سودای جنگطلبان/بررسی مواضع اپوزیسیون خارج از کشور در قبال مذاکرات ایران و آمریکا
من به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی کاملاً از مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و هرگونه تنشزدایی بین دو کشور پشتیبانی میکنم... هرگونه روندی که منجر به لغو تحریمها و گشایش اقتصادی... مثبت است

«برخی حتی در مقام استدلال برآمدند که تکیه بر بیگانه و دعوت او به خانه برای ویران کردن آشیانه کار نیکو و خردمندانهای است و همین نشان میدهد پستی و پلشتی آنها را. آنها نمیاندیشند که اگر نزاعی دارند دشمن را دعوت نمیکنند که خانه را بر سر پدر و مادر و خواهر و برادر من ویران کند. این نزاعهای داخلی نباید به ایرانستیزی و ایرانفروشی منتهی شود. البته پارهای از آنها آنقدر متوهم هستند و آنقدر دور از واقعیت زندگی میکنند که گمان بردهاند...پس از آزادی وطن مردم مشتاقانه و مختارانه زمام امر را به دست این بیگانهپرستان و اسلامستیزان و ایرانفروشان خواهند داد و بیایند و به خیال خودشان یک نظم سکولار را برقرار کنند. زهی خیال باطل.»
این سخنان اخیر عبدالکریم سروش، روشنفکر دینی خارج از کشور است که با عنوان «عتابی با ایرانفروشان» در پی سخنان و کنشهای برخی چهرههای سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور در روزهایی که خبر از «مذاکرات ایران و آمریکا» به میان آمده؛ در فایلی تصویری منتشر شدهاست و اتفاقاً خود سروش هم به نوعی در جرگه اپوزیسیون خارجنشین قرار دارد؛ این سخنان و آنچه پیش و پس از آن طی این روزها مطرح شده است نشان از آن دارد که در میان اپوزیسیون چنددستگیها درباره «تمایل اپوزیسیون در نحوه مواجهه آمریکا با ایران» وجود دارد و در سطحی بالاتر از اختلافات وسیعتری در میان آنها خبر میدهد.
آنجا که اسماعیل نوریعلا، فعال اپوزیسیون ملیگرا که البته در سال 1401 به کمپین «من وکالت میدهم»(وکالت به رضا پهلوی) پیوسته بود؛ در واکنش به فعالیت سلطنتطلبان در پی مذاکرات و دعوت به تجمع دربرابر کاخ سفید در 13 آوریل گفت:«چه میشود که ایرانیان حاضر در مریلند، ویرجینیا و واشنگتن حاضر نمیشوند در این برنامه حضور داشته باشند، من علت را نمیدانم اما هرچه که هست شرمآور است. من بارها گفتهام که با تجزیهطلب، با کمونیست و مجاهد خلق همکاری نمیکنم؛ اکنون سلطنتطلب را هم به این فهرست اضافه میکنم.» در جبهه اپوزیسیون در قبال مذاکرات چه میگذرد؛ در ادامه نگاهی به آن خواهیم داشت.
مخالفان مذاکره ایران و آمریکا
شاید باید گفت که مهمترین مخالف اپوزیسیون در مذاکره ایران و آمریکا رضا پهلوی است؛ کسی که اغلب واکنشها به سخنان او اتفاق افتاد؛ و از صادق زیباکلام، فعال سیاسی در ایران تا سروش و برخی دیگر به نوعی به سخنان او اعتراض کردند؛ آنجا که در بیانیه خود نوشت:«مذاکرات هستهای، صلح را به خاورمیانه نخواهد آورد. جمهوری اسلامی با صداقت وارد مذاکره نمیشود و از دیپلماسی تنها بهعنوان ابزاری برای خرید زمان، کاهش فشارها و تحکیم قدرت خود بهره میبرد.
