ردیف بهمثابه سرمشق نه تکلیف
زمستان سال ۱۳۸۸ بود که خبر جشن ثبت ردیف موسیقی ایرانی در میان سیل اخبار آن روزها منتشر شد. این ردیف به همت اعضای وقت هیئتمدیرهی کانون پژوهشگران خانهی موسیقی و با همکاری جمعی از موسیقیدانان، هشتم مهرماه آن سال در سازمان یونسکو بهعنوان میراث معنوی به ثبت رسید و جشن مذکور نیز متعاقب این اتفاق در خانهی موسیقی برگزار شد.
زمستان سال ۱۳۸۸ بود که خبر جشن ثبت ردیف موسیقی ایرانی در میان سیل اخبار آن روزها منتشر شد. این ردیف به همت اعضای وقت هیئتمدیرهی کانون پژوهشگران خانهی موسیقی و با همکاری جمعی از موسیقیدانان، هشتم مهرماه آن سال در سازمان یونسکو بهعنوان میراث معنوی به ثبت رسید و جشن مذکور نیز متعاقب این اتفاق در خانهی موسیقی برگزار شد.
اینگونه اخبار در ابتدای انتشار مسرتبخش و امیدوارکننده است اما مثل هر اتفاق دیگری پس از چندی به فراموشی سپرده میشود و هیچ نهادی متولی پیگیری آنچه پس از ثبت باید اتفاق بیفتد نمیشود. گویی هر نهاد -حتی اگر صنفی هم باشد- به این اخبار مانند کارنامه و بیلان کاری نگاه میکند؛ غافل از آنکه ثبت چنین میراثی یک وظیفهی ذاتی برای متولیان هنری کشور ایجاد میکند تا در راستای حفظ، اشاعه و میراثداری این گنجینهی ملی بکوشند.
رهاشدگی هر اتفاق گویی از خصیصههای جمعی ماست. نه نیازی به گزارش نهاد و سازمان و نه نیاز به کنکاش فراوان است؛ با یک جستوجوی سادهی اینترنتی میتوان دریافت که «نهتنها نهاد صنفی موسیقی در کشور»، بلکه هیچ وزارتخانه و سازمانی در این 15 سال هیچ اقدامی برای ردیف نکردند. حتی نهادهای آموزشی نظیر دانشگاهها و هنرستانهای موسیقی (که زیر نظر وزارت ارشاد هستند) هم اقدام و پاسداشت قابل توجهی در راستای آن اتفاق ثبت ردیف در یونسکو نکردهاند.
ردیف موسیقی ایران، میراث گرانبهای نهتنها موسیقی بلکه فرهنگ و هنر ایران است. ارشد تهماسبی در «کتاب گوشه»(نشر ماهور1397) بیش از 20ردیف در موسیقی ایران را فهرست کرده و البته گفته میشود برخی ردیفها نیز در این کتاب نیامده اما آنچه واضح است تاکنون حدود 25 ردیف در موسیقی ایرانی توسط هنرمندان مکتوب شده است. اخیراً هم حسین علیزاده مجموعهای را با عنوان «دستگاههای موسیقی ایران» منتشر کرد و این آخرین ردیفی است که به رپرتوار موسیقی ایران اضافه شده است.
مراسمی با عنوان «گرامیداشت ثبت ردیف موسیقی دستگاهی ایران در میراث یونسکو» 24 مهرماه در تالار رودکی به همت دانشگاه هنر و با مدیریت دکتر بابک خضرایی برگزار شد. این مراسم همزمان با پانزدهمین سالگرد ثبت ردیف در یونسکو با چند سخنرانی و اجراهای متعدد موسیقی توسط دانشجویان دانشگاه هنر همراه بود.
از نکتههای برجستهی این برنامه اجرای ردیفهای مهجور توسط هنرمندان نسل جدید بود. در دهههای پیشین و پس از مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی، ردیف میرزا عبدالله به روایت برومند، بهشکلی ردیف رسمی در تمام مراکز آکادمیک و خصوصی شد. طوری که اگر دانشجو یا هنرجویی علاقه به نواختن و یادگیری ردیفهای مشهوری چون آقا حسینقلی یا معروفی و صبا را داشت به زحمت و مشقت میتوانست استادی برای آموزش پیدا کند.
اما با تلاش جمعی از هنرمندان و پژوهشگران موسیقی در دانشگاههای مختلف ردیفهای مختلف هم وارد مباحث آکادمیک و دانشگاهی شد و متعاقب آن بحث و پیگیری آن در مراکز خصوصی هم هموارتر شد. نمود این مسئله همین اجرای ردیفهای مختلف در این مراسم توسط دانشجویان دانشگاه هنر است.
از نکات برجستهای که در این مراسم به آن اشاره شد لزوم نگرش ردیف بهعنوان مشق یا سرمشق است، نه تکلیف. سرمشق در هنر، نقطهی اوج و هدف را برای هنرجو یا هنرمند ترسیم میکند و هنرمند در حین تکاپو برای رسیدن به آن نقطه سیر خلق هنرمندانهاش را طی میکند و در این مسیر به خلق و اتفاق در این سیر دست مییابد. اما تکلیف به دلیل مکلف بودن او را از هر خلاقیتی باز میدارد و تنها به رفع آن میاندیشد.
از این رو باید به ردیف موسیقی ایرانی بهمثابه سرمشق نگریست. اما نقطهی اوج این مراسم حضور بیبرنامهی مهدی آذرسینا (کمانچهنواز پیشکسوت) روی صحنه و یک انتقاد بود. درحالیکه سخنرانان دیگر ازجمله دکتر هومان اسعدی دربارهی پاسداشت تکثر ردیف حرف زدند و البته سیاستگذاری برنامه هم بر این اساس بود، آذرسینا پشت تریبون قرار گرفت و خواستار توجه ویژه به همان ردیف میرزاعبدالله روایت برومند شد و تکثر ردیف را مایهی دلزدگی هنرجویان دانست. فارغ از هر ارزیابی از سخنان مهدی آذرسینا، اینجا نقطهای بود که باید در مراسم ردیف به آن میرسیدیم، بحث و تضارب آرا درباره ردیف باید در مراسم مشابه اتفاق بیفتد تا پویایی جامعهی موسیقی درباره ردیف کمک کند.