اخلاق را در جامعه بسامان باید سراغ گرفت
بررسی اخلاق مهندسی و موانع پیش روی آن به مناسبت سالگرد درگذشت مهندس بازرگان
بررسی اخلاق مهندسی و موانع پیش روی آن به مناسبت سالگرد درگذشت مهندس بازرگان
30 دی، بیستوهشتمین سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان، از مؤسسین نهضت آزادی ایران و نخستوزیر دولت موقت است. بازرگان جز سیاست، نامش با دو عنوان دیگر هم گره خورده است؛ اخلاق و مهندسی. از قضا چندی پیش، انجمن اسلامی مهندسین که توسط مهدی بازرگان بنیانگذاریشده در آستانه سالگرد فوت موسساش اقدام به برگزاری سمیناری در مورد اخلاق مهندسی کرده است. در این سمینار با عنوان «سمینار اخلاق مهندسی»، اردشیر منصوری؛ دانشآموخته فلسفه علم، درخصوص «ملاحظات فرهنگی تحقق اخلاق حرفهای در ایران»، علی دیزانی؛ مهندس عمران و پژوهشگر دکتری اخلاق فناوری در مورد «اخلاق مهندسی چیست و چرا به آن نیازمندیم؟» و حسن حشمتی؛ مهندس مکانیک و دکتری فلسفه اخلاق درباره «اهمیت و ضرورت آموزش اخلاق مهندسی» صحبت کردند. آنها به این سوال پاسخ دادند که اخلاق مهندسی چیست و رعایت آن، چه لزومی دارد؟ یکی از پاسخهایی که در این سمینار به این پرسش داده شد آن بود که اخلاق مهندسی چیزیست که عدم رعایتاش میتواند به ویرانی محیطزیست و کشته و زخمی شدن انسانهای بیشمار در اثر خطای انسانی فردی به نام مهندس منجر شود. آنطور که در این سمینار گفته شد اخلاق مهندسی، علمی است که این سه مولفه؛ عامل، فرآیند و محصول را از لحاظ اخلاقی بررسی میکند. این اخلاق دیگر نه فقط به دنبال تبیین معیارهای اخلاقی در قالب کدهای دستوری، بلکه به دنبال تحلیلوبررسی شرایط مورد نیاز تحقق آن کدهاست تا دریابد چه عاملی مانع از تحققشان شده است. هرچند بر این نکته نیز تاکید شد که در بستری اجتماعی که زمینههای اخلاقی زیستن در آن وجود ندارد نباید به این زودیها چشم امید داشت که کدنویسیهای اخلاقی بر حرفهای خاص چون مهندسی اثر کند. آنچه در ادامه میخوانید گزارشی از خلاصه صحبتهای ذکرشده در این سمینار است.
اخلاق حرفهای، حاصل زیست فرد اخلاقگرا در جامعه اخلاقگرا
اردشیر منصوری
دانشآموخته فلسفه علم
آنچه در طول یکیدو دهه اخیر با آن مأنوس بودهام، مقوله عام اخلاق حرفهای است و تلاش میکنم ابتدا در مورد خود اخلاق حرفهای، مولفههای آن و تفاوتاش با اخلاق غیرحرفهای، صحبت و زمینهای ایجاد کنم تا ورودی گذرا به مباحث فرهنگی داشته باشم و درنهایت به این پرسش پاسخ دهم که چرا اخلاق حرفهای در ایران جا نیفتاده است و وضعیت آن رضایتبخش نیست. پیشفرض این است؛ ما در فعالیتهای حرفهایمان، اخلاق حرفهای را رعایت نمیکنیم درحالیکه چیزی حدود دو دهه است که نام آن در کشورمان به گوش میرسد. در اینجا بر فرهنگی متمرکز میشوم که اجازه تحقق اخلاق حرفهای را نمیدهد.
