هادی خانیکی: شاهد تشدید بیاعتمادی به نهادهای حاکمیتی هستیم
استاد جامعهشناسی دانشگاه گفت: پس از انتشار خبر این قتل همچنین شاهد تشدید بیاعتمادی به نهادهای حاکمیتی و خدماتی بودهایم و این اتفاق در فضایی رخ داده است که احساس ناامنی و بیاعتمادی وجود دارد و سرمایه اجتماعی نیز پایین است و مردم احساس بیپناهی میکنند.

به گزارش هممیهن آنلاین و به نقل از دیدهبان ایران، خبر قتل الهه حسیننژاد توسط یک راننده مسافربر شخصی پلاک شهرستان، جامعه ایران را در بهت و حیرت فرو برد. از سوی دیگر عدم اطلاعرسانی یکپارچه نیز شایعات را افزایش داد. بعضی کارشناسان، موضوع را از جنبه خشونت جنسیتی بررسی کردند و بازهم جای خالی قوانین حمایت از زنان را مطرح کردند و کارشناسان دیگر براساس خبر اولیه که موضوع سرقت گوشی در میان بود، پای آسیبهای اجتماعی و معیشتی را به وسط کشیدند. اما ریشهیابی این قتل و قتلهایی از این دست به مطالعات عمیق و بررسی روان متهم نیاز دارد. ولی دلیلی که غیرقابل انکار است، عقب نگهداشتن جامعه از پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی و عدم آگاهسازی جامعه است.
ریشه قتل الهه حسیننژاد هرچه که باشد، نمیتوان در تحلیلهای جامعهشناسانه، از نوع واکنش جامعه ایران به این جنایت چشم پوشی کرد. در حالی که هر روز شاهد انتشار خبرهای گوناگون قتل در سطح کشورمان هستیم که بسیاری از آنها نیز مربوط به جنایت علیه زنان است، در روزهای اخیر خبر قتل یک زن توسط یک مسافربر شخصی، واکنشی بسیار بیشتر از سایر خبرهای مربوط به قتل و جنایت را در سطح جامعه به همراه داشت. در چنین شرایطی پرسش مهم این است که چرا جامعه ما، چنین حساسیتی را نسبت به قتل الهه حسیننژاد از خود نشان داد؟
تشدید بیاعتمادی به نهادهای حاکمیتی و خدماتی پس از انتشار خبر قتل الهه حسیننژاد
هادی خانیکی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این سوال دیدهبان ایران گفت: اساسا هر پدیدهای در حوزه قتل، جنایت و خشونت وقتی ابعاد وسیعی پیدا میکند، معمولا در جامعه مخاطبان یعنی در میان شهروندان، یک احساس همپیوندی، همسرشتی و همسرنوشتی شکل میگیرد. با انتشار خبر قتل الهه حسیننژاد نیز احساساتی نظیر ناامنی اجتماعی و مظلومیت زن در جامعه شکل گرفت و جنبههای احساسی نیز در کنار جنبههای ادراکی، مشاهده شد؛ به نحوی که مردم غصه خوردند از این که زنی مثل او که برای کمک به برادر معلول خود کار میکرد، در نهایت به شکل مظلومانهای کشته شد.
وی افزود: پس از انتشار خبر این قتل همچنین شاهد تشدید بیاعتمادی به نهادهای حاکمیتی و خدماتی بودهایم و همه اینها در فضایی که احساس ناامنی و بیاعتمادی وجود داشته باشد و سرمایه اجتماعی نیز پایین باشد و مردم احساس بیپناهی کنند، طبیعتا احساس همدلی سمپاتی (گروهی) را افزایش میدهد. همچنین باید توجه داشت که این پدیدهها معمولا پدیدههای اجتماعی هستند و نباید آنها را صرفا پدیدههای فردی و روانی دانست؛ یعنی این که این اتفاق در چه شرایطی و با چه پسزمینهای صورت میگیرد، در نهایت بر پیامدهایی که برای جامعه به همراه دارد، تاثیر میگذارد.
باید امکان گفتوگویی صادقانه و شفاف را فراهم کنیم
خانیکی در پاسخ به این پرسش که آیا مسئولان به این اتفاق و زمینههای شکلگیری آن اهمیت میدهند یا صرفا به شعار دادن برای مدتی کوتاه در این خصوص اکتفا میکنند و موضوع بهسرعت به بوته فراموشی سپرده میشود؟ تاکید کرد: این پرسش را نمیتوان به صورت کلی پاسخ داد. حداقل درباره جنایت اخیر شاهد آن بودیم که از بالاترین سطوح مسئولا اجرایی از جمله شخص رئیسجمهور نسبت به آن واکنش نشان دادند و علاوه بر ایشان، نهادهای مسئول در دولت و همچنین نهادهای انتظامی و امنیتی به این حادثه واکنش نشان دادند و حتی نهادهای خدماتی مثل شرکتهای تاکسی اینترنتی نیز نسبت به این حادثه واکنش داشتند.
این عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: اساسا باید توجه داشت که در فضای بیاعتمادی، جز با گفتوگو نمیتوان جلب اعتماد کرد. البته گفتوگو کار بسیار دشواری است، چون در پس پرده آن، خشم و سوءظن وجود دارد. اما بازهم باید امکان گفتوگو را فراهم کنیم، گفتوگویی که محور آن صداقت، شفافیت و جلب مشارکت همه باشد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: وقتی این مساله (قتل الهه حسیننژاد)، یک مساله ملی قلمداد شود، راهحل ملی هم برای آن پذیرفته میشود. اگر این اتفاق نیفتد، موضوعی شبیه این به یک دوگانه تبدیل میشود که در یک طرف آن مردم و در طرف دیگر آن حکومت قرار گرفتهاند و رسانهها هم دچار دوگانگی میشوند؛ از طرفی رسانههای رسمی در توصیف و تبیین ماجرا دچار ضعف میشوند، از سوی دیگر رسانههای مخالف به برجستهسازی و جعل میپردازند تا این قطببندی را تشدید کنند.