هرچقدر نیت آمریکا از مذاکرات خیر باشد، اما در عمل، به... جمهوری اسلامی، فرصتی تازه برای ادامه حیات میدهد.» و خطاب به ویتکاف گفت:«... سیاست فشار حداکثری در دور اول ریاستجمهوری ترامپ، موفقترین سیاست تاریخ در قبال این رژیم بود. لازم است که این سیاست ادامه یابد.» در پی همین سخنان زیباکلام در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:«درحالیکه بسیاری از ایرانیان نگرانند که مبادا کار با ترامپ به درگیری بکشد و مملکت نابود شود، جناب شاهزاده ولیعهد برعکس، از ترامپ میخواهند که مبادا با نظام کنار بیایند. امیدوارند که در نتیجه جنگ، دری به تختهای بخورد و معظم له بقدرت برسند ولو آنکه یک تیر چراغ در مملکت سالم نمانده باشد.» و برخی دیگر نیز در داخل و خارج از کشور به آن اعتراض کردند و در این بین رضا پهلوی در سخنانی در گفتوگو با روزنامه ساندیتایمز اعلام کرد:«حمایت غرب نباید به معنای حضور نظامی باشد.»
البته مخالفت با مذاکره و موافقت حداکثری با فشار بر حکومت در میان اغلب سلطنتطلبان و همسویان آنها وجود دارد. بابک شکرابی، که از چهرههای همسو با این جریان است در مطلبی که در حساب کاربریاش در ایکس منتشر کرده است، نوشت:«اسرائیل و هیچ کشور دیگری نه مسئول و نه متعهد به حفاظت از منافع ملی ما هستند، هر دولتی بر اساس منافع ملی خود تصمیم خواهد گرفت...کورش بزرگ: نیایش برای بذری که نکاشتهای حاصلی نخواهد داشت.» او در ادامه از مردم برای شروع اعتراضات دعوت کرده و البته امید بر برهم خوردن مذاکرات دارد.
در این بین اما بیشترین تلاش برای عدم ادامه مذاکرات را شهرام ماکویی، مبتکر تجمع اعتراضی 13 آوریل سلطنتطلبان در برابر کاخ سفید داشته است؛ همان که نوری علا آن تجمع را «شرمآور» عنوان کرد. او چندی پیش از برگزاری این تجمع در تاریخ 9 فروردین گفت:«این ایده به ذهنم رسید که سه تظاهرات برپا کنیم و من اسپانسر مالی آن باشم. اولی در واشنگتندیسی در برابر کاخ سفید، دومی در لندن در برابر مقر نخستوزیر انگلستان و سومی هم در بروکسل، مقر سیاسی اتحادیه اروپا، خواسته ما که چه میخواهیم مطرح کنیم. حدود یکسال و نیم روی آن کار کردم. هدفهای مهم این است یک، ملت ایران فقط و فقط براندازی میخواهد و چیز دیگری نمیخواهد.
دو، تنها فردی که نماینده اکثریت مطلق ما مردم ایران است کسی نیست جز، شاهزاده رضا پهلوی و سه اینکه، بخواهیم او را به رسمیت بشناسید و به عنوان نماینده مردم ایران و رهبر ملی ایران آمریکا و اروپا او را بپذیرند و درخواست کنیم که مذاکرات از الان با ایشان شروع شود.» البته که در پی این سخنان و فارغ از جمعیت حداقلی که برای این تجمع جلوی کاخ سفید حضور پیدا کردند؛ هر کسی که پیگیر مذاکرات ایران و آمریکاست با تناقضات متعددی روبهرو میشود. مثلاطرف به علت ادعاییِ مذاکره آمریکا با ایران که نگرانی از رسیدن به بمب هستهای توسط ایران است توجه نداشته و خواسته آمریکا بنشیند و با رضا پهلوی مذاکره کند.
