از هند بریتانیا تا استقلال هندوستان/درباره رمان تاریخی شاهزاده خانم
«از مردم، برای مردم، با مردم»، این آخرین جمله کتاب «شاهزاده خانم» است. جملهای از یک معلم دلسوز که در دوران استعمار انگلیس بر هند و قحطی این کشور گفته شده بود.

«از مردم، برای مردم، با مردم»، این آخرین جمله کتاب «شاهزاده خانم» است. جملهای از یک معلم دلسوز که در دوران استعمار انگلیس بر هند و قحطی این کشور گفته شده بود. جملهای که تاثیری شگفتانگیز بر جایا ـ شخصیت اصلی داستان ـ در راه مبارزه با ظلم حاکم دارد. طی تاریخ استعماری انگلستان بر کشورهای مختلف دنیا، قصههای زیادی در میان مردم معمولی جامعه اتفاق افتاده. قصههایی از فقر، ظلم و شرایط ناعادلانهای که یک کشور اروپایی قدرتمند بر یک سرزمین کهنسال شرقی تحمیل میکند.
کتابهای تاریخ معمولاً تنها از مستعمرهشدن تا استقلال یک کشور را در چند صفحه کوتاه روایت میکنند. اما رمانهای تاریخی و پژوهشیای هستند که میتوانند به خوبی آنچه بر سر مردم یک سرزمین در یک دوران سخت گذشته را بازتاب بدهند.
رمان تاریخی «شاهزاده خانم» از همین دست آثار است که برای اولینبار در ایران ترجمه شده است. قصه از منطقهای بهنام بالمر با قدمت چند هزارساله در شمال غربی هندوستان در سال 1897 شروع میشود. زمانی که سهسال به آغاز قرن بیستم باقیمانده و مراسم شصتمین سال تاجگذاری ملکه انگلستان، ویکتوریای پیر نزدیک است. مهاراجهها یعنی درواقع حاکمان مناطق مختلف هند که تحت فرمان نایبالسلطنه انگلستان در هند بریتانیا حکومت میکنند، برای مراسم تاجگذاری خود را به لندن برسانند.
در این میان مهاراجه جایسینگ از منطقه بالمر بهدلیل مخالفت با سیاستهای انگلستان چندان رغبتی به این سفر ندارد. اما بالاخره راضی میشود تا برای بیان درد مردم به لندن برود. سفری بیفایده که فقط خشم جایسینگ را بیشتر میکند. او دو فرزند دارد تیکا و جایا، پسر و دختری که دوست ندارد آنها را تحت آموزشهای انگلستان بزرگ کند. اما همهچیز آنطور که او میخواهد پیش نمیرود. تیکا مجبور میشود در جنگ جهانی اول شرکت کند و جایا هم به عروسی پسری از منطقه دیگر هند در میآید. داستان با بزرگ شدن و شهبانو شدن جایا ادامه پیدا میکند و درنهایت جایا تصمیم میگیرد برای نجات مردم و پس از استقلال هندوستان برای شرکت در انتخابات کنگره ثبتنام کند.
دلیل نامگذاری کتاب هم این است که تاریخ هند در راستای زندگی جایا در این کتاب بیان میشود. البته در زبان آلمانی که عطا گیلانی از این زبان به فارسی کتاب را ترجمه کرده، نام این داستان «مهارانی» است، نام قدیمیای که هندیها به زنان شاهزاده و همسران مهاراجهها میدادند. در بستر داستان زندگی جایا و خانوادهاش که از کودکی این دختر اصیلزاده شروع میشود، گیتا مهتا به دل خانوادههای فقیر و متوسط هندی رفته و قصههای دردمندی آنها را از سالها قحطی در زمان حکومت ملکه ویکتوریا و بعد مصائبی که در جریان دو جنگ جهانی برای هندوستان و جوانان این کشور پیش میآید را بیان میکند.
جایی در ابتدای کتاب جایسینگ وقتی از بالمر به بمبئی میرود، در مسیر با قطار، بدبختی مردم کشورش را میبیند و بعد پا به لندن میگذارد. نویسنده تلاش کرده این مسیر را توصیف کند تا شمایل زندگی هندیهای آن روزگار بهتر روایت شود. جایسینگ در جایی اعتراضاش به این وضیعت را با این جمله بیان میکند: «ما برابر بیوهزنی کرنش میکنیم که کارگزارانش گاو میخورند» یعنی نهتنها قدرت که اعتقاداتش هم فدای استعمار شده. «کتاب شاهزاده خانم» بیشتر از هرچیز، راوی روندی است که چطور مردم هند پس از سالها تصمیم گرفتند از زیر فشار استعمار انگلیس بیرون بیایند و این ماجرا حتی تا ماجرای جدایی پاکستان و هندوستان هم پیش رفت و در سال 1347 به استقلال هند انجامید.
مهتا در جایی که داستان به پایان جنگ جهانی اول میرسد، درباره شرایط سیاسی هندوستان نوشته: «انبار باروت هند تنها نیاز به یک جرقه داشت که آن هم با تصویب یک قانون سررسید. درست زمانی که بسیاری از هندیها بعد از فداکاریهایی که در جنگ انجام داده بودند، امید به اصلاحاتی داشتند، دولت بریتانیا دست به عملیاتی زد که «رولت» نامیده میشد. برمبنای آن، هرکسی که مظنون به مخالفت با قوانین جاری بود، به اتهام ضدامنیتی به زندانهای بلندمدت 10 سال و 15 سال و حصر در جزایر دورافتاده محکوم شد».
نویسنده در کنار پرداختن مستقیم به تاریخ به این شکل، داستان شاهزاده جایا و خانوادهاش را هم با این تاریخ منطبق کرده و خواننده در خلال داستان علاوه بر کسب اطلاعات تاریخی، منتظر مشخصشدن سرنوشت شخصیتهاست. نویسنده در فصل آخر کتاب با نام «شاهبانو»، از تکنیک جالبی استفاده کرده. او در شروع هر بخش، شعار، تیتر یا نطقی از آدمهای مشهور هند را از همان روزهایی که قصه در آن میگذرد، آورده و بخش در جهت همان جمله پیش میرود.
مثلاً در جایی شعار مشهوری که در کنگره هندوستان در سال 1930 بیان شده را آورده: «ما خواستار آزادی هستیم؛ یک آزادی بیقیدوشرط. هندوستان دیگر پیش هیچ بیگانهای سر فرود نمیآورد» یا در بخشی جملهای از مهاتما گاندی را آورده: «زانو زدم و پاره نانی طلب کردم، پاره سنگی نثارم شد» به تاریخ مارس 1930. این جملات به سبک تاریخنگاری کتاب کمک بیشتری کرده و خواننده کتاب را بیشتر با شرایط و اعتراضات آن روزها آشنا میکند.
در کنار مسئله استقلال هندوستان، ماجرای برچیدهشدن سیستم ملوکالطوایفی که منجر به ظلم مضاعف میشد هم از بحثهای تاریخی کتاب است که نویسنده آن را هم در خلال قصه بیان میکند. در پایان، نویسنده مانند یک فیلم سینمایی که تیتراژ آن بالا میآید، قصهای از تولد جایا شروع شده را با بالا رفتن جایا از پلههای کنگره برای ثبتنام به اتمام میرساند و بعد از آن، اتفاقات تاریخیای که در سالهای بعد بر هندوستان میگذرد را بهصورت فهرست بیان کرده است.
شاهزاده خانم
نویسنده: گیتا مهتا
مترجم: عطا گیلانی
انتشارات: نشر نی
قیمت: 380 هزار تومان