پرسه در میان خاطرهها
ریچارد فورد، نویسنده مشهور آمریکایی است که در ایران بهواسطه انتشار مجموعه داستان «آتشبازی» و رمان «زندگی وحشی» محبوبیت زیادی پیدا کرده است؛ نویسندهی برنده جایزه پولیتزر که او را یکی از مهمترین صداهای معاصر ادبیات آمریکا معرفی میکنند.

ریچارد فورد، نویسنده مشهور آمریکایی است که در ایران بهواسطه انتشار مجموعه داستان «آتشبازی» و رمان «زندگی وحشی» محبوبیت زیادی پیدا کرده است؛ نویسندهی برنده جایزه پولیتزر که او را یکی از مهمترین صداهای معاصر ادبیات آمریکا معرفی میکنند. فورد سال 2017 با انتشار خودزندگینامهای به نام «میان آنها» گام جدیدی در کارنامه ادبیاش برداشت.
او نویسندهای است که در اکثر داستانهایش توجه زیادی به رابطه فرزندان با پدرومادرها نشان میدهد؛ از زخمهای دوران نوجوانی مینویسد و زندگیهای در آستانه فروپاشی یا از هم پاشیده جایگاه مهمی در داستانهایش دارند. بااینحال در «میان آنها» با نوشتن جزئیاتی دربارهی خانوادهاش، از زندگی عاشقانهی پدرومادرش مینویسد و بهصراحت بیان میکند که بهرغم وجود سختیها، کودکی بسیار خوب و آرامی داشته است. او در این زندگینامه تاکید میکند پس از سالها زندگی به درک این مسئله رسیده است که «تقریباً همه چیز جز عشق از بین میرود.»
اهمیت والدین در آثار ریچارد فورد در اکثر داستانهایش روی تاثیر رفتار پدر و مادر بر زندگی و آینده فرزندان تمرکز میکند. در یکی از مهمترین مجموعههایش، «راک اسپرینگز» که در ایران با ترجمه امیرمهدی حقیقت با عنوان «آتشبازی» منتشر شده است، از پدر و مادرهایی مینویسد که یا بدحالاند یا بد آوردهاند و حالوروز آنها روی زندگی فرزندانشان اثر گذاشته است؛ فرزندانی که در دوران نوجوانی بهشدت وضعیت روحی و رفتارهای آنها را زیرنظر داشتهاند. در اکثر این داستانها راوی جایی در میانسالی ایستاده است.
مدام به عقب برمیگردد، زندگیاش را مرور میکند تا تاثیر والدین را در مسیر و معنای زندگی و حتی شکستهایش درک کند. فورد در «زندگی وحشی» که با ترجمه کیهان بهمنی منتشر شده هم از نوجوانی مینویسد که شاهد فروپاشی ازدواج والدینش است؛ پدری که برای مهار یک آتشسوزی بزرگ به دل خطر میزند و رابطه پنهانی مادرش با مردی دیگر روی وجوه مختلف زندگی این نوجوان اثر میگذارد.
فورد در «میان آنها» باز هم در میانسالی به گذشته برمیگردد و اینبار با نگاهی جزئینگر و صادقانه از رابطه عاطفی والدیناش و مشکلاتی که با آن روبهرو بوده است، مینویسد؛ از تغییر سبک زندگیشان بعد از تولد او، زندگی سختی که در دوره رکود اقتصادی داشتهاند، از غیبتهای طولانی پدر بهخاطر شغلاش، همچنین رابطه عاطفی عمیقی که میان آنها تجربه کرده و نهایتاً مرگ پدرش که با نوجوانی او همزمان شده و خیلی زودتر از موعد، او را به دنیای بزرگسالی کشانده است. با خواندن این زندگینامه میتوان به برخی نکات مشترک میان زندگی فورد با شخصیتهای داستانهایش رسید اما تفاوتهایی هم میان تجربه زیسته او با آنچه در داستانهایش دیده میشود وجود دارد.
