روزهای بیتأمل در انتظار/نمایشنامه انبارشدگان درباره حضور تکراری و اسارت در فرایندهایی بیمعنا و ناتمام است
«انبارشدگان»، نمایشنامهای درباره دو مرد در یک انبار نیست؛ پرسشی است درباره خود ما، درباره ما که شغلی داریم، عاداتی که در آن گرفتار شدهایم و روزهایی که بدون تأمل پشتسر میگذاریم.

«انبارشدگان» نام نمایشنامهای است از دابید د سولا، نمایشنامهنویس اسپانیایی که پژمان رضایی به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را نشر نی در قالب یکی از مجموعههای نمایشنامه «جهان نمایش» روانه بازار نشر کرده است.
«انبارشدگان» نمایشنامهای مینیمالیستی و تأثیرگذار است با طنزی تلخ، ساختاری ساده و روان. آنچه در این اثر مخاطب و بیننده را به خود جلب و جذب میکند، مفاهیمی بنیادین است؛ بیهودگی کار، فاصله نسلها و پوچی زندگی در زمانهای که همهچیز مدرن است و مدرن نبودن مذمت میشود.
سکون و سکوت و خاموشی
«انبارشدگان» داستانی ساده است، اما ساده نیست. درباره کارمند کهنهکار یک انباری بهنام «آقای لینو» که میخواهد بازنشسته شود و یک هفته تا اتمام دوره خدمتاش مانده است. در این هفته آخر کاری، وظیفهای بر دوش لینو گذاشتهاند. اینکه به کارگر تازهواردی بهنام «نین» آموزش دهد. خواننده نمایشنامه و تماشاچیان اجرا طی پنج روز شاهد گفتوگوهای آنها در فضایی تقریباً خالی و بیتحرک هستند؛ جایی که نه بستهای وارد میشود، نه کاری انجام و اساساً هیچ فعالیت واقعی صورت نمیگیرد. همهچیز در سکوت و سکوت و خاموشی میگذرد. در پس این سکون اما طوفانی در حال وقوع است.
تقابل دو نگرش نسبت به زندگی بهتدریج و در سکوتی که گزنده مینماید، آشکار میشود. آقای لینو نماینده نسل گذشته است؛ مردی سختگیر، منضبط و تسلیم در برابر تکرار بیپایان روزمرهگی اداری. لینو پس از سالها کار بیثمر در انبار، با این بیهودگی فلجکننده انس گرفته و هیچرقمه از آن کوتاه نمیآید. وضعیتی که تبدیل به هویت او شده است. شکلی از جانکندنی باورناپذیر که در تکتک کلمات و جملههایی که از زبان او رانده میشود، حس میشود.
در مقابل لینو، نین جوان و تازهکار، مشتاق و پرسشگر است. در آغاز با ادب و اشتیاق وارد میدان میشود، اما بهمرور در برابر سکون و بیمنطقی محیط کار دچار سردرگمی، سپس بحران میشود. تقابل این دو شخصیت، ترکیبی غریب از طنز و تراژدی میسازد؛ بدبینی تلخ آقای لینو در برابر امید و سادهدلی نین، و این تقابل درنهایت آشکار میسازد که پوچی واقعی، نه در بیکاری، بلکه در وانمود به کار است.
رودخانه خروشان مفاهیم عمیق
در قلب نمایشنامه «انبارشدگان» رودخانهای خروشان از مفاهیم عمیق و سنگین جریان دارد که هر فصلاش نقدهایی تندوتیز به فضای کار مدرن میزند؛ بهویژه به شغلهای اداری که تولیدی بینتیجهاند و فرسودن و تباه کردن جسم و روح عاملان آن. در اینجا نیز کاری که آقای لینو انجام میدهد، نه معنا دارد و نه در پی رسیدن به هدفی مشخصی است؛ اسارت در چرخه تکراری عملی که جز بیعملی، نمیتوان نامی بر آن گذاشت.