اما که چه شود؟ که جمهوریاسلامی به عنوان نظام مستقر در ایران که به گفته آنها در آستانه دستیابی به بمب هستهای است و باید جلوی آن را بگیرند؛ از این تلاش دست بردارد؟ به نظر میرسد در مسیر اقناع آمریکا برای شروع مذاکره با رضاپهلوی اشتباه برداشتی بسیار است و آن نتیجه مدنظر غرب و آمریکا قطعاً در این مذاکره برآورده نمیشود و البته در این برنامه توجه نداشتند که اپوزیسیون در «چه نمیخواهند» متحد آنها هستند و قطعاً بخشی از اپوزیسیون با سلطنت هم مخالفند و رضا پهلوی را به عنوان نماینده خود نمیپذیرند.
از دیگر چهرههای همسو با سلطنتطلبان حامدشیبانیراد، دبیر نخست حزب «ایران نوین» از احزاب دولتی زمان پهلوی است و طبیعتاً همسو با سایر سلطنتطلبان امیدوار است که مذاکرات به نتیجه نرسد؛ او در گفتوگو با دویچهوله با بیان اینکه «بسیار محتمل است که طی هفتههای آتی مذاکرات به شکست بینجامد و بدون حصول توافقی پایان پذیرد»، گفت:«در این حالت باید در انتظار برخورد نظامی از طرف اسرائیل و آمریکا با بخشهایی از رژیم باشیم. در این شرایط وظیفه اپوزیسیون در این حالت استفاده از فرصت ضعف مضاعف رژیم و ترغیب مردم به وارد کردن ضربه نهایی است.»
ایرج مصداقی، فعال سیاسی اپوزیسیون که زمانی به سازمان مجاهدین خلق تمایل داشت و الان از مخالفان جدی آن است و بیشتر فعالیت حقوق بشری انجام میدهد هم همسو با سلطنتطلبان مخالف مذاکرات است و در گفتوگو با دویچه وله با بیان اینکه «مذاکرات و توافق احتمالی آمریکا و جمهوری اسلامی به شکلی که پیش میرود به نفع اپوزیسیون و مردم ایران نیست»، گفت:«تکرار برجام نمیتواند منافع مردم ایران را تضمین کند.» او ایراد حمله نظامی را نه در آسیب به مردم بلکه در احتمال بینتیجه ماندن و حفظ حکومت دانسته و گفته است: «ما تجربه حوثیها را در هفتههای اخیر داریم که حملات سنگین هوایی آمریکا را تجربه کردهاند اما همچنان در قدرت هستند. حملهنظامی سنگین به مراکز اتمی و موشکی رژیم نمیتواند متفاوت از آنچه باشد که در یمن افتاد.»
مشابه این دیدگاه که مخالفت با مذاکرات حتی به قیمت حمله نظامی به ایران است؛ کم نیست. مثلاً جبهه 7 آبان در نامهای به رئیسجمهور آمریکا با اشاره به خواسته رضا پهلوی از دولت آمریکا و سخنان او آورده است:«... سرنگونی جمهوری اسلامی تنها ضمانت واقعی برای صلح، پایان حمایت از تروریسم و روابط دوستانه با همه کشورهای جهان از جمله آمریکا خواهد بود...» و به نوعی بار دیگر به خواسته «مذاکره نکنید» رسیده است. در این بین سعید بشیرتاش، مسئول شورای مرکزی این جبهه که سابقاً ملیگرا بود و الان به جرگه سلطنتطلبان نزدیک شده است؛ پیگیر همین خواسته و ترویجکننده آن است.
