رشته، دکتر مجید تهرانیان، جهانیترین چهره ایرانی دانش ارتباطات شناخته میشود. او در سال ۱۳۱۶ در مشهد متولد شد. تحصیلات عالیه خود را در مقطع دکتری در رشته اقتصاد سیاسی در دانشگاه هاروارد به پایان رساند و موفق به اخذ دانشنامه دکتری شد. وی پس از فارغالتحصیلی به مدت هفتسال در دانشگاههای آمریکا به تدریس پرداخت. تهرانیان از فعالان سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا و کنفدراسیون جهانی دانشجویان ایرانی بود و به سمت رئیس سازمان دانشجویان و دبیر کنفدراسیون انتخاب شد.
او در سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت و ضمن ترک فعالیتهای سیاسی خود به تدریس در دانشگاه و فعالیتهای علمی پرداخت. ابتدا با سازمان برنامه، سپس با سازمان مدیریت صنعتی و درنهایت با پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران همکاری کرد که نتایج آن کتابها، مجلهها و جزوههای پژوهشی گوناگون است که اهدای این پژوهشها را باعث افتخار خود میداند. تهرانیان در سال ۱۳۵۷ نیز طی یک فرصت مطالعاتی به دانشگاه آکسفورد رفت. او در پنجم دیماه ۱۳۹۱ درگذشت. از مهمترین کتابهای او در حوزه ارتباطات میتوان به دو کتاب «سیاستهای ارتباطاتی برای توسعه ملی» (۱۹۷۷) و «ارتباطات جهانی و سیاستهای دنیا» (۱۹۹۹) اشاره کرد. برخی فعالیتهای علمی و مدیریتی مجید تهرانیان به این شرح است:
* استاد و رئیس واحد ارتباطات بینالملل دانشگاه هاوایی آمریکا.
* پایهگذار پژوهشکده علوم ارتباطات و توسعه، وابسته به رادیو و تلویزیون ایران.
* رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات صلح جهانی «تودا».
* سردبیر نشریه «صلح و تدبیر» تودا.
* کارشناس برنامهریز ارتباطات یونسکو در پاریس.
* دریافتکننده جایزه علمی دانشگاه هاروارد.
* استاد مهمان دانشگاه امام صادق(ع).
* استاد مهمان دانشگاههای کانادا، انگلستان، روسیه و آمریکا.
نسبت بین توسعه و ارتباطات
ارتباطات و توسعه، حوزهای از مطالعات ارتباطی است که بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه صاحبنظران، اندیشمندان و نیز کشورهای تازهاستقلالیافته یا در حال توسعه قرار گرفت. این موضوع از آن روی اهمیت و گسترش یافت که فناوریهای جدید ارتباطی، اهمیت فوقالعادهای بهخصوص در توسعه اقتصادی پیدا کردند. ضمن اینکه توسعه فناوریهای ارتباطی نهفقط به توسعه دانش ارتباطات کمک کرد که به توسعه در گستره کلانتر تاریخی آن در همه حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی انجامید. کافی است از منظر ارتباطات به تحولات توسعه در تاریخ معاصر ایران نگاهی بیندازیم تا ردپای پررنگ فناوریهای ارتباطات در توسعه کشور را درک کنیم. خانیکی در مقدمه کتاب مینویسد: «میان تاریخ سیاسی جنبشها و انقلابها و تاریخ اجتماعی توسعه و پیشرفت در ایران، همسرشتیها و پیوندهایی استوار برقرار است. هر دو دسته از این تلاشها در فضایی انتزاعی و دور از عوامل و شرایط اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و سیاسی ایران شکل نگرفته و نمیگیرند و هر دو تحتتأثیر مسائل پیشینی، پسینی، مزمن و جدید بوده و هستند. پس مطالعه تاریخی توسعه و سیاست در ایران مطالعهای توأمان و
بههمپیوسته است که «مسئله ایران بهمثابه جامعه در حال گذار» در کانون آن قرار دارد؛ مسئلهای که اگرچه کلی و مبهم است، اما از ظرفیت گفتوگو بر سر کموکیف موضوع برخوردار است.»
نویسنده در توضیح نسبت ارتباطات و توسعه و اهمیت کار مجید تهرانیان در اینباره مینویسد: «حوزه ارتباطات و توسعه بهعنوان حوزهای «مسئلهبنیاد» و «میانرشتهای» که جوهر آن گفتوگو و رویارویی سازنده میان اندیشهها و تجربههاست، به این موضوع اهتمام ویژه داشته و دارد و فضل تقدم در این کار با مرحوم دکتر مجید تهرانیان است که پس از اخذ مدرک دکتری اقتصاد سیاسی از دانشگاه هاروارد و ورود به ایران در سال ۱۳۵۳، با تأسیس «پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران» به مطالعات علمی و ملی در این زمینه سامان داد. او از میان تحقیقات مختلف نتیجه گرفت: «آن راهبرد توسعهای که اولویت را به گسترش ظرفیتهای انسان و نهادهای اجتماعی بدهد، از راهبردی که پیشینگی را به توسعه ظرفیتهای تولیدی میبخشید، مؤثرتر و انسانیتر عمل میکند.»
