در اهمیت یک جایزهی معتبر موسیقی
موسیقی مانند دیگر هنرها و در کل مثل هر فعالیت قابل رقابتی نیازمند جشنواره و جوایز معتبر است. البته برخی وجود رقابت در هنر را نقد میکنند و لزومی برای یک جایزهی رقابتی در هنر بهخصوص موسیقی نمیبینند؛ اما وقتی موسیقی بهعنوان یک اثر به بازار و مخاطب عرضه شد از دایرهی احوالات شخصی خالق اثر بیرون رفت و میتوان آن را نقد و ارزشگذاری کرد. عملکرد جشنوارهها و جایزهها همین است.
موسیقی مانند دیگر هنرها و در کل مثل هر فعالیت قابل رقابتی نیازمند جشنواره و جوایز معتبر است. البته برخی وجود رقابت در هنر را نقد میکنند و لزومی برای یک جایزهی رقابتی در هنر بهخصوص موسیقی نمیبینند؛ اما وقتی موسیقی بهعنوان یک اثر به بازار و مخاطب عرضه شد از دایرهی احوالات شخصی خالق اثر بیرون رفت و میتوان آن را نقد و ارزشگذاری کرد. عملکرد جشنوارهها و جایزهها همین است.
رقابتِ جشنوارههای استعدادیابی
در ایران تا سالها هیچ جایزهای برای موسیقی وجود نداشت. جشنوارهی موسیقی فجر به مجموعهای از کنسرتها گفته میشد که در برههی زمانی خاص برگزار میشدند. بخشهای رقابتی هم مخصوص گروههای جوان بود و آلبومها بهعنوان آثار رسمی موسیقی مورد قضاوت نبودند و به این مجموعه هیچ نگاهی نمیشد. جشنوارههایی هم بهطور مقطعی -که البته کم نبوده و نیستند - متولد شده و میشوند که کار آنها فقط استعدادیابی در موسیقی است و هیچ کاربرد دیگری ندارند. موسیقی تورنمنت ورزشی نیست که در یک بازهی زمانی، هنرِ هنرمندان سنجیده شود. هنرمند اثری خلق میکند بهعنوان آلبوم، این اثر باید مورد سنجش قرار بگیرد.
ظهور و افول 2 جایزهی موسیقی
با همین دیدگاه سال ۱۳۸۹ خانهی موسیقی تحولی در جشن سالیانهی خود ایجاد کرد و دوسالانهی آلبوم و کتاب موسیقی را به این جشن اضافه کرد. این اتفاقی فرخنده برای اهالی موسیقی بود؛ در بازهی زمانی دوساله، تقریباً تمام آلبومهای تولیدشده مورد نقد و قضاوت داوران معتبر قرار میگرفت و برگزیدگان چند بخش معرفی میشدند. سال ۱۳۹۲ همان دیدگاه خانهی موسیقی در جشنوارهی موسیقی فجر و جایزهی باربد متولد شد. این جایزه در چند دورهی برگزاری از جایزهی اسکار و گِرمی الگو گرفت و هیئت داوران بخشهای مختلف آن، بسیار گسترده بود و حتی آثار برخی داوران هم در جلسات بدون داشتن حق رأی خالق اثر، مورد داوری و قضاوت قرار میگرفت.
تقریباً میتوان گفت که همهچیز خوب پیش میرفت که چند اتفاق همه چیز را بههم ریخت. اتفاقاتی که از سال ۱۳۹۸ در کشور روی داد، همچنین شیوع کرونا باعث تعطیلیهای چندبارهی جشن خانهی موسیقی و عدم استقبال هنرمندان از جایزهی باربد بهعنوان یک جایزهی دولتی شد. البته در همان دههی ۹۰ یک سایت موسیقی، چند دورهی جایزه موسیقی را بهصورت نظرسنجی متخصصان و مردم برگزار کرد.
چرا جایزهی موسیقی لازم است؟
جایزهی معتبر موسیقی از چند جنبه دارای اهمیت است، شاید مهمترین آن ارتقای سلیقهی شنیداری مخاطب است. مخاطبِ سردرگمِ فرهنگی هیچ متر و معیار و الگویی برای شنیدن یک اثر خوب موسیقی ندارد. سیل موسیقیهای بیارزش و سخیف که شبانهروز از رادیو، تلویزیون، شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی بر سر مخاطب میریزد سلیقهی شنیداری او را روزبهروز تنزل میبخشد و تنها راه برای معرفی اثر خوب یک جایزهی معتبر موسیقی است.
از سوی دیگر جایزهی موسیقی میتواند به هنرمندان انگیزه برای خلق اثر بدهد و مفهوم آلبوم در موسیقی احیا شود و هنرمند، امیدی برای ماندگاری مجموعهاش در یک قالب استاندارد داشته باشد، نه آنکه تِرَکهای اثرش در فضای مجازی در میان دیگر موسیقیها پراکنده و گم شود.
جایزهی موسیقی زیر نظر نهادی مستقل و تخصصی
تجربهی جوایز دولتی نشان میدهد با تحولات اجتماعی، سیاسی و حتی روی کار آمدن دولتهای مختلف، سطح استقبال از این جوایز و جشنوارهها تغییرات فاحشی را تجربه میکنند. جایزهی موسیقی در ایران باید زیر نظر نهادی مستقل و تخصصیِ موسیقی با الگو گرفتن از جوایز هنری معتبر جهانی و هیئت داورانی متشکل از اعضای پرتعداد این نهاد برگزار شود. در روزهایی که مخاطبان هیچ متر و معیار مشخصی برای شنیدن اثری با ارزشهای هنری بالا ندارند تجربههای ناموفق و ابتر گذشتهی نهادهای دولتی و خصوصی میتواند نقشهی راه بنیان نهادن یک جایزهی معتبر موسیقی در ایران باشد.