علاوه بر آن، فواد پاشایی، دبیرکل حزب مشروطه ایران، لیبرال دموکرات، که معمولاً کمتر موضعی متفاوت از سلطنتطلبان دارد، این بار هم به همان سیاق در حساب این حزب در شبکه اجتماعی ایکس در برنامه «تحلیل هفته» به موضوع توافق احتمالی جمهوری اسلامی و آمریکا پرداخته و از آن ابراز نارضایتی کرد و گفت:«مذاکرات اپوزیسیون با کشورهای مختلف برای فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی ادامه دارد و در همین رابطه گروهی از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) برای گفتوگو و شرکت در کنفرانس، طی هفته آینده به اسرائیل سفر میکند.» به عبارتی این تشکیلات هم احتمالاً همسو با بخش عمده مخالفان مذاکره نگرانی از باب حمله به ایران و آسیبهای آن ندارد که به دنبال مشورت و مذاکره از جمله مقاصد اعلامیاش اسرائیل است. اینها برخی از دسته اول اپوزیسیون است که به آن اشاره شد.
موافقان مذاکره و بهبود وضع مردم
در برابر آن مجموعه اول از اپوزیسیون که مخالف مذاکره ایران و آمریکا و به نتیجه رسیدن آن است؛ برخی چهرههای سیاسی که زیر پرچم اپوزیسیون هستند موافق مذاکرات و به نتیجه رسیدن آن هم از آن جانب که سایه جنگ از سر ایران کم شود و هم از آن جهت که اوضاع مردم بهبود پیدا کند؛ هستند. به عبارتی در کنار اندیشمندانی مانند سروش که در بالا به آن اشاره شد؛
افرادی مثل آرش عزیزی، پژوهشگر در دانشگاه بوستون آمریکا، فرخ نگهدار، فعال سیاسی چپ و علی افشاری، فعال سیاسی و... نیز با چنین نگاهی به ارزیابی این وقایع پرداختهاند. آرش عزیزی، به دویچهوله فارسی میگوید: «من به عنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی کاملاً از مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و هرگونه تنشزدایی بین دو کشور پشتیبانی میکنم.»او ابراز خوشحالی میکند که «بخشهای قابلتوجهی از اپوزیسیون نیز همین موضع را گرفتهاند؛ از جمله ائتلاف همگامی که شامل حضور نیروهای قابلتوجهی مثل حزب چپ ایران، اتحاد جمهوریخواهان ایران و سازمانهای جبهه ملی در خارج از کشور است». او پشتیبانی و خوشحالی این گروهها از مذاکرات ایران و آمریکا را به این علت میداند که این گروهها «در راستای منافع ملی ایران» حرکت میکنند.
عزیزی در این گفتوگو تصریح کرده است:«هرگونه روندی که منجر به لغو تحریمها و گشایش اقتصادی... مثبت است.» این پژوهشگر البته در این سخنان اشارهای به طرفداران پهلوی هم دارد و گفته است:«برای طرفداران پهلوی که خودشان را با ترامپ همراستا کرده بودند و با حزب دموکرات مخالفت میکردند و امیدوار بودند به قدرت رسیدن ترامپ به نفعشان باشد، این خبر بدی است که ترامپ به آنها اعتنایی ندارد و به سیاست مذاکره با تهران ادامه میدهد...مگر اینکه آقای پهلوی تصمیم بگیرد تغییر موضع بدهد و همگام با منافع ملی ایران از کاهش تنشها و توافق دیپلماتیک حمایت کند.»
همچنین علی افشاری هم که چنین گفتوگویی با دویچهوله داشته است بر این تاکید کرد:«اگر یک توافق پایدار، شفاف، الزامآور، عادلانه بین دولتهای ایران و آمریکا برقرار شود که با منافع ملی و امنیتملی ایران تعارض نداشته باشد، برای اپوزیسیونی که دل به مداخله خارجی نبسته و بر روی استقلال، حاکمیت ملی و دموکراسی ایستادگی بدون قید و شرط دارد، در مجموع امر مثبتی است و دستکم نسبت به حالت عدمتوافق به صورت نسبی برتری دارد. تداوم تحریم و تشدید احتمال برخوردهای نظامی سنگینتر موجب ضعیفتر شدن جامعه ایران است که سیاست را بیشتر به حاشیه میبرد.»
