| کد مطلب: ۳۰۲۱۳

اثری که کهنه نمی‌‏شود/در بیش از یک قرن بعد از خلق «دایی وانیا»، این اثر همچنان در تئاتر و سینما اقتباس می‌‏شود

آنتوان چخوف نمایشنامه‌نویس، اولین‌بار ۱۲۵ سال پیش «دایی وانیا» را خلق کرد اما نقش‌های نمادینی مانند وانیا و سونیا هنوز هم مخاطبان را به هیجان می‌آورند.

اثری که کهنه نمی‌‏شود/در بیش از یک قرن بعد از خلق «دایی وانیا»، این اثر همچنان در تئاتر و سینما اقتباس می‌‏شود

آنتوان چخوف نمایشنامه‌نویس، اولین‌بار 125 سال پیش «دایی وانیا» را خلق کرد اما نقش‌های نمادینی مانند وانیا و سونیا هنوز هم مخاطبان را به هیجان می‌آورند. این نمایش به بررسی بازدید یک پرفسور سالخورده و همسرش از املاک روستایی خانواده‌شان می‌پردازد. وقتی شخصیت‌ها عشقی نافرجام را تجربه می‌کنند، مانند تمام تراژدی‌کمدی‌های چخوف، تنش‌ها افزایش می‌یابد و هدف از وجودشان را زیر سؤال می‌برد.

این نمایشنامه یکی از آثاری است که بارها در سراسر جهان به روی صحنه رفته است. این اثر که در 1897 منتشر شده، دو سال بعدش در تئاتر هنر مسکو، به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی (روش بازیگری استانیسلاوسکی تا امروز همچنان توسط بازیگرانی چون دنیل دی لوئیس، الن بورستین و داستین هافمن استفاده می‌شود) به روی صحنه رفت. 

«دایی وانیا» براساس نمایشنامه‌ی اولیه و ناموفق 1889 چخوف به‌نام «کتاب وحشی» بود که ممکن است از تعطیلات نویسنده در شمال شرقی اوکراین در دوران جوانی‌اش الهام گرفته شده باشد. چخوف در طرح مجدد نمایشنامه به‌عنوان «دایی وانیا»، تعداد بازیگران را به نصف کاهش داد و ازجمله تغییرات دیگر، یک خودکشی را به یک قتل ناموفق تغییر داد.

اولین اجرای شناخته‌شده‌ی «دایی وانیا» در نوامبر 1923، در تئاتر خیابان پنجاه‌ونهم جولسون (که بعدها به‌نام تئاتر قرن جدید شناخته شد و امروز بسته شده است) به روی صحنه رفت. نمایش، تولید مشترک تئاتر هنر مسکو بود و در شب‌های متناوب با دیگر آثار کلاسیک روسی ازجمله «برادران کارامازوف» داستایوفسکی و «باغ آلبالو»ی چخوف اجرا شد. 

این کار در اواخر 1923 تمام شد اما در ژانویه‌ی 1924، در همان سالن دوباره روی صحنه رفت و دوباره در مه 1924 اجرا شد. این نمایش درواقع سه اثر بود. این بستگی به این دارد که چطور به آن نگاه کنید. 

پنج سال پس از تولید اصلی تئاتر هنر مسکو، نسخه‌ی جدیدی از «دایی وانیا» در سال 1929 در تئاتر موروسکو اجرا شد. در این نمایش که توسط ایرما کرافت تهیه شده بود، موریس کارنوفسکی (یکی از بنیان‌گذاران گروه تئاتر، یک شرکت برجسته‌ی تئاتر در دهه‌ی 1930) در نقش اصلی، فرانکوت تون در نقش آستروف و رُز کین در نقش سونیا بازی کردند. این تولید تنها دو اجرا داشت. 

بهار بعد، جد هریس نسخه‌ی جدیدی از «دایی وانیا» را در تئاتر کورت (در حال حاضر تئاتر جیمز ارل جونز) تهیه و کارگردانی کرد. این اثر با فیلمنامه‌‌ی اصلاح‌شده توسط رز کیلور (فیلمنامه‌نویس، بازیگر و روزنامه‌نگار آمریکایی روس) و طراحی صحنه‌ی طراح افسانه‌ای جو میلزینر، در ابتدا برای 96 اجرا به روی صحنه رفت و اواخر همان سال برای 16 اجرای دیگر در تئاتر بوث، در پاییز 1930 بازگشت.

لیلین گیش، نقش یلنا را در این نمایش بازی می‌کرد. این بازیگر که در لیست «بزرگ‌ترین هنرپیشه‌های زن تمام تاریخ» توسط انستیتوی فیلم آمریکا ذکر شده، چهار دهه بعد، در بازتولید دهه‌ی 1970 دوباره به دنیای «دایی وانیا» بازگشت. او نقش مارینا را بازی می‌کرد که یکی از آخرین نقش‌هایش در برادوی می‌شد. 

