شایستهسالاری یا مردسالاری؛ بازسازی کدام گفتمان؟
پس از تحولات بزرگ اجتماعی و فرهنگی سالهای اخیر و پررنگشدن اثرگذاری زنان در جامعهی ایرانی، چطور میتوان گفتمان مردسالار را در قالب دموکراسی، بازسازی و تزریق کرد به فضای فرهنگ و هنر؟ کار راحتی نیست اما یکی از راههای آن، ساختن کارگروهی متشکل از مردان فضای علم و فرهنگ است که چون کارکرد و هدف غایی و عالی آنان بهظاهر دموکراتیزهکردن انتخاب بالاترین ردههای حاکمیت است، ناچاریم از ایشان بپرسیم میتوان شما را نقد کرد؟
چون عمر کارگروه کوتاه است کسی به کارکرد بسیار مهم آن، و به ظهور چنین پدیدهی ویژهای در چنین زمانهای توجه نمیکند اما از آنجا که همهی اعضا، علمی و فرهنگی هستند ضروری است نگاهی دقیق به این کارگروه داشته باشیم.
پس از اینکه نام هیچ هنرمند سینما، تئاتر، موسیقی و تجسمی، و روزنامهنگار، نویسنده و ناشر ادبیات بزرگسال، را در فهرست نمیبینیم، میرسیم به اسامی مرتبط با سازوکار سالیان وزارت ارشاد، جمعی متشکل از بیست مرد و یک زن؛ کارگروه انتخاب وزیر ارشاد و خانم نادره رضایی که افتخار آشنایی با ایشان را ندارم تنها زن عضو آن هستند. اساساً پیش از هر انتخابی پیشفرض حاکم بر این فهرست نه شایستگی بلکه جنسیت و تلقی مسلط مردسالار از کارکرد آن است: «مرد» به مثابه «همه - کل - قاعده - سوژه - فاعل - دانای کل - خلاق» و «زن» به مثابه «استثنا - جزء - پیرو - ابژه - کالا - ناظر - مصرفکننده».
از آقایان حاضر در کارگروه و آقایان پزشکیان، ظریف و مشاورانشان میپرسم: چه تلقی از ماهیت زنان دارید که موجب میشود بهعنوان یک دستهبندی، اقلیت، صرفاً بهعنوان یک شکل مواجهه با فرهنگ در شورای شما قرار گیرند و چه تلقی از ماهیت مردان دارید که هرنوع دیگری از مواجهه با جامعهی فرهنگی را مردانه تعریف میکنید؟!
از آقایانی که نامشان در این فهرست قرار دارد، میپرسم به نظرتان چه وجه تمایزی دارید که مالکیت اکثریت گروهها و صفوف فرهنگی و علمی در اختیار شماست و چه ویژگی شما را از زنان هنرمند و فرهیختهی ایرانی، از اساتید دانشگاه، دانشمندان، نویسندگان، سینماگران و کنشگران زن متمایز میکند؟ از خود پرسیدهاید که چه چیزی موجب شد بپذیرید در این کارگروه قرار بگیرید؟ آیا معذب نیستید؟ آیا حس میکنید که نسبت به بسیاری از زنان موثر هنرمند و دانشمند فضای فرهنگی ایران، صلاحیت بیشتری دارید؟ آیا اندیشیدهاید در شرایطی که یک زن ایرانی، وزیر آموزش امارات میشود و به وزارت رسیدن یک زن در ایران تقریباً محال است، بجز شما حتی یک زن حائز شرایط صلاحیت انتخاب وزیر در همهی بخشهای خصوصی، دانشگاهی، غیردانشگاهی، مردمنهاد، اقوام، و... وجود ندارد؟!
بهعنوان کسانی که جایگاه انتخاب یک وزیر را کسب کردهاید، آیا پرسیدید که چرا در این کارگروه فقط نام یک زن، آن هم در دستهبندی توهینآمیز، به مثابه یک گونه، یک جزء قرار دارد؟
آیا اندیشیدید که عملکرد شما در پذیرش عضویت در این کارگروه یا ایجاد تغییر درونی در آن، میتوانست به شکلی سمبلیک همسو با جامعه، منشأ تحولی گفتمانی و کارکردی باشد تا روزی که زنی را در جایگاه وزارت ارشاد ایران ببینیم؟
شما، چشمبسته و بدون پرسش دربارهی چنین مواجههی مردسالارانه نه شایستهسالارانهای با جامعهی فرهیختهی زنان ایران که طی سالها کنشگری در حفظ فرهنگ و هنر و تمدن ایران بزرگ کوشیدهاند، با چنین گفتمان تمامیتخواهانهای همکاری و مشارکت میکنید؟! آیا اطمینان دارید کارکرد این کارگروه، انتخاب یک وزیر شایسته است؟ آیا در چنین شرایطی انتخابی شایسته خواهید داشت؟ آیا رأی زنان در پیشنهاد وزرا به مجلس، لحاظ شده است؟ آیا خود را نماینده زنان میدانید؟
آیا نتیجهی سالها حضور شما در تحولات اجتماعی و فرهنگی و مدنی در ایران، در سمتهای مختلف از فارابی تا وزارت ارشاد و ثمنها و دانشگاهها، در اولین بزنگاه ممکن کمک به بازسازی گفتمان مردسالار است؟
آیا کارکرد این کارگروه، فرهنگی است و بناست عملکرد آن به تعالی فرهنگ و هنر ایران بیانجامد؟
آیا اندیشیدید که باید به گونهای دیگر با پیشنهاد عضویت در این کارگروه برخورد میکردید؟ به عنوان مثال چند تن از زنان فرهیخته و هنرمند را یکبار بهجای خود در شوراهای مردانه معرفی یا چنین شورایی را ترک میکردید.
این کارگروه میتوانست نقشی گفتمانساز، نهادی و مدنی بیابد اگر رفتاری مدنی داشت. معالأسف اجتماع بیست مرد فعال علمی و فرهنگی حتی نتوانست سرچشمهی تحولات فرهنگی و ساختاری درون همان کارگروه باشد چه رسد به وزارت ارشاد، کاخ ریاست جمهوری یا جامعه. این را باید افزود که حتی پیشنهاد چند زن برای وزارت ارشاد نیز پاسخی به اشکالات طرحشده و پرسشها نیست بلکه خود، نشانگر و سند معیوببودن این ساختار است و مسئله همچنان باقی.