شرحی بر فصلبندیهای کتاب
«اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران» از 9 فصل تشکیل شده و در پایان کتاب هم سه پیوست جذاب و خواندنی آمده است. پیوست اول: اتوبیوگرافی دکتر مجید تهرانیان، پیوست دوم: تاریخچه پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران و پیوست سوم: پرسشنامه سرشناسان سیاسی و فرهنگی درباره نقش رسانههای گروهی در توسعه ایران.
در فصل اول با عنوان «ایران و بازخوانی مسئله گذار» پیرامون بحران کنونی ایرانی، شناخت تاریخی و جهانی رشد ملی ایران، تنگناهای کنونی رشد ملی و توسعه و خطوط کلی آینده به بحث پرداخته و در فصل دوم با عنوان «اندیشه پیشرفت: پیشگفتاری بر نظریههای رشد اقتصادی» اندیشه توسعهگرایانه از دیدگاه جهانبینیهای سنتی و نوین، همچنین اندیشههای ضدپیشرفت مورد تحلیل قرار گرفته است. فصل سوم کتاب با عنوان «پنج جهان توسعه» به مفهوم خود توسعه ازجمله شناخت مفهوم توسعه و شاخصهای آن پرداخته شده است. در فصل چهارم تحت عنوان «ابعاد انسانی توسعه» ریشههای همگنی و ناهمگنی در جهان سوم و مسائلی مثل خردهفرهنگها، ترکیب جمعیتی و تحول اجتماعی در جهان اسلام، جهان هندو-بودایی و جهان کاتولیک لاتین مورد برسی قرار گرفته است.
فصل پنجم کتاب رویکردی جامعهشناختی پیدا کرده و «سنت و تجدد در تاریخ معاصر ایران و ژاپن»، موضوع بحث آن است که هم به تفاوتهای تاریخی دو ملت میپردازد، هم به تفاوت تأثیرات غرب بر آنها. در فصل ششم با عنوان «تنگناهای اجتماعی توسعه ملی ایران» تمرکز کتاب بر موانع تاریخی توسعه در ایران قرار میگیرد. بعد از طرح مسائل نظری توسعه و تحولات تاریخی آن، نوبت به نقش رسانهها در توسعه ملی میرسد. فصل هفتم کتاب با همین عنوان به طولانیترین بخش کتاب تبدیل میشود و انواع سیاستگذاریهای ارتباطی به شکل روشمندی مورد مطالعه قرار میگیرد. فصل هشتم به «ارتباطات و توسعه ملی» اختصاص دارد که تأملی بر نظریهها و سیاستها دراینباره است. درنهایت فصل نهم بهعنوان فصل پایانی کتاب به بررسی «تحولات جدید جامعه ایرانی و مسئله توسعه و ارتباطات در ایران» اختصاص مییابد.
ضرورت شناخت ارتباطات در فهم توسعه
پژوهش در زمینه ارتباطات و توسعه، بخشی از مطالعات و تحقیقات ارتباطی چند دهه اخیر را تشکیل میدهد. پایه و اساس این مطالعات، نظریاتی است که از دهه 1950 به بعد عمدتاً توسط نظریهپردازان غربی بهویژه آمریکاییها مطرح شده است. درمجموع باید گفت که ارتباطات نقش ویژهای در رشد و ارتقای صنعت و اقتصاد دارد و درحقیقت سیستم اقتصادی جهان بدون وسایل ارتباطی نمیتواند کارایی داشته باشد و میتوان گفت که بقای اقتصاد جهانی، به بقای وسایل ارتباطی وابسته است. به این ترتیب مشخص است که چرا ارتباطات و توسعه، به محور دلمشغولی سیاسیون، دانشمندان و پژوهشگران جهانی تبدیل و نظریات گوناگونی در مورد آن مطرح شده که اغلب نیز با یکدیگر به چالش پرداختهاند.