آیا اخلاق، فرزند فرهنگ و تحقق آن وابسته به شرایط فرهنگی است یا فرهنگ، فرزند اخلاق و بهینه شدن وضعیت آن موکول به اخلاق است؟ به نطر میرسد لایههای اخلاق را میتوان به چهار سطح دستهبندی کرد: نخست اینکه ما به فرد اخلاقگرا نیازمندیم. فرد اخلاقگرا کسیست که حائز بینش، حساسیت، رشد و هوش اخلاقی باشد. ویژگیهایی که ذیل اخلاق فردی میگنجد. یکی از موانع تحقق اخلاق حرفهای در ایران، تقلیل آن به اخلاق فردی است. بهگونهای که گمان میکنیم اگر یک پزشک، نصیحتی اخلاقی را به کار بست، آنوقت ما پزشکی حرفهای و اخلاق پزشکی خواهیم داشت. گزارهای که آشکارا نادرست است. یک پزشک ممکن است در ساحت فردی، اخلاقگرا باشد اما در عرصه پزشکی، اخلاقی عمل نکند. نهتنها ممکن است بلکه حادث شده است. من میخواهم به علت این اتفاق بپردازم. در مثالی دیگر، میدانیم که کشتار جادهای یا محصول اتومبیلهای نادرست یا جادههای نادرست و یا رانندگیهای نادرست است و در هر سه حالت به عامل انسانی برمیگردد. این عامل انسانی ممکن است اخلاق فردی را در زندگی شخصی خود کاملا رعایت کند اما با عدم رعایت اخلاق حرفهای موجب لطمات جانی به دیگر انسانها و آسیب به
محیطزیست شود. پس، فرد میتواند در زندگی فردی خود اخلاقگرا باشد اما خروجی کارش در عرصه اخلاق حرفهای، چیزی نزدیک به جنایت شود. بنابراین اخلاق فردی، شرط لازم و ناکافی در مسیر تحقق اخلاق حرفهای است.
لایه بعدی اخلاق، پس از فرد اخلاقگرا، اخلاق مدنی است که مقابل درک سنتی از اخلاق قرار میگیرد. جامعه مدرن با اخلاق مدنی پیش میرود. یعنی درک وظایف فردی در قبال الزامهای اخلاقی بههیچوجه بهتنهایی جامعه را بسامان نمیکند. لایه سوم اخلاق حرفهای شکلی کلیتر دارد. به این معنا که ممکن است ما فرد اخلاقگرا و اخلاق مدنی را در اختیار داشته باشیم اما ندانیم الزامات تخصصی اخلاق حرفهای خاص، مثلا پزشکی یا مهندسی چیست. پس کافی نیست که صرفا فرد و جامعه اخلاقگرا باشند. از اینجا به بعد است که یک درمانگاه خاص یا یک شرکت مهندسی خاص، ملاحظاتی حرفهای برای خود تعریف میکند و به عقیده من، ما در جامعهمان در هر چهار سطح با مشکلاتی مواجهایم.
چرا باید اخلاقگرا بود؟
اولین مانعی که در ساحت فردی، اجتماعی و حرفهای بر اخلاقی عمل کردن در جامعه ما اثر میگذارد پرسش چرا باید اخلاقگرا بود؟ است. این پرسش به یادمان میآورد به اشتباه گمان میکردیم اخلاقگرابودن با آموختن چند کد انجام میشود. واقعیت امر آن است که اگر کسی درخصوص لزوم اخلاقگرابودن توجیه نشده باشد در هنگام وقوع واقعه هم اخلاقی عمل نمیکند. برای پرسش چرا باید اخلاقگرا بود؟ دو پاسخ مطرح میشود. یک پاسخ مبتنی بر شهود عقل عملی و یک پاسخ مبتنی بر منفعت و فایده عملی. از اتکاء اخلاق به شهود، تداعیهایی چون اخلاق- وظیفه در ذهنمان ایجاد میشود. اخلاق، وظیفه بنیادی ماست هنگامی که عقل عملی آن را شهود میکند. اگر اخلاق را بر شهود عقلی، بدون استدلال و بهمحض روبهرو شدن با مُدرِک، استوار سازیم آنوقت پاسخمان به این پرسش آن است که مگر میشود انسان بود و اخلاقگرا نبود؟! هرچند این جواب ناکافی است چون مدام انسانهایی را میبینیم که در موقعیتهایی غیراخلاقی عمل میکنند. چنین نیست که اگر برای ما روشن شود که انسان میتواند براساس شهود عقلی به رعایت اخلاق بپردازد پس هیچ انسانی خلاف آن عمل نخواهد کرد. چراکه انسان فقط معرفت و عمل
نیست و در این میان واسطهای به نام اراده وجود دارد. آدمها میتوانند در مقام نظر، کار درست را تشخیص دهند اما در مقام عمل، ارادهای قوی برای انجام آن نداشته باشند. این مطالعه در قرن 19 و 20 گامهایی اساسی برداشت و به ما نشان داد که فقط اراده هم کافی نیست و امری دیگر به نام احساسات و عواطف نیز دخیل است. اگر اخلاق حرفهای محقق نمیشود، راهحلش آن نیست که ما آموزشهایمان بهگونهای باشد که فقط ساحت معرفت را هدف قرار دهد تو گویی شخص نمیداند که کار اخلاقی چیست اما توجه داشته باشید که صرف معرفت، رافع مشکل نیست.
