شرح وظایفی که باید دور ریخته شود / به بهانه تغییر مدیریت دفتر موسیقی
دفتر موسیقی جدای از اینکه در چند دههی گذشته چه فرازونشیبهایی را پشت سر گذاشته است، امروزه به هیچ منطق و روشی در تناسبی درست و مناسب با جامعهی ایران بهویژه جوانان و نوجوانان نیست.
دفتر موسیقی جدای از اینکه در چند دههی گذشته چه فرازونشیبهایی را پشت سر گذاشته است، امروزه به هیچ منطق و روشی در تناسبی درست و مناسب با جامعهی ایران بهویژه جوانان و نوجوانان نیست. دلیل عمدهی این بیتناسبی، نبود نگرش درست، همسو و همگام با جامعه در میان مدیریت، همچنین نبود اراده، میل و تلاش به تطبیق این ساختار سست و ناتوان اداری با جامعه است.
در یک نگاه سریع به اهداف این دفتر که در سایت وزارت ارشاد موجود است، به وضوح ناکوکی آن را با موسیقی و هنرمندان موسیقی خواهیم دید. این ناکوکی گاه تا پرتبودگی و عقبماندگی از زمان و مکان خودنمایی میکند. بهعنوان نمونه در بند هفتم از بندهای ۲۴گانهی شرح وظایف دفتر موسیقی چنین میخوانیم: «برنامهریزی جهت ترویج استانداردهای مورد نظر در رسانههای نوشتاری، صوتی و تصویری.» اصولاً معلوم نیست برنامهریزی روی چه چیزی، با چه هدفی و چه نظری قرار است استانداردسازی شود؟
بدتر آنکه جملهی مورد نظر ترکیب گنگ و گول و بیربطی است که بعید است حتی بر نویسنده یا نویسندگان آن هم معلوم بوده باشد که استانداردهای مورد نظر چیست و متعلق به چه کسی یا نهادی یا ایده و ایدئولوژی و گفتمانی است که قرار است دفتر موسیقی برایش برنامهریزی کند و تازه باید آن را در رسانههای نوشتاری، صوتی و تصویری ترویج کند! یا در بند نهم آوردهاند: «حمایت معنوی برای پالایش ذوق زیباییشناسی و سلیقه موسیقی عامه در جهت درک و استقبال از موسیقی.»
متنی با ۲۴ بند که بهنظر میرسد برای هر بند آن قرار است گروهی در دفتر موسیقی مسئول دستیابی به یک سری اهداف پاک آسمانی و قدسی باشند و برای رسیدن به آن اهداف والا برنامهریزی کنند. تنها به استفاده و تکرار کلمات و عبارات بروکراتیک بیفایده و دستمالیشده در بندبند این شرح وظایف دقت کنید: «عبارت برنامهریزی 5 بار در بندهای 3، 4، 5، 6 و 7»، «عبارت تدوین 2 بار در بند 8 و 18»، «عبارت حمایت 5 بار در بندهای 9، 10، 11، 12و 13»، «عبارت نظارت 2 بار در بندهای 15 و 16» و عباراتی ناموزون و تکراری و بیخاصیت مثل سیاستگذاری، تدوین، تعامل، بسترسازی، مدیریت، ساماندهی، صدور مجوز، ارائهی طرح، واگذاری تصدی، مطالعه و بررسی فناوری، رویکرد حمایتی و ترویجی، زیرساخت، سازوکار، اعتلا و گسترش، خط مشی، حسن اجرای قوانین، ضوابط و مقررات، بهروزرسانی، پالایش ذوق و... در سرتاسر متن مثل ریگ ریخته شدهاند و همگی فقط به یک چیز اشاره دارند که دفتر موسیقی وظیفهاش حمایت از موسیقی و هنرمند است اما به شرط و شروطی!
با بررسی عملکرد دفتر موسیقی بهراحتی متوجه میشویم این دفتر به استثنای بند ۱۷ یعنی صدور مجوز در هیچکدام از آن ۲۴ بند اقدام عملی و اثرگذاری نداشته است. دلیل هم روشن است. زمانی که اهدافی آرمانی را برای پر کردن یک صفحهی پرطمطراق شرح وظایف مینویسند، تنها کاری که میتوان انجام داد، عمل نکردن به آن است چراکه خود آن سند شرح وظایف، محلی برای کجفهمی و انحراف و تفسیرپذیرکردن نقشها و وظایف خواهد بود. تمام این متن را میشد پس از حذف زوائد و اضافات در یک پاراگراف به زبان و بیانی ساده و عمومی خلاصه کرد اما نه با این ادبیات کج و معوج.
در همین زمینه متن یک پاراگرافی پیشنهادی چیزی شبیه به این خواهد شد: «دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف حمایت مادی و معنوی از تولید آثار موسیقی در کشور و در خدمت فرهنگ و هنر کشورمان تاسیس شده است. در این راه این دفتر تلاش دارد ضمن بها دادن به موسیقی کلاسیک ایرانی، نواحی، ارکسترال و سمفونیک، شرایط رشد و تقویت هنرمندان در تمام گونهها و سبکهای موسیقی را فراهم سازد. ازجمله این دفتر با صدور مجوز اجرا و انتشار آلبوم و تکآهنگ، نظارت بر حفظ حقوق مالکیت مادی و معنوی صاحبان آثار را تضمین میکند. به همین اعتبار هرگونه حمایت مورد نیاز هنرمندان موسیقی در دستور کار دفتر موسیقی بوده و خود را پشتیبان هنر و هنرمندان ایران میداند.»
در این شرح وظایف، باقی افاضات و اضافات قیممأبانهی (Paternalistic) ناوارد و ابطال شده است که از شدت ناسودمندی در دنیای امروز و پیشگاه جوانان پیشرو و گریزان از بوروکراسی پوسیدهی ادارات کشور، خود به ضد خود بدل میشود.