ارتباطات در فرآیند توسعه ملی، از جنبههایی دارای اهمیت است؛ نخست آنکه وسایل گوناگون ارتباطی، از عوامل مؤثر در آگاهسازی، هماهنگی و ساماندهی مورد نظر در ارائه و اجرای طرحهای گوناگون توسعه بهشمار میروند و در جلب مشارکت عمومی و همکاریهای مردمی، برای دستیابی به نتایج مطلوب، تأثیری تعیینکننده دارند. دوم آنکه ارتباطات خود نیز بهعنوان شاخصهای توسعه، مانند درآمد ملی، سطح سواد و رفاه عمومی و همچون اجزای اصلی توسعه مانند آموزش و بهداشت، صنعت و خدمات، از جایگاه رفیع و ممتازی برخوردار است. از این رو، برای پیشرفت و گسترش آنها در کنار زمینههای مهم دیگر توسعه، برنامهریزیهای ویژهای در نظر گرفته میشود. به این ترتیب «ارتباطات توسعه» و «توسعه ارتباطات» در فرآیند توسعه، لازم و ملزوم یکدیگرند و بالاخره اینکه در مورد تأثیر ارتباطات بر توسعه، دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی خوشبینانه که برای ارتباطات در توسعه نقش مهمی در حد معجزه قائل است و دیگری، دیدگاه بدبینانه که نسبت به کاربرد و استفاده از رسانهها بدبین است و آنها را تضعیفکننده ارزشهای بومی و ملی و عامل بیهویتی و ازخودبیگانگی میداند.
واقعیت این است که نظریههای توسعه ارتباطات، حتی بیشتر از سایر نظریههای مربوط به توسعه دستخوش تغییر و تحول شدهاند. در دهه 50 میلادی، دولتها، نهادهای بینالمللی و مؤسسات دانشگاهی و تحقیقاتی در مورد اهمیت رفع نیازهای اطلاعاتی افراد به حاشیه راندهشده و اقشار آسیبپذیر و نقش آن در توانمندسازی و بهبود زندگی آنها همنظر شده بودند.
توصیف ارتباطات توسعه، مستلزم درک مفاهیم کلیدی در این قلمرو و نیز مستلزم بررسی این امر است که این مفاهیم کلیدی چه تفاوتها و شباهتهایی دارند با آنچه در دورههای مختلف تاریخی دراینباره تعریف و اجرا شده است. مفاهیم غالب در زمینه ارتباطات توسعه عبارتند از: ارتباطات، نوسازی، توسعه، مشارکت و توانبخشی. مجموعه این مفاهیم، باعث به وجود آمدن مفاهیم دیگری شده و به بحثهایی دامن زده است. به همین سبب واژگان و اصطلاحات موجود در نظریههای ارتباطات توسعه و عرصههای مرتبط با آن، از متنی به متن دیگر یا از بافتی به گستره و بافت دیگر دچار تفاوتهای معنایی عمدهای میشود.
ادبیات کلاسیک ارتباطات و توسعه بر مدار دو پارادایم متضاد شکل گرفته است؛ «پارادایم نوسازی و رشد» در مقابل «پارادایم وابستگی و توسعهنیافتگی» که در اولی، وجه سیاستگذارانه و برنامهریزانه و در دومی، بُعد ارزیابی و اعتقاد برجستگی بیشتری دارد. هر دو مکتب با وجود تعارضات نظری و عملی مختلف، اما از جهت ادعا و ارائه مدل جهانی و همگانی توسعه، همگرا و همراستا هستند.
اراده این دو مکتب در جریان تکاپوهای برنامهریزانه و تطورات نظریهپردازانه، مصروف این مسئله اصلی بوده که برای عملیاتیشدن مدل جهانی و استاندارد توسعه، چگونه باید مناسبات بومی و زیرساختهای فرهنگی جوامع را دستخوش تغییرات بنیادین کرد و در این مسیر چه مراحل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای برای مدیریت پروژه تغییر جوامع مذکور پیشبینی و تعریف میشود؟ این درحالیاست که در نظریات نسل سوم، صورتمسئله اصلی به کلی دگرگون شده است.
در رویکردهای فرهنگگرا به ارتباطات و توسعه، دغدغه نظریهپردازان معطوف به این نکته است که در چارچوب هر جامعه فرهنگی، مدل اختصاصی توسعه چگونه باید تعریف شود و زمینه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی جوامع چه اقتضائات نظری و عملی را برای طراحی روند توسعهیافتگی ایجاد کرده است؟ کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جدید جامعه ایران» تلاش کرده تا با ارجاع به ایران و تاریخ تحولات توسعه در آن، به این پرسشها از منظر ارتباطات پاسخ دهد.
به گفته دکتر هادی خانیکی، این کتاب مهمترین پژوهشها و مطالعات دکتر تهرانیان را برای نخستینبار منتشر و بررسی میکند، اما فراتر از آن به تحولات جدید جامعه ایرانی و مسئله توسعه و ارتباطات در ایران امروز نیز میپردازد. خواندن این کتاب برای آنهایی که بهویژه علاقمند کاربست ارتباطات در توسعه ملی جامعه ایران هستند، بهشدت جذاب و خواندنی است. کتابی که دکتر خانیکی آن را به زندهیادان دکتر مجید تهرانیان، دکتر کاظم معتمدنژاد و دکتر علی اسدی تقدیم کرده که بنای «ارتباطات و توسعه» را در ایران پی نهادند.