فرخ نگهدار هم که معمولاً با وجود منتقد و معترض بودن، همیشه در تلاش بوده که نگاهش در حوزه دیپلماسی همسو با منافع ملی و تنشزدایی باشد، به بهانه بیانیه جمعی از «نخبگان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی» ایران علیه تهدیدهای آمریکا و اسرائیل در یادداشتی که در اختیار انصافنیوز قرار داده، نوشته است:«اینکه رهبر جمهوری اسلامی به مراجعه رئیس دولت آمریکا کتباً پاسخ داده و نوعی از دیپلماسی از سوی طرفین پذیرفته شده خود نوعی روزنهگشایی محتاطانه، و اما بسیار مهم است... این که دو قدرت منطقهای و جهانی، عربستان سعودی و روسیه، که تاریخاً به گشایش در روابط ایران و آمریکا با سوءظن نگریستهاند امروز منافع خود را در همسویی با، و مساعدت به، تنشزدایی در مناسبات ایران و آمریکا مییابند، به این معنا نیست که همه مخالفان دیپلماسی و اشکال معقول مذاکره در دو کشور و در منطقه سپر افکندهاند.
همه میدانیم که جلاد ملت فلسطین همچنان شمشیر از رو بسته است و از هیچ رذالتی در تنشافزایی در مناسبات ایران و آمریکا دریغ نمیکند و این در حالی است که در ایران هم محافل قدرتمندی پنهان و آشکار زیر پرچم «وحدت در مقابل دشمن» با روزنهگشایی، با هرگونه تنشزدایی و با هرگونه دیپلماسی و هرنوع مذاکره دشمنی میکنند.» البته او به موضوع مهمی در داخل ایران هم اشاره داشته است، آنها که در ایران با هر گونه تنشزدایی و مذاکره با غرب در سطح بینالمللی دشمن هستند؛ موضوعی که در ابعاد گوناگون در روزنامه هممیهن به آن اشاره شده و البته بازوها و اعضای آن در بخشهای مختلف از مجلس و نمازجمعه تا تجمعات خیابانی و فضای مجازی و در قالب لشکر سایبری نیز مشاهده میشود.
بیتفاوتها به مذاکره
جمعیت دیگری نیز در میان اپوزیسیون یافت میشوند که در هیچیک از این دستهبندی نیستند؛ اما به نوعی نظرشان را اعلام کردهاند؛ آنها که در پی آن به بیان مشکلات دیگر پرداختند. نمونهاش عبدالله مهتدی دبیرکل حزب کومله و شیرین عبادی است. عبدالله مهتدی، در یادداشتی با عنوان «ما و مذاکرات اتمی» در پی بیان هر آنچه بر آن باور داشتند، آورده است:«بنابراین نه در جنگشان باید دفاعی از ما ببینند و نه در توافقشان تشویقی از ما بشنوند.»شیرین عبادی هم این گونه گفته است:«از کدام مذاکره و توافق حرف میزنید؟ بدون هیچ شکی همگان از گشایش اقتصادی که به نفع مردم باشد استقبال میکنند، اما نباید فراموش کرد که توافق و مذاکره اصلی با مردم ایران و با قصد پایان جنگ داخلی باید صورت بگیرد که صد البته تا زمانی که اپوزیسیون چندپاره، نزاع درونی خود را خاتمه ندهد، این اتفاق نخواهد افتاد.» با این اظهارنظر بیشتر به چنددستگیهای درون اپوزیسیون تاخته است.
پایان سخن
پیشتر در گزارشی که درباره چنددستگیهای اپوزیسیون در قبال حمله اسرائیل به ایران در روزنامه هممیهن منتشر شد، به این موضوع که رفتگان از ایران به ویژه پس از اعتراضات 88 نوع متفاوتی از اپوزیسیون را تشکیل دادهاند، موضوع، صرفاً سلطنتطلبی یا مجاهدین خلق یا مخالفان سالهای اول پس از پیروزی انقلاب نیستند. بر همین اساس اندیشههای مختلف و مواضع مختلفی در میان آنها با قوت شکل میگیرد و البته با توجه به وجود بستر فضای مجازی که در اختیار همه است، انتشار مواضع و نظرات مختلف نیز ممکنتر شده است.
