| کد مطلب: ۳۵۶۲۸

شوک مستقیم به تندروها / جریان شناسی سیاسی مذاکرات امروز در گفت‌وگو با فعالان سیاسی

«اسم مذاکره را پیش من نبر... پنجه من روی دیوار همه سفارتخونه‌هاست.» طی روزهای اخیر این جملات امیر جعفری از فیلم گشت ارشاد ۳ که در آن او نقش یکی از چهره‌‎های تندرو و به عبارتی گروه فشار کف خیابان را داشت؛ در توصیف تندروهای مخالف مذاکره در فضای مجازی وایرال شده است.

شوک مستقیم به تندروها / جریان شناسی سیاسی مذاکرات امروز در گفت‌وگو با فعالان سیاسی

«اسم مذاکره را پیش من نبر... پنجه من روی دیوار همه سفارتخونه‌هاست.» طی روزهای اخیر این جملات امیر جعفری از فیلم گشت ارشاد 3 که در آن او نقش یکی از چهره‌‎های تندرو و به عبارتی گروه فشار کف خیابان را داشت؛ در توصیف تندروهای مخالف مذاکره در فضای مجازی وایرال شده است.

تقریباً انتشار این تصاویر همزمان با آن شد که خبر آمد شنبه 23 فروردین تاریخی است که تیم مذاکره‌کننده ایرانی به ریاست عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در عمان با استیو ویتکاف، نماینده دولت آمریکا مذاکره می‎کند و همین هم موج جدیدی از اظهارنظرها پیرامون ارتباط و مذاکره با آمریکا را به میان آورد و دوباره دوقطبی «موافقان مذاکره» و «مخالفان مذاکره» به میان آمد و باردیگر جریان‌های تندرو به دنبال سنگ‌اندازی در برابر این اتفاق بودند.

پیشینه

درباره نوع تعاملات ایران و آمریکا از همان روزهای پس از پیروزی انقلاب 1357 و تصرف سفارت آمریکا در تهران در آبان 1358 اختلافات میان دو کشور از جمله مسائل بین‎المللی محسوب می‌شد؛ اختلافاتی که همیشه وجود داشت و البته فرازونشیب بسیاری نیز به همراه آورده بود. مذاکره، گفت‌وگو و ارتقای سطح دیپلماتیک میان دو کشور، هم در دوران جنگ و هم در سال‌های پس از آن بارها مطرح شده و بحث‎ها و موافقین و مخالفینی داشت؛ به‌ویژه پس از آنکه ماجرای مک‎فارلین و کیک و کلت و انجیل او در تهران هم فضای داخلی ایران و هم فضای داخلی آمریکا را ملتهب ساخت.

البته اگر در همه سال‌های دهه 60 اغلب مسئولان و دست‌اندرکاران مخالف مذاکرات و ارتقای روابط میان ایران و آمریکا بودند اما از نیمه دوم دهه 70 دو جبهه موافقان و مخالفان ارتباط دیپلماتیک با آمریکا به میان آمدند و در سال‌های ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، صحبت و اظهارنظر متفاوت درباره آن شد و دیگر این ارتباطات به عنوان تابو محسوب نمی‎شد.

چنانچه خاتمی در نشست انجمن صنفی روزنامه‌نگاران در اسفندماه سال 1385 با بیان اینکه در دوران ریاست‌جمهوری او مذاکره با آمریکا مردود شناخته می‌شد، گفت:«الان این تابو شکسته شده است و همین امر زمینه‌ای را فراهم می‌کند که با رعایت مصالح ملی بتوان مشکلات را ان‌شاالله با هزینه‌ کمتر حل کرد.»

البته درباره دوره او گفته می‎شد ایران درباره کشورهای همسایه به‌ویژه افغانستان تعاملاتی با آمریکا داشت اما در همه سال‌های بعد از او که ریاست قوه مجریه در دستان محمود احمدی‌نژاد بود؛ این مذاکرات و روابط که حول پرونده هسته‎ای ایران صورت گرفت؛ با پیشرفتی در مذاکرات مواجه نشد اما دوقطبی موافقان و مخالفان مذاکره شکل گرفت، به‌ویژه آن زمان که سعید جلیلی رئیس تیم مذاکره‌کننده از سال 86 تا 92 بود و مذاکرات بدون دستاوردی، ایران را به ذیل فصل هفتم منشور کشاند و پس از آن در دولت حسن روحانی، مذاکرات با توانمندی تیم مذاکره‌کننده ایرانی به ریاست جواد ظریف موفق به نجات ایران از این تهدید شد و روابط ایران با غرب و آمریکا تغییر پیدا کرد.

