بررسی چند سناریوی احتمالی
پیشایندها و پسایندهای یک ابربحران:
پیشایندها و پسایندهای یک ابربحران:
سه ماه و اندی از ناآرامیها میگذرد. پرسیده میشود پیشبینیتان از آینده نزدیک و دورِ هنرهای تجسمی و گالریها در ایران چیست و چه سناریویی برای آینده تجسمی و گالریها محتمل است؟! راقم کلمات، برای پاسخگویی به این پرسش، دستکم نظر دهها نفر از اهالی تجسمی را جویا شد؛ از گالریدار گرفته تا منتقد تا نقاش و ناشر آثار هنری. سناریوها را مرور میکنیم:
سناریوی 1: تعطیلی گالریهای نوپا
«آنچه در پیش روی هنر ایران قرار دارد، وضعیتی است که جامعه تجسمی را به دو قطب تقسیم خواهد کرد. یک هنرمندانی که از شرایط اقتصادی خوبی برخوردار هستند و سعی میکنند که این شرایط را بدون موضعگیری خاص و در جایگاه اپوزیسیون طی کنند که این رویه حداقل تا یک سال میتواند ادامه داشته باشد.» سخنان محمود نورایی، منتقد را میخوانید: «حقیقت آن است که دو هنرمند جوانی در این زمانه میخواهند نمایشگاه برگزار کنند تا از حداقلها برخوردار شوند. اما چیزی که مسلم به نظر میرسد وضعیت گالریداری و البته مجموعهدارانی است که در این اوضاع خرید نخواهند کرد و با شرایط قفلشدهای روبهرو خواهیم شد. زیرا گالریهای خوب با فروش آثار اساتید، از پس مخارج خود بر خواهند آمد، اما گالریهای نوپا و کمتجربه تقریباً از گردونه خارج خواهند شد. با توجه به نوسانات ارزی هم این قضیه تشدید خواهد شد.»
سناریوی 2: حرکت خصوصی و غیررسمی نگارخانهها
بهنام کامرانی، نقاش و استاد دانشگاه، معتقد است، خلق در هنرهای تجسمی همواره وجود دارد؛ اما «در شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی هنرمندان با پشتوانهی مالی یا علاقهمندی بسیار به کار هنری میمانند و برخی حذف میشوند.» او در مورد گالریها هم چنین نظری دارد: «به هر حال در صورتی که وضع چنین باشد به تدریج نگارخانهها کار خود را از سر خواهند گرفت؛ اما اگر تکانهای اجتماعی و شرایط نابسامان باشد، به احتمال نگارخانهها برای حفظ آثار و فضا یا عوامل دیگر ترجیح خواهند داد بسته بمانند یا به شکل خصوصی معامله کنند. البته من نگارخانه ندارم و این را فقط از روی حدس میگویم!»
سناریوی 3: افزایش قیمت آثار هنری
ارشیا هوشمند، گالریداری است که باور دارد در آینده در بُعد هنری، تغییراتی شگرف رقم خواهد خورد و در ارائه آثار هنرمندان شاهد تغییرات بزرگی خواهیم بود؛ تغییراتی پیشرو که حتی میتواند با هنر لندن و نیویورک همسو باشد. «مسائل اقتصادی مشخص نیست و با افزایش ارز، قیمت آثار هنری بالا میرود. تناولی، درخشانی، مشیری یا اویسی که کارهایشان با دلار و یورو معامله میشود و وقتی ارز بالا میرود خرید این آثار در داخل دشوار میشود. با گذر زمان آثار هنری ارزش افزودهشان بیشتر و بیشتر میشود. خیلی از هنرمندان ممکن است از دنیا بروند و شرایط جسمیشان موجب افزایش قیمت آثار هنری شود؛ ولی نکته اینجاست که خریداری وجود ندارد! یک عده مجموعهدار برای عشق و تفنن اثر هنری میخرند چون کلکسیونر هستند و ناخودآگاه این ویروس مجموعهداری در وجود آنان قرار دارد و برایشان فرقی نمیکند قیمت آثار بالا برود یا نرود بهخصوص وقتی عرضه و تعداد آثار کم شود و احساس کنند اگر اثری را نخرند، شانس داشتن مجدد آن اثر را از دست خواهند داد.»