انباری که آقای لینو در آن کار میکند نمایش استعارهای از محیطهای کاری بیهدف است؛ جایی که آدمها صرفاً برای تکرار فرآیندهایی بیمعنا حضور دارند. نمایشنامه، ساختاری پنجروزه دارد، اما زمان در آن متوقف شده است؛ هر روز شبیه به روز قبل است و حس بیحرکتی در همهجا موج میزند. در یک تعبیر کلیتر، «انبارشدگان» داستانی درباره نیازمندی انسان به معنا و هدفمندی است. پرسش نین «که چرا هیچکاری انجام نمیشود؟»، درواقع انعکاسی از همین نیاز بنیادین است. نمایشنامه، بیهیاهو از ما میپرسد: اگر تمام روزهای ما چنین بگذرد، آیا زندگیمان معنایی خواهد داشت؟
انتظار است و انتظار و انتظار
دسولا از سبکی مینیمالیستی بهره میبرد؛ تنها دو شخصیت، یک مکان و کنشهایی اندک. همین سادگی به تقویت فضای اگزیستانسیال نمایش کمک میکند. گفتوگوها کوتاه، خشک و گاه همراه با طعنه و طنز است و سکوتها اغلب بار معنایی بیشتری از کلمات دارند. نمایشنامهای است که آنچه نمیگوید، بهمراتب از آنچه میگوید، مهمتر است.
نمایشنامه «انبارشدگان» در نگاه بسیاری، یادآور آثار نمایشی ساموئل بکت و هارولد پینتر است. همانند «در انتظار گودو»، این نمایش نیز درباره «انتظار» است؛ انتظاری که پایانی ندارد و دلیل مشخصی هم برای آن نیست. همانگونه که شخصیتهای بکت برای گودویی که نمیآید روزها را میگذرانند، آقای لینو و نین نیز در فضایی خالی از کنش و هدف، خود را به انجام «هیچ» مشغول میکنند. بااینحال تفاوتهایی هم وجود دارد؛ اثر بکت عمدتاً در فضای بیزمان و بیمکان میگذرد، ولی «انبارشدگان» ریشه در واقعیتی عینی و ملموس دارد؛ محیط کار. اینجا انبار نه یک مکان، بلکه فضایی است که در آن سوژهها و ابژهها همگی در انتظارند. حتی خود زمان هم منتظر است.
درباره نویسنده
دابید دِ سولا، نویسندهای است که از جهان سینما وارد تئاتر شد. او ابتدا در نشریات مختلف نقدهایی درباره سینما مینوشت اما بهتدریج علاقهاش به کار عملی در سینما رفت. چندین دوره سینماگری را گذراند و حتی فیلمهای کوتاهی هم ساخت. وقتی در سال ۱۹۹۹ نمایشنامه «کاشی»ها را نوشت، ۲۸ ساله بود اما همین اثر نام او را بر سر زبانها انداخت. بهطوریکه سه سال بعد برای نمایشنامه «انبارشدگان»، جایزه «ماچادو» را برد و همین شروعی بود برای درخشیدن او در دنیای نمایش و فیلمنامهنویسی. در سال ۲۰۱۵ کارگردانی بهنام «جک زاگا کبابیه»، فیلمی بلند با همین نام از نمایشنامه «انبارشدگان» در مکزیک ساخت که برنده جایزه معروف آریل برای بهترین فیلمنامه شد. او در سال ۲۰۰۶ نمایشنامه «ای قرن بیستم که در آسمانهایی» را نوشت و یک سال بعد هم با نمایشنامه «چاله بیمصرف»، جوایز زیادی را برد. دِ سولا با فیلمنامه «در آخرین جرعه» نیز جوایز زیادی را از آن خود کرد.
در یک کلام «انبارشدگان»، نمایشنامهای درباره دو مرد در یک انبار نیست؛ پرسشی است درباره خود ما، درباره ما که شغلی داریم، عاداتی که در آن گرفتار شدهایم و روزهایی که بدون تأمل پشتسر میگذاریم.
انبارشدگان
نویسنده: دابید دِ سولا
مترجم: پژمان رضایی
انتشارات: نی
قیمت: 120 هزارتومان