پاسخ دوم به پرسش چرا باید اخلاقی بود؟ مبتنی بر منفعت و فایده عملیست که خود شامل دو دسته از افراد است. دسته اول پیامدگرایان هستند. بهعبارتدیگر، این دسته از اخلاقگراها میدانند که انسانیتشان به فضیلت اخلاقگرایی گره خورده است. دسته دوم اما اگر بدانند اخلاقگرایی، سودمند است هیچگاه مطابق آن عمل نخواهند کرد. چراکه این کار را تقلیل اخلاق به ابزار موفقیت میدانند. اتفاقی که ما نیز از آن ضربه خوردهایم. من نمیگویم اخلاقگرایی موجب موفقیت میشود یا نه، میگویم تقلیل اخلاق به ابزار موفقیت، موجب میشود فرد گزارهای خلاف تجربه زیستهاش بشنود. او میداند که در تجربه فردیاش، اتفاقا، هرکجا اخلاق را به خوبی دور زده، موفقتر بوده است. بنابراین آنان که رعایت اخلاق را ضامن موفقیت معرفی کردهاند نیتشان درست بوده است اما از نکتهای مهم غفلت ورزیدهاند. اخلاقگرایی و موفقیت، در جامعهای بسامان است که همراستا هستند و در جامعه نابسامان، چون جامعه ما، در دو مسیر متفاوت حرکت میکنند. انسان اخلاقگرا و متکی بر رشد اخلاقی یا اخلاقمند پرورش یافته است یا متکی بر درک موفقیتی که با رعایت اخلاق به دست میآورد، به اخلاقگرایی روی
آورده است. اخلاقگرایان دسته دوم، در جامعه نابسامان که تبعیض و رانت در آن نهادینه شده است انگیزه خود را برای اخلاقگرایی از دست میدهند و در صورت عمل به آن، ناچار به پذیرش محدودیتهایی میشوند. درواقع در جامعه بسامان است که اخلاقگرایی موفقیتی بلندمدت برای همگان درپی خواهد داشت. به عبارت دیگر، در جامعه بسامان، بیاخلاقی هزینه دارد و در جامعه نابسامان، اخلاقگرایی.
چهار هنجار اخلاقگرایی
چهار هنجار هست که اگر سازمانی آنها را رعایت کند میتواند در مسیر اخلاقگرایی پیش برود؛ قانونمندی، شفافیت، داشتن فهرست تعارضات آن حرفه یا سازمان با استانداردهای اخلاقی و مسئولیتپذیری و پاسخگویی. بر مورد اول تامل کنید. در فرهنگی که فاصله دولت با ملت، فاصلهای عمیق است همان اصل اول هم محقق نخواهد شد؛ جامعهای که گمان کند قانون، بروکراسی بیفایدهای است که اگر بتوانید آن را دور بزنید موفق خواهید شد. در جامعهای که قانون مقدس نیست و قانونگذار از دل مردم نیامده است و جایگاهی مردمی ندارد، کمیت همان اصل اول لنگ است. فردی یا شرکتی را که التزامی عملی به قانونمندی احساس نکند، چگونه با چانهزنی و کدنویسی میتوان اخلاقگرا کرد؟ ما در فرهنگی زندگی میکنیم که موانعی بسیار جدی بر سر راه تحقق اخلاق چه در عرصه مدنی و اجتماعی و چه در عرصه حرفهای در آن دیده میشود. بدون مراودههای بینرشتهای یعنی ملاحظات فرهنگی، جامعهشناختی، فلسفی، بومشناختی و... امکان موفقیتمان در تحقق اخلاق حرفهای صفر است. در بستری اجتماعی که زمینههای اخلاقی زیستن در آن وجود ندارد، نباید به این زودیها چشم امید داشت که کدنویسیهای اخلاقی اثر کنند.