البته جریان تندرو که در آن زمان در مجلس اصولگرا می‎تاخت، در مقابله با این مذاکرات تمام تلاش‌اش را کرد. از جمله این چهره‎ها روح‌الله حسینیان بود که به همراه حمید رسائی از مخالفان اصلی توافق هسته‌ای ایران با غرب محسوب می‎شدند. چنانچه حسینیان خطاب به علی‌اکبر صالحی در صحن علنی مجلس گفت:«اگر برجام رأی بیاورد شما را اعدام کرده و در رآکتور اراک دفن می‌کنیم و رویتان سیمان می‌ریزیم.» البته که برجام در همین مجلس نهم به همت رئیس مجلس وقت علی لاریجانی از چهره‌های شاخص اصولگرا به تصویب رسید.

پس از آن در همه روزهای پس از توافق برجام این جریان تندرو در داخل به آن و همه کسانی که موجب شکل‌گیری و تصویب برجام شدند حمله کردند؛ ورق زدن روزنامه کیهان آن زمان و مطالعه مطالب مندرج در آن خط و مشی مخالفان مذاکره را نشان می‎دهد و پس از آن هم زمانی که دونالد ترامپ از آن خارج شد و ایران با شروع وضعیت سخت دیگری روبه‌رو شد این جریان به نظر می‎رسد برای این ناکامی جشن گرفتند.

پس از آن هم در همه سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری روحانی که بحث احیای برجام بود، این مخالفان مذاکره به قوت تاختند و علیه آن سخن گفتند. در دوران پس از روحانی و ریاست‌جمهوری رئیسی هم که عملاً کار دست همین جریان افتاد و اگرچه در تلاش بودند برجام را دوباره احیا کنند اما کار با علی باقری‌کنی از نزدیکان سعید جلیلی که همه سال‌های پس از ناکامی در انتخابات 1392  و تشکیل دولت در سایه‎اش، او و اطرافیانش در نقش مخالف مذاکرات و ارتباط با غرب بودند، به نتیجه نرسید.

مذاکرات در دولت پزشکیان 

حالا همین جریان تندرو که شاید بخش عمده آن را در تشکل‎های اصولگرای سنتی از جمله موتلفه و پایداری و انشعابات آن از جمله شریان می‎بینیم؛ در همه روزهای پس از روی کار آمدن مسعودپزشکیان به عنوان رئیس‌جمهور کشور با ادعای اینکه در برجام امثال حسن روحانی و جواد ظریف خیانت کرده‌اند؛ مخالفت‌شان با مذاکره با آمریکا را در بوق و کرنا کرده‎اند. موضوع مذاکرات هم در رقابت‌های انتخاباتی اخیر از جمله موضوعات مورد بحث بود که چهره‌هایی مانند جلیلی و هم‌فکرانش طرف مقابل را متهم به ترساندن مردم از جنگ کرده و از عدم تمایل به مذاکره گفته است. 

در این بین نمایندگان تندرو مجلس دوازدهم چه آنها که از شریان و جبهه پایداری بودند و چه اعضای شورای ائتلاف نیروهای انقلاب هم که بار دیگر طی این روزها به دنبال آن بودند که رابطه با آمریکا را به تابو تبدیل کنند. چنانچه حمید رسایی بهمن‌ماه گذشته، گفته  بود:«هرکس در هر مقامی در هر جایگاهی حرف از مذاکره با آمریکا بزند؛ هم بی‌عقل، هم بی‌شرف، هم بی‌هوش و حواس است.»  

در همه روزهای پس از سخنان رهبری در 19 بهمن‌ماه مبنی بر اینکه با این شرایط «مذاکره نمی‎کنیم»  و «مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد»، رسانه‌هایی مانند وطن امروز، کیهان، همشهری، جوان به طور مکرر به تخطئه آنها که موافق مذاکره بودند، پرداختند و با تیترهایی مانند «نه به حامیان مذاکره»، آب سرد بر سر «عاشقان مذاکره» و... به این موضوع واکنش نشان دادند.

حتی همین روزهای اخیر که موضوع  نامه آمریکا به ایران و پاسخ ایران به آمریکا مطرح شد؛ شاهد آن بودیم که روزنامه کیهان در مطلبی از «کشتن ترامپ» و عدم مذاکره با او گفته است که نه‌تنها در ایران بلکه در رسانه‎های خارجی نزدیک دولت آمریکا نیز واکنشی در پی داشت که در نهایت به تذکری به این رسانه نیز منجر شد.