در گزارش فعلی که مطرح شد؛ بخشی از این مواضع درباره مذاکره ایران و آمریکا به میان آمد و البته چنددستگیها را هم در میان اپوزیسیون نشان داد که جایی از تفاوت نظر به اختلافات داخلی آنها نیز اشاره داشت. در این بین بنا بر این سخنان که آورده شد، متاسفانه باردیگر ملت و منافع ملی در سخنان برخی قربانی مظلوم و ابزاری بیش نبود. بنا بر سخنان مخالفان مذاکره به نظر میرسد که آنها دچار چندین اشتباه مفهومی هستند:
طرفداران ما فقط در زمره ملت ایران به شمار میروند وآنها با نوعی تمامیتخواهی مخالفان خود را از دایره ملت بودن و ایرانی بودن، خارج کردهاند.
فشار بر جامعه ایران و مردمی که در ایران زندگی میکنند؛ برای آسیب به حاکمیت روا است؛ یا در سطحی بالاتر، جنگ که قطعاً به آسیب جانی و مالی به مردم منتهی میشود؛ همچنین اگر موجب بازگشت آنها و به قدرت رسیدنشان شود؛ نه تنها بد نیست بلکه خیلی خوب است.
البته این مخالفان 2 دسته هستند؛ یکی آنها که این آینده را متصور شدهاند و دیگری آنها که بینتیجه ماندن مذاکرات و انجام نشدن آن را به معنی فشار بیشتر به مردم ایران و احتمال جنگ هم نمیدانند.
این بخش دوم مخالفان به شدت شبیه آن مخالفان داخلی در ایران هستند که عملاً از وجود تحریم و فشار بهره میبرند و کاسبان وضع موجودند و خواهان ادامه آن هستند. سعید حجاریان، در این زمینه در گفتوگو با خبرآنلاین گفته است:«تنشزایی و جنگطلبی مختص به نیروهای بیگانه نیست. واقعیت آن است که در پس ذهن جنگطلبهایِ وطنی ایدههایی خطرناک وجود دارد؛ از جمله اینکه کسانیکه در جنگ دست برتر را پیدا کنند، قادر خواهند بود بر نظم بعدی تأثیر بگذارند و با انباشت قدرت و ثروت پروژههایی را پیش ببرند.
یعنی زیست در فضای تحریم و جنگ مطلوب آنهاست. درحالیکه توجه ندارند در صورت وقوع درگیری و جنگ لزوماً منطق جنگطلبهایِ وطنی حاکم نمیشوند و ممکن است از جعبه جنگ «پل برمر» و فرستادههای ویژه خارج شود. تجربه زلمی خلیلزاد از خاطرمان نرفته است که چطور در نظم جدید افغانستان توسعه و حقوق بشر و حق زنان را نادیده گرفت.»
در برابر در دو سوی مرز یعنی هم در میان ایرانیان ساکن در کشور و هم در میان آنها که خارجنشین هستند عدهای گرچه منتقد وضع موجودند اما امیدوار به گشایش در پی مذاکرات برای مردم کشور هستند. چنانچه برخی در آن سوی آب اگرچه اپوزیسیون به شمار میآیند اما به نوعی از سختتر شدن زندگی مردم از زوایای اقتصادی ناراحت و امیدوارند که در توافقی مناسب اوضاع مردم بهتر و منافع ملی آنها تامین شود و بار دیگر باید همان سخن داریوش اقبالی خواننده خارجنشین را تتمه کلام کنیم و به آنها که سودای جنگ دارند یادآور شویم که «در کولهپشتی مهمات که سربازان خارجی حمل میکنند، آزادی برای سرزمینی دیگر وجود ندارد.»