استانداردهای رفتار مهندسی
علی دیزانی
مهندس عمران
و پژوهشگر دکتری اخلاق فناوری
یکی از تعاریف اخلاق مهندسی، معرفی استانداردهای اخلاقیست. منظورم از استانداردهای اخلاقی، موازین خاصیست که از لحاظ اخلاقی مجاز است و در حالت ایدهآل، هر عضوی از یک حرفه میخواهد که همه اعضای دیگر از آن پیروی کنند. این موازین که رفتار مهندسی را میسازند در قالب کدهای اخلاقی مختلف همراه با تفاسیر رسمی یا نهچندان رسمی ذکر شده و از این طریق است که مهندسان یک نسل شیوههای خاص انجام کارها را در عملیات مهندسی به نسل جدید میآموزند. اخلاق مهندسی عبارت از ضوابط و استانداردهایی است که بر رفتار مهندسان نظارت میکند. این تعاریفی است که در اوایل رشد اخلاق مهندسی در آمریکا در مورد آن ارائه میشد. آمریکا کشوری است که اخلاق مهندسی در آن بهعنوان یک رشته علمی در دهه 1970 متولد شد. تا پیش از این دهه، اخلاق مهندسی استانداردهایی داشت و اخلاق مهندسی، همان کدهای اخلاقی و خروجی بحثهای اخلاق مهندسی، همان منشورهای اخلاقی بود اما در دهههای 80 و 90 میلادی، بحث حل مسئله هم مطرح شد. وقتی کدی را مینویسیم و به جامعه مهندسی ارائه میکنیم، کدی مانند همین منشور اخلاقی، باید بهگونهای باشد که آنها از پس عملیاتیکردناش برآیند اما بارها
پیش آمده است که در موقعیتهای عملیات مهندسی با چالشهایی روبهرو میشویم که با مراجعه به کدهای منشور اخلاقی حل نمیشود. مهندسی را در نظر بگیرید که برای حفاظت از محیطزیست میبایست مطابق الگوی رفتاری الف عمل کند، درحالیکه اگر چنین کند فرآیند تولید محصولاش غیراقتصادی خواهد شد یا عمل به الگوی رفتاری الف، خلاف دستور مدیرش خواهد بود. آیا این مهندس باید رفتار الف را انجام دهد یا خیر؟ نکته اینجاست که کدهای اخلاقی این تعارضات را توضیح نمیدهند و مبهم باقی میگذارند. در اخلاق مهندسی پس از دهه 1970 اما به این نکته توجه شد که یک مهندس حرفهای، در موقعیتهایی اینچنینی، چگونه باید تصمیم بگیرد؟
جمع بین منشور و تحلیل
اخلاق مهندسی در ادامه تحلیلی عمیقتر از استانداردهای اخلاقی ارائه میدهد. اخلاق مهندسی در گام نخست، موازین اخلاقی را معرفی میکند و سپس به تحلیل رفتارها میپردازد تا مشخص کند کدامیک اخلاقی بوده است و کدامیک نه. مسائل مطرحشده در اخلاق مهندسی در سطوحی متفاوت قرار دارد و گاه به دو و گاه به سه لایه دستهبندی میشود که انتخاب من، دستهبندی در دو لایه است. اخلاق مهندسی شامل بخشهای خرد و کلان است. اخلاق مهندسی خرد به این توجه میکند که یک مهندس در یک کارگاه یا کارخانه هنگامی که به مسئلهای حائز جنبههای اخلاقی برمیخورد چگونه باید تصمیم بگیرد؟ در دورهای در آمریکا، مسائل اخلاق مهندسی، فقط همین مسائل خرد بود و این در حالی بود که مسائل کلانی هم در سطح جامعه وجود داشت که اخلاق مهندسی میبایست به آنها پاسخ میداد. برای نشان دادن اخلاق مهندسی در سطح کلان، میتوان از استخراج معادن در مرکز ایران یاد کرد. منطقهای را در نظر بگیرید که در آن حیواناتی در خطر انقراض، از جمله گورخر ایرانی، زندگی میکنند اما معادنی در این منطقه وجود دارد که باید اکتشاف و استخراج شوند. سوال این است که آیا این معادن باید استخراج شوند یا خیر؟ از نظر ما که در حوزه اخلاق مهندسی کار میکنیم، این مسئله، یک مسئله کلان اخلاقی است و باید مورد بررسی فلسفی قرار بگیرد. در پرانتز بگویم که ما چنین کمیتهها و مشاورانی در مجموعه دولت نداریم. اخلاق مهندسی جمع بین معرفی منشور اخلاقی و تحلیل رفتارهای اخلاقی است. اگر منشور اخلاقی نوشتید بسیار از شما متشکریم اما این فقط بخشی از مسیر است و بخش دیگر آن تحلیل عقلانی رفتارها و تصمیمگیریهای حوزه صنعت و مهندسی است.