مذاکره از شنبه

جالب آنجاست که مثل همه دوره‎های قبل که ایران و آمریکا به مذاکره نزدیک می‎شوند، جریان‌های تندرو داخلی در کنار رسانه‌های ضدجمهوری اسلامی ایران که مخالف نرمال شدن روابط بین‌المللی ایران هستند در کنار اسرائیل که همواره از انزوای ایران استقبال کرده و به دنبال آن است، به شدت فعالیت کرده و به دنبال سنگ‌اندازی و ممانعت نسبت به آن هستند اما جالب آنجاست که طی چند روز اخیر که خبر از مذاکره روز شنبه به میان آمد و پزشکیان از موافقت رهبری حتی با سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران سخن گفته است و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه نیز بر اختیاراتش برای این مذاکره تاکید کرده است؛ کم کم رویه‌ها در حال تغییر است. 

چنانچه روزنامه جوان در گزارشی نوشته است:«ابتدا ممکن است ایران از طرف خود کاهش غنی‌سازی را بپذیرد. این را نباید عقب‌نشینی ایران تلقی کرد. حفظ صنعت هسته‌ای و غنی‌سازی تا درصدی که به نیازهای غیرتسلیحاتی ما جواب بدهد، همان‌چیزی است که سال‌هاست می‌گوییم و می‌خواهیم. در مقابل کاهش سطح غنی‌سازی و افزایش نظارت‌ها، ایران باید امتیاز رفع کامل تحریم‌ها و ترک دشمنی‌های علنی در قالب حمایت از اپوزیسیون را بگیرد. در گام اول اگر رفع‌ تحریم‌ها با کاهش غنی‌سازی معامله شود، منطقی است.» یا عبدالله گنجی، روزنامه‌نگار اصولگرا در کانال تلگرامی‌اش نوشته است:«آنچه به عنوان مذاکرات از شنبه با آمریکا شروع می‌شود تصمیم یکپارچه نظام جمهوری اسلامی است.

‌حتی برای پاسخ به نامه ترامپ چندین جلسه کارشناسی در حوزه‌های مختلف برگزارشد. بنابراین روند را دستمایه مسائل جناحی و سیاسی و کج‌فهمی کردن فقط موجب تحلیل و تعدیل قدرت و انرژی داخلی در مواجهه با احتمالات بعدی است.‌بعداً خواهم نوشت که ابتدا رهبری در فضای عمومی راهبرد تعدیل و تنظیم دشمن را پیش برد و سپس نظام جامع‌الاطراف و هوشمندانه ورود کرد.کاریکاتوری تحلیل نکنیم.»

این تغییر رویه تا آنجا در این روزها به چشم می‎خورد که حتی حسین شریعتمداری که با روزنامه‎اش همواره پرچمدار مقابله با مذاکره با غرب در دولت‎های غیراصولگرا بوده است، در یادداشتی نوشته است:«مذاکره غیرمستقیم با آمریکا» بیرون و خارج از اشراف و اطلاع حضرت آقا صورت نمی‌پذیرد؛ اگر ایشان مذاکره روز شنبه را با نظر خویش در تناقض می‌دیدند، این تغییر نظر احتمالی و علت آن را مطرح می‌فرمودند... «مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا» از یک‌سو تحقیر آمریکا و ترامپ است که او را شایسته مذاکره مستقیم ندانسته‌ایم و از سوی دیگر، به قول آقای عراقچی، وزیر محترم امور خارجه کشورمان با هدف آزمون آمریکا صورت می‌پذیرد.

بنابراین اگر ترامپ بر خواسته‌های باج‌خواهانه خود تاکید داشته باشد و به شرایط ایران تن ندهد، مذاکرات ادامه نخواهد یافت. نیم‌نگاهی به اظهارات این روزهای ترامپ و مقامات آمریکایی درباره مذاکرات غیرمستقیم به وضوح از عصبانیت ناشی از این تحقیر حکایت می‌کند... و البته شواهد موجود و تجربیات قبلی، این احتمال را قوت می‌بخشد که آمریکا بر همان خوی پلید خود باقی می‌ماند و به طور طبیعی، ایران نیز از شرایط خود دست نمی‌کشد.»