تئاتر اولد ویک لندن هم، از مه تا ژوئن 1946 در تئاتر قرن جدید، این نمایش را به روی صحنه برد (جایی که دایی وانیا در دهه‌ی 1920 در آن اجرا شده بود ). لارنس اولیویه، بازیگر افسانه‌ا‌ی و کارگردان مشهور در این نمایش در نقش آستروف ظاهر شد. اولیویه یکی از کسانی است که جوایز معتبری در دنیای بازیگری به‌نام او نام‌گذاری شده است. 

او بعداً این نقش را در یک محصول سال 1962 در تئاتر جشنواره چیچستر انگلستان ـ که کارگردانی آن را نیز برعهده داشت ـ بازی کرد. این محصول ـ که «نیویورکر» آن را به‌عنوان «احتمالاً بهترین وانیا به زبان انگلیسی که تا به حال دیده‌ایم» توصیف کرده ـ توسط بی‌اچ‌ای فیلمبرداری شد تا آیندگان بتوانند آن را تماشا کنند. 

اجرای دیگری از این نمایش در سال 1973 با کارگردانی مایک نیکولز، در تئاتر «سیرکل این د اسکوئر»، به مدت دو ماه به روی صحنه رفت. مایک نیکولز برای کارگردانی این نمایش، نامزد جایزه‌ی تونی شد. نیکولز در کنار آلبرت تاد، این نمایشنامه را ترجمه کرده است. نیکولز تنها عضوی از گروه نبود که نامزد تونی شد؛ جورج سی اسکات و نیکول ویلیامسون، هر دو به‌ترتیب برای ایفای‌نقش آستروف و وانیا، نامزد بهترین بازیگر مرد شدند.

دو دهه‌ بعد، یعنی در 1995 «دایی وانیا» در «سیرکل این د اسکوئر» اجرا شد، این‌بار با ترجمه‌ی ژان کلود وان ایتالی. این اثر از زمان معرفی جوایز تونی، تنها «دایی وانیا»ی برادوی بود که هیچ نامزدی دریافت نکرد. این بازتولید پرستاره در تئاتر بروکس اتکینسون (اکنون تئاتر لنا هورنای)، با درک ژاکوبی در نقش وانیا، لورا لینی در نقش سونیا، امی رایان در نقش یلنا، راجر ریس در نقش آستروف و فرانک لانگلا در نقش پروفسور به روی صحنه رفت.

رایان ـ برای اجرایش ـ و تونی والتون ـ طراح صحنه ـ نامزد تونی شدند. این محصول به کارگردانی مایکل مایر و تهیه‌کنندگی شرکت تئاتر رانداباوت تولید شد.  هایدی شرک، فینالیست جایزه‌ی پولیتزر برای «قانون اساسی چه معنایی برایم دارد» که به زبان روسی بومی چخوف مسلط است، به اصرار دوست، همکار و همسایه‌ی سابقش لیلا نوگبائر که کارگردانی نمایش را برعهده دارد، نمایشنامه را ترجمه و اقتباس کرد. «دایی وانیا»، سومین اثر اصلی کارگردانی نوگبائر در این فصل است. 

در این اثر پر از ستاره‌ی «دایی وانیا»، استیو کارل در نقش وانیا، آلیسون پیل در نقش سونیا، آلفرد مولینا در نقش الکساندر، آنیکا نونی رز در نقش النا، ویلیام جکسون هارپر در نقش آستروف، جین هودیشل در نقش ماریا، میا کاتیگباک در نقش مارینا و جاناتان هاردی در نقش وافلز ایفای نقش می‌کنند. هارپر برای بازی در این نمایش، نامزد بهترین بازیگر جایزه‌ی تونی شد اما جرمی استرانگ، بهترین بازیگر هفتادوهفتمین جایزه‌ی تونی شد. 

«دایی وانیا» بارها در وست اند لندن به روی صحنه رفته است. اقتباسی تک‌نفره، وانیا با بازی اندرو اسکات، برنده‌ی جایزه لارنس اولیویه 2024 برای بهترین بازتولید شد. از دیگر تولیدات قابل‌توجه وست اند از این نمایشنامه می‌توان به بازتولید سال 1992 در تئاتر ملی ـ که ایان مک کلن در نقش اصلی و ژانت مک تیر در نقش یلنا ایفای نقش کردند ـ و یک بازتولید در سال 2003 ـ که برنده‌ی جایزه بهترین بازتولید جایزه‌ی اولیویه شد ـ اشاره کرد.

«دایی وانیا» برای سینما هم اقتباس شده است. علاوه بر فیلم اولیویه در سال 1963، اثر برجسته‌ی دیگر اقتباسی از دیوید ممت در سال 1994، به‌نام «وانیا در خیابان 42 » (با والاس شاون در نقش اصلی) است. این نمایش‌نامه همچنین در فیلم «ماشینم را بران» اقتباس شده که درباره‌ی یک کارگردان تئاتر (با بازی هیده‌توشی نیشی‌جیما) است که روی تولید «دایی وانیا» کار می‌کند.  این نمایشنامه ازجمله آثاری است که در سراسر جهان همچنان بازتولید و اقتباس می‌شود و گذشت یک‌قرن باعث نشد که گرد کهنگی روی آن بنشیند.

دیدگاه

ویژه فرهنگ
سرمقاله