اخلاق تکنولوژی؛ عامل، فرآیند، محصول
ما در کشورمان از اواسط دهه هشتاد شمسی، راهاندازی اخلاق مهندسی را بهعنوان رشتهای علمی، شاهدیم و میبینیم که به مسئولیتهای اخلاقی مهندسان توجه میکند اما آنچه از دید ما نادیده مانده (هرچند در اروپا مورد توجه قرار گرفته است) اخلاق تکنولوژی است. آنچه در اخلاق تکنولوژی موضوع قرار میگیرد، مطالعه اخلاقی آثار تکنولوژی بر جامعه انسانی است. اخلاق مهندسی و اخلاق تکنولوژی دو رویکرد متفاوت به یک منظر است و کسانی در اروپا هستند که آنها را با یکدیگر ترکیب میکنند و میگویند اخلاق تکنولوژی جزئی از اخلاق مهندسی است.
من میخواهم اخلاق مهندسی را طوری تعریف کنم که اخلاق تکنولوژی را هم دربربگیرد. در عین اینکه تذکر میدهم آنچه در ایران معمول است، اخلاق مهندسیست و ما موظف به اشاره به اخلاق تکنولوژی در پژوهشهایمان هستیم. اخلاق مهندسی، شامل اخلاق انسانها، اخلاق فرآیند و اخلاق محصول است. پس مراعات اصول اخلاقی صرفا شامل حال انسانها نیست. بهعنوان مثال، ما میتوانیم بگوییم که طراحی یک ساختمان فلزی، غیراخلاقی است چون در طراحی آن به محیطزیست توجه نشده است. پس میتوان در مورد طراحی و اجرا نیز داوری اخلاقی کرد. اما اخلاق محصول چیست و کدام محصول اخلاقی و کدام غیراخلاقی است؟ مثالی میزنم، تولید خودروی پراید یا بنزین پتروشیمی با این تبصره که میدانیم جان آدمها را به خطر میاندازد اخلاقی است یا غیراخلاقی؟ اخلاق مهندسی، مطالعه و بررسی مولفههای گوناگون سیستمهای مهندسی است با این فرض که هر سیستم مهندسی، عاملانی دارد و فرآیندهایی در آن جاری است تا در انتها محصولی عرضه کند. اخلاق مهندسی، علمی است که این سه مولفه؛ عامل، فرآیند و محصول را از لحاظ اخلاقی بررسی میکند.
لزوم توسعه از پایین به بالا
فایده اخلاق مهندسی چیست و چرا باید به سراغ آن رفت؟ برای بیان این فایده باید به تاریخچه آن در آمریکا و اروپا برگردیم. همانطور که اشاره شد در دهه 1970 بود که در آمریکا به اخلاق مهندسی توجه کردند چون یک رسوایی رخ داد و این مهندسان بودند که رسوایی حاصل از رشوهگیری را پدید آوردند. شرکتهای مهندسی به سیاستمداران پول میدادند تا آنها پروژههایی را برایشان تعریف کنند و متقابلا بتوانند نام آن پروژهها را در رزومه خود بیاورند. این نگرانی نخست در میان خود مهندسان به وجود آمد که چه مشکلی در شیوه آموزشمان وجود دارد که از یک سو شاهد این حجم از فساد هستیم و از سوی دیگر سوانح متعددی را در حوزه محیط زیست و ویرانی آن و بهخطر افتادن جان انسانها میبینیم که حاصل بیدقتی و کوتاهی نیرویی انسانی به نام مهندس است. این بود که پژوهشکدههایی به نام اخلاق مهندسی به راه افتاد و این رشته شکل گرفت. در اروپا اما ماجرا متفاوت بود. نگرانی فیلسوفان و سپس دولتمردان، گسترش فساد در میان مهندسان و افزایش میزان آسیب به محیطزیست و کشتهشدگان و مجروحان در سوانح حاصل از خطای انسانی نبود، بلکه پیشرفتهای تکنولوژیک بود و ترس از اینکه نکند نتایج
حاصل از این پیشرفتها غیرواقعی باشد و از اهداف اجتماعیمان دورمان کند. اگر بخواهم از این دو بخش تاریخی استفاده کنم میگویم ما در کشورمان، هر سه نیاز را احساس میکنیم و میتوانیم با اخلاق مهندسی جلوی تصمیمات اشتباه را بگیریم و بر ترسمان هم غلبه کنیم.