به باور این گالریدار، برای ایرانی که فردایش معلوم نیست چه اتفاقی میافتد سخت است پیشبینی کرد قیمت آثار هنری بالا میرود یا خیر، چراکه هنگامی که نرخ ارز بالا میرود، خریدها کمتر میشود، هرچند تودهای از خریداران همچنان هستند. ممکن است خریدارهای خارجی برای هنر ایران بیشتر شوند و به جهت نزول ارزش پول ملی شاهد تمایل خریداران خارجی به آثار هنری در ایران باشیم.»
او چنین نتیجه میگیرد: «با توجه به اینکه یک عده خریدار ثابت داریم و هیچگاه قیمت آثار هنری نزولی نبوده میتوان خوشبینانه نگاه کرد به بازار هنر ایران در بلندمدت ولی در کوتاهمدت خیر!»
سناریوی 4: عمده گالریها تعطیل خواهند شد
رضا اشجری، نقاش جوانی است که حتی پیش از وقایع اخیر هم خیلی به آینده هنر ایران چه هنرمندان و گالریداران امیدی نداشته است و حوادث اخیر را موجب یأس دوچندان میداند؛ چون باور دارد: «هم شاهد یک انسداد سیاسی هستیم و هم رکود اقتصادی.» او پیشبینی میکند برای استادان هنر (مسترها) شرایط آینده خوب باشد؛ چون آثارشان سرمایهگذاری مطمئنی است، با این حال تداوم تعطیلیها سبب میشود عمده گالریها تعطیل شوند و فعالیتشان از بازار اولیه به سمت بازار ثانویه سوق پیدا کند. این هنرمند جوان، وضعیت امروز ایران را واجد ابعاد آشکار و پنهان میداند؛ هرچند به شرایط پیش رو خوشبین نیست، هنر که کلاهش پس معرکه است!
سناریوی 5: حرکت هنرمندان به سمت زبان تصویری متفاوت
محمودرضا بهمنپور، ناشر مطرح آثار هنری بسیاری است. به باور او، شرایط گالریها تابعی از شرایط سیاسی، اقتصادی و رخدادهای بینالمللی است. بهمنپور معتقد است: «سیاست و قدرت در ایران به بنبست رسیده و فاصله ملت و دولت به عمیقترین شکل خود بروز کرده است، بازتاب این وضع، در حوزه هنر پیچیده و چندوجهی است.» او پیشبینی میکند بخشی از اقتصاد فاسد و رانتی با تردیدهایی کار خودش را ادامه خواهد داد و این بخش، در تقویت جریان عمومی هنر نقش نخواهد داشت. اما در بخش سالم، جامعه هنری با چالش مواجه خواهد بود، اقتصاد دستوری و فاسد، توان طبقه متوسط را مضمحل میکند و معیشت جایی برای توسعه واقعی هنر نمیدهد؛ از اینرو تا زمانی که ثبات اقتصادی با پایداری همراه نباشد این بخش نیز همانند سایر صنوف و مشاغل با بحرانهای جدی مواجه است. کارگزاری نهادهای حاکمیتی هم جز ویرانی ثمری در حمایت از هنر نخواهند داشت، بههرحال اوضاع گالریها تابع شرایط کلان اقتصادی و سیاسی است که بههیچوجه شرایط خوبی در پیش نیست. این ناشر گمانهزنی درباره آینده هنرهای تجسمی را در ایران، «بسیار مشکل» میداند؛ چراکه بر این باور است که هنر معاصر ایران دچار یک ابربحران شده است که ریشههای تاریخی دارد، بهخصوص فضای ابتدای انقلاب فرصت شکلگیری جریانی مستمر و زایا را با خلق آثار هیجانی و انقلابی از حامعه هنری سلب کرد و پس از آن نیز هیچگاه جریان و جنبشی در خور در هنر معاصر شکل نگرفت. به باور او، بخش مهمی از جامعه هنری، در جستوجوی معانی تازه و بالطبع زبان تصویری متفاوتی خواهند بود.
نتیجه گیری
کار گالریداری در ایران جزو مشاغل غیرضروری است. در یک شرایط عادی، علاقهمندان و مخاطبان و هنرمندان به گالری میروند و چند اثر هنری را هم میبینند و میخرند. قاعدتاً زمانی که شرایط جامعه ملتهب میشود، وضعیت کار هنرمندان تجسمی و بازار کار گالریها هم دچار تغییراتی میشود. اما فراموش نکنیم در زمانه «وفور محنت و رنج» که هگل آن را «وجدان و آگاهی و فهمسختی و بداقبالی» میخواند نیز، نیازمند وجود مستمر نوعی از هنر هستیم و البته -احتمالاً - زمانی برای خفتن...