ساختار «میان آنها»، در دو بخش روایت شده. بخش اول درباره خاطراتی است که از پدرش به یاد میآورد و بخش دوم بهمرور خاطراتی که با مادرش داشته اشاره دارد. ریچارد فورد بخش اول را با نام «از میان رفته: به یاد آوردن پدرم»، ۵۵ سال پس از مرگ پدرش نوشته است. پدرش در سال 1960 زمانی که ریچارد 16 ساله بوده، درگذشته و زندگی و مرگ او تاثیر بسیار مهمی در زندگی این نویسنده داشته است. در این قسمت به زندگی پدرش، قبل و بعد از تولد خودش میپردازد و بهنوعی در تلاش است تا ماجراهایی را که در نبود او اتفاق افتاده هم از طریق شنیدهها، کشف و درک کند.
فورد در بخشی از این کتاب نوشته: «من تنها پسر مردیام که سعی میکند زندگیاش را با وجود تمام بدبیاریهایش پیش ببرد.» او در پایان این بخش حسرت میخورد که پدرش خیلی زود از دست رفته و هیچگاه بهعنوان یک انسان بالغ با او حرف نزده است. بااینحال معتقد است: «اگر پدرم بیشتر از این زندگی میکرد، من احتمالاً چنین چیزی نمینوشتم چون تاثیرش روی من خیلی عمیقتر از اینها میشد.»
در بخش دوم که با عنوان «مادرم، در خاطرم» آمده است، فورد به زندگی مادرش، ادنا و رابطه عاشقانهای که با او داشته میپردازد. این قسمت حدود پنج سال پس از فوت مادرش در سال ۱۹۸۱ نوشته شده است و نوع نگارش فورد و میزان احساساتی که برای این بخش آورده تازهتر و عمیقتر است. او از عشق به مادرش مینویسد: «من و مادرم هیچوقت با چیزهای معمولی بههم وصل نبودیم؛ نه وظیفهی معمول، نه پشیمانی، نه عذابوجدان، نه خجالت و نه آداب معاشرت معمول؛ همهچیز را عشق پوشش میداد که هیچوقت معمولی نیست.»
بازنمایی رکود اقتصادی ریچارد فورد در داستانهایش به تاثیر رکود بزرگ اقتصادی بین جنگ جهانی اول و دوم در زندگی مردم اهمیت زیادی داده است. شخصیتهای آثار این نویسنده اغلب با چالشهای اقتصادی زیادی مواجهاند برای حفظ طبقه اجتماعی و معاش تلاش میکنند. فورد در این داستانها نشان میدهد که چگونه شرایط اقتصادی، روی زندگی عاطفی شخصیتها اثر میگذارد.
در «میان آنها» هم تصویر روشنی از زندگی خانوادگیاش در دوره رکود اقتصادی ارائه میکند. پدر ریچارد یک فروشنده سیار بوده و چه قبل از به دنیا آمدن او و چه بعد از آن، مجبور بود مسافت طولانی را طی کند، تا کالاهایش را بفروشد و فشارهای روحی و جسمی زیادی را تحمل میکرده است. فورد اشاره میکند که چگونه این فشارها، صمیمیت و آرامش را در خانواده تحتتاثیر قرار میداده است.
لحن لطیف و صادقانه، نکته قابلتوجه در کتاب «میان آنها» این است که از زیستاش بهعنوان یک نویسنده در آن حرفی به میان نیامده است. تمرکز اصلی روی زندگی خانوادگی و رابطهاش با پدر و مادر است و از این چارچوب فراتر نرفته است. لحن فورد در «میان آنها» نه خشمگین است و نه سرزنشآمیز. اتفاقاً فورد در این خاطرهنگاری خانوادهاش را با عشق و احترام خطاب کرده و بارها همدلی و محبت آنها را ستوده است.