در این میان، سوالی مهم مطرح میشود که به پاسخ آن، به علت پیچیدگیهایش، نمیپردازم. اگر ما اهمیت اخلاق مهندسی را بپذیریم، درحالیکه مشغول توسعه کشور هستیم، چطور میتوانیم آن و زیرمجموعهاش، اخلاق تکنولوژی را پیاده کنیم و چه مسیری را باید بپیماییم؟ در کشور ما توسعه، هیچگاه، از بالا به پایین شکل نگرفته است و اکنون هم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که دولت، اخلاق مهندسی را توسعه دهد. آنچه در آمریکا رخ داد، شاید بتواند در این زمینه به ما کمک کند. آنها توسعه اخلاق مهندسی را از پایین به بالا انجام دادند. در کشور ما نیز گروههای کوچک چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی باید شروع به کار و بر اهمیت رعایت اخلاق مهندسی تاکید کنند تا دولت در واکنش به درخواست مهندسین و تکنولوژیستها وارد عمل شود و اخلاق مهندسی را در آموزشها و پژوهشهای مربوط به آن لحاظ کند تا بتوانیم به عملیاتی شدناش امیدوار باشیم.
شکلگیری اخلاق مهندسی در چهار مرحله
حسن حشمتی
مهندس مکانیک و دکتری فلسفه اخلاق
اخلاق مهندسی را میتوان به چهار دوره دستهبندی کرد. مرحله اول، اخلاق ضمنی است. آن زمان که دانشکدههای مهندسی در فرانسه تشکیل و دانشجویانشان آرامآرام از ارتش جدا شدند، هنوز بحث اخلاقی مطرح نبود. در دهههای 1950 تا 1980 که انجمنهای مهندسی در آمریکا شکل گرفتند هم بحث اخلاقی مطرح نبود و هرچند رگههایی در آنها میدیدید، اما آنچه آموزش داده میشد در حوزه وفاداری به کارفرما میگنجید و بهخاطر ریشه گرفتن مهندسی از ارتش، در متون آموزشی بر رعایت سلسلهمراتب کاری و در یک کلام وفاداری تاکید بسیار میشد. شیوه اجرای این وفاداری، در سه دهه اول قرن بیستم، در قالب کدهایی اخلاقی نوشته شد. اعمال این کدها تا دهه 1980 بسیار جدی پیگیری میشد اما آموزش اخلاقی هنوز شکل نگرفته بود و فقط کدهایی وجود داشتند که تشریح میشدند. به موازات مرحله اول و دوم، اخلاق کارآمدی هم به وجود آمد. در این مرحله، مهندسان، کشیشان توسعه مادی لقب گرفتند. کسانی که قادرند با بهرهگیری از صنعت، کارآمدی جامعه را افزایش دهند. در مرحله چهارم، بحث ایمنی، سلامت و رفاه در کنار مراحل پیشین مطرح و حتی اهمیتاش از بحث وفاداری و کارآمدی بیشتر شد. در دورهای هم که
بحث وفاداری مطرح بود، مهندسان صرفا با نگاهی سلسلهمراتبی به آن نمینگریستند و اساس کار این بود که اگر ما به کارفرمایانمان وفادار باشیم، آنها پایدار میمانند و این به نفع کشور است. پس گویا چیزهای دیگری هم پس ذهن مهندسان بود که برای وفاداری اهمیت قائل بودند. در دهه 1970 مصادف با مرحله چهارم اخلاق مهندسی، بحث آموزش مطرح شد. همکاری اساتید مهندسی و اساتید فلسفه اتفاقی بود که طی این بحث اخلاقی رخ داد و ویرانیهای بهجامانده بر محیطزیست و لطمات انسانی در اثر خطای انسانی مهندسین و آثار مخرب احتمالی که خودشان، فرآیند تولید محصولشان و خود محصولشان بر جامعه به جا میگذارند، مورد توجه قرار گرفت.
معیارهای لزوم انجام عمل اخلاقی
حال به نقطهای رسیده بودیم که جامعه به اخلاق مهندسی احساس نیاز میکرد. زمانی که مهندسی را حرفه دانست و تشخیص داد که در هر تعریفی از حرفه، جایگاه عنصر اخلاقی محفوظ است. زمانی که تشخیص داد در عصر انفجار دانش به سر میبرد که به انفجار جهل منجر خواهد شد. چراکه هر دانشی که تولید میشود به واسطه ناآگاهی ما از آن، به همان میزان جهل هم تولید میشود. مهندسی دانشی است که ما نسبت به آن جاهلیم و عنصر اخلاق آنجا اهمیت پیدا میکند که تو بهعنوان مهندس بهرغم این خفا، نسبت به رعایت آن پایبند باشی. پس ما نیازمند التزام به اخلاق در مهندسیمان هستیم. بحث دیگر، در دفاع از مهندسی اخلاق آنجاست که میگویند مهندسی، قدرت میآورد و هر قدرتی نیازمند مهار است. اگر بر سر لزوم رشد اخلاق مهندسی به توافق رسیده باشیم سوال بعدی این است که آیا آموزش اخلاقی برای رشد اخلاقی موثر است؟ بله، نتایج پژوهشها نشان میدهد کسانی که آموزش اخلاقی دیدهاند، خود را به رعایت آن ملزمتر میدانند.
اگر بخواهیم از نتایج این پژوهشها فراتر رویم باید به این سوال پاسخ دهیم که چه اتفاقی میافتد وقتی فردی کاری اخلاقی انجام میدهد؟ آن فرد چهار مرحله را گذرانده است تا آن کار را انجام دهد. اول، تشخیص اینکه یک موضوع یا موقعیت اخلاقی در برابر ماست. به بیان دیگر ما باید از حساسیت اخلاقی برخوردار باشیم. دوم، قضاوت میان گزینهها یا خلق گزینهای تازه، مرحله بعد نیت و مرحله آخر عمل است. میدانیم که حساسیت اخلاقی همه افراد یکسان نیست. پس ما باید بیاموزیم که موقعیت اخلاقی را تشخیص دهیم. کاری که روانشناسان برای کمک به ما در طی کردناش، معیارهایی ششگانه برای آن تعریف کردهاند. ما با شش موقعیت اخلاقی مواجهایم که در قالب سوال مطرح میشوند. از جمله اینکه، آیا انجام آن کار مستلزم وارد کردن آسیبی جدی به یک یا چند نفر است؟ آیا آسیب بر قربانیان خود بهنحوی متمرکز شده است که هر قربانی جدا از آسیبی که اکنون متحمل شده است، آسیبهایی را هم در آینده متحمل خواهد شد؟ آیا تحمیل آسیب، معیارهای اخلاقی ما را نقض خواهد کرد؟ و... این معیارها، معیارهایی است که طی پروسه تبادل اندیشه و آرا شکل گرفته است و از آنجایی که بحث ما، بحث ایمنی و
رفاه در مهندسی است کفایت میکند هرچند شاید بحثی در حوزه اخلاق عمومی را پوشش ندهد و کاستیهایی داشته باشد. بخشی از آموزش در حوزه مهندسی اخلاق، آموزش همین معیارهاست.
نکته دیگر آنکه ما وقتی در موقعیت اخلاقی قرار میگیریم خود را فریب میدهیم و تلاش میکنیم به خود بقبولانیم که آن موقعیت، موقعیتی اخلاقی نیست و بهتبع نیازی هم به تصمیمگیری اخلاقی نیست. تلاشهایی در راستای موانع شناخت موقعیت اخلاقی شده است و ما میتوانیم برای تشخیص موقعیت اخلاقی طرح درسی ارائه دهیم. گام بعد، قدم برداشتن در راه قضاوت اخلاقیست که به علت پیچیدگی آن، اصطلاح استدلال اخلاقی را به کار میبرم. استدلال اخلاقی حائز سه مولفه است؛ استانداردهای اخلاقی، شواهد یا اطلاعاتی در مورد اینکه آیا خطمشی یا رفتاری دارای جنبههایی است که استانداردهای اخلاقی برای آن الزاماتی به وجود میآورد یا نه و سوم نتیجهگیری. یکی از نمونههای استاندارد اخلاقی، نظریههایی است که در قالب اخلاق مهندسی تدریس میشود. نکته مهمتر آنکه ما باید با ساختار استدلال اخلاقی آشنا و از توانایی برآمدن از پس مشکلات آن برخوردار باشیم. ما معمولا در مورد استدلال اخلاقی، سه مولفه ذکرشده را به صراحت بیان نمیکنیم و در این زمینه نیازمند آموزشیم تا بتوانیم از استدلالی درهمریخته، استدلالی شستهورفته بیرون بکشیم. ضمن اینکه ما گاهی از استانداردهای
اخلاقی متعارض با یکدیگر استفاده میکنیم و خود متوجه این نکته نیستیم. پس درمجموع برای دست یافتن به استانداردهای منقح نیازمند آموزشیم.
شرایط استدلال اخلاقی
استدلال اخلاقی باید منطقی و برخوردار از ساختاری درست باشد. ضمن اینکه باید شواهد قانعکنندهای هم داشته باشد. در استدلالی اخلاقی نباید از اصول ناسازگار استفاده شده باشد و اگر اصولی، ناسازگار است باید از آن رفع تعارض کرد. البته که ما ممکن است برای خود بهگونهای استدلال اخلاقی بیاوریم و برای دیگران بهگونهای دیگر خصوصا زمانی که حقوقمان در تعارض با یکدیگر قرار میگیرد و این از جمله مواردی است که نیازمند صحبت در مورد آن هستیم. مقدمات استدلال ما باید مقدماتی مقبول باشد. البته که مقبولیت لزوما به معنای صدق نیست. آگاهی نسبت به مقدمات مقبول نیازمند آموزش است و ما تا پیش از دیدن این آموزشها قطعا مرتکب خطاهایی خواهیم شد. وجود مغالطات در حوزه اخلاق مهندسی نشاندهنده آن است که ذهن ما به عاداتی اشتباه تن داده است و ما باید هم استدلال کردن را آموزش ببینیم و هم آنجا که اشتباه میکنیم، خوداستدلال کردن را بیاموزیم. ما نباید فراموش کنیم که استدلالهایمان بخشی از قضاوت ماست و اگر در این مرحله اشتباه کنیم، قضاوتمان هم اشتباه خواهد بود. مسئله آخر، حل مسئله است. مسائل اخلاقی، مسائلی بدساختاند و راهحل آنها مشخص نیست و گاهی حتی نیازمند خلق راهحلهای جدید برایشان هستیم. مسئله آخر هم نیت و انجام عمل اخلاقی است که گاهی ممکن است تحت تاثیر جو اخلاقی؛ آنچه همکاران از ما میخواهند و فرهنگ اخلاقی؛ آنچه مدیران از ما میخواهند، از عهده آن برنیاییم. در این زمینه هم باید تکنیکهایی را بیاموزیم تا بدانیم چگونه باید با جو و فرهنگ اخلاقیِ درست یا نادرست مواجه شد. در این میان بحثهای دیگری هم هست که مانع از آن میشود تا ما عمل اخلاقی را انجام دهیم که گذر از آنها نیازمند تمرین است.
چگونگی شکلگیری انجمن اسلامی مهندسین
مهندس مهدی بازرگان را بیشتر با عناوینی چون نخستوزیر دولت موقت، از موسسان نهضت آزادی ایران و روشنفکری دینی به یاد میآورند. فراتر از همه اینها اما بازرگان را باید فعالی اجتماعی و نهادساز دانست که همواره میکوشید زمینههایی برای حرکت جمعی و مشارکت عمومی فراهم آورد؛ از مکتب متاع تا انجمن اسلامی دانشجویان، از شرکت انتشارات قلم تا هنرستان کارآموز. در میان این نهادها، «انجمن اسلامی مهندسین» که در سال 1336 در منزل بازرگان اعلام موجودیت کرد، جایگاهی ویژه دارد. این انجمن که با هدف «اجماع و ارتباط بین مهندسان مسلمان»، «تقویت ایمان و کسب معرفت و شعائر اسلامی» و «اصلاحات و اقدامات عملی مفید بهطور مستقیم یا با مشارکت جمعیتهای مشابه» تشکیل شد، تمام تلاش خود را کرد تا هیچگاه سیاسی نباشد و تا به امروز، اهداف فرهنگی و اجتماعی خود را دنبال کرده است. از نظر ابوالفضل بازرگان «انگیزه و هدف اصلی بنیانگذاران انجمن، مقابله با هجوم افکار غربی به ایران بود که بخشی از آن را افکار سوسیالیستی و مارکسیستی و طبعاً ضددینی، تشکیل میداد و یک بخش دیگر هم افکار مدرنیستی بود که آن هم از منظری ضددینی یا لااقل غیردینی محسوب میشد. در چنان شرایطی، برخی افراد جامعه، بهویژه جوانان، متأثر از این نوع افکار و تبلیغات فریبنده بودند و از اسلام دور میشدند.» از جمله دیگر موسسان انجمن میتوان به عباس تاج، ذبیحالله دبیر، عزتالله سحابی، منوچهر سالور، قاسم شکیبنیا، یوسف طاهریقزوینی، مصطفی کتیرایی و علیاکبر معینفر اشاره کرد.