اگرچه طی همین روزهای اخیر از سوی چهره‎هایی مانند امیرحسین ثابتی که از تندروهای مجلس است درباره مذاکرات گفته شده است: «مذاکره با آمریکا یعنی سرکار گذاشتن مردم؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم.» اما به نظر می‎رسد این جریان به شکلی با واکنشی که نسبت به کیهان صورت گرفته شمشیرش را فعلاً غلاف کرده است. چنانچه رسایی  در جلسه اخیر مجلس گفت:«با توجه به اینکه ما الان مذاکرات غیرمستقیمی داریم و این مذاکرات در جریان است، نباید از درون کشور پیام ضعف مخابره شود یا ما محدود شویم یا مفرهایی که در مواقع اضطراری به کار می‌آید، بسته شود.» 

البته اینکه در ادامه این تندروها چه رفتاری را در پیش می‎گیرند و حاکمیت چه رفتاری با آنها خواهد داشت؛ مشخص نیست و در این زمینه هم‌میهن گفت‌وگوهایی با فیض‌الله عرب‌سرخی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرای میانه‌رو و حسین کنعانی‌مقدم، دبیر حزب سبز در زمینه مذاکرات ایران و غرب داشته است که در ادامه می‎آید.

تحلیل‌تان درباره مذاکره پیش رو و تیم مذاکره‌کننده چیست؟آیا موافق مذاکره مستقیم با آمریکا هستید؟ چرا؟

فیض‌الله عرب‌سرخی: با توجه به مخالفت‌هایی که از سوی نیروهای افراطی داخلی، براندازها و نیروهای صهیونیستی، با اصل مذاکره وجود دارد، باید نگران برگزاری جلسات اولیه مذاکرات بود. به نظرم کارهای تخریبی در سطح گسترده صورت خواهد گرفت تا این مذاکرات شکل نگیرد اما به هر حال خوشبختانه حاکمیت اصل مذاکره را پذیرفته و تا آنجایی که من هم شنیده‌ام، مستقیم و غیرمستقیم شدن مذاکره را به فضای عمومی و نحوه مواجهه طرف مقابل سپرده‌اند.

بنابراین، خود اینکه این مذاکره آغاز می‌شود، اتفاق مهمی است که باید از آن پاسداری کرد و با قدرت تمام و با مناسب‌ترین کادرها در آن مشارکت کرد و از فرصت مذاکره برای کاستن از شکاف‌ها و کم کردن دامنه تحریم‌ها استفاده کرد. خیلی سخت است که قبل از آغاز مذاکرات، پیش‌بینی کنیم چه نتایجی را در برخواهد داشت اما اجمالاً، تاکیدهای طرف مقابل بر جدی بودن در مذاکره و اینکه خبر اعلام آغاز مذاکرات را در دیدار چهره برجسته مخالف مذاکره، یعنی نتانیاهو اعلام کرده است، باید خوش‌بین بود. همچنین با توجه به گرایش اقتصادی ترامپ، فکر کنیم که می‌تواند زمینه‌ساز مناسبی برای حل و فصل حداقل بخشی از مشکلات اقتصادی فی‌مابین باشد، که اتفاقاً ایران از آن استقبال می‌کند.

محمد مهاجری: مذاکراتی که قرار است انجام شود، هرچند که زودتر از این نیز می‌توانست رخ دهد، مذاکرات راهبردی برای ما است. اما با همه تفاسیر موجود معتقدم که این یک «پیش‌مذاکره» است، یعنی مذاکره اصلی باید توسط وزرای خارجه دو کشور انجام شود. حتی اگر قرار است مذاکره غیرمستقیم انجام شود، باید در سطوح عالی‌تر باشد و افرادی که وارد مذاکره می‌شوند با همدیگر همتراز باشند.

به همین دلیل من آن را یک پیش‌مذاکره می‌دانم و در واقع بر سر مقدماتی به توافق می‌رسند و  ممکن است نتوانند اختلافاتی را حل کنند و آنها را در جلسات بعدی مطرح خواهند کرد و موضوع را ادامه خواهند داد. با توجه به اینکه رئیس‌جمهور آمریکا موضوعات مربوط به مذاکره را محدود کرده است و اعلام کرده تنها مسئله ما که تمایل داریم این است که ایران بمب هسته‌ای نداشته باشد، این موضوع مقدمه‌ای دارد و آن این است که سطح غنی‌سازی تا یک جایی کاهش پیدا کند که احتمال تبدیل شدن به بمب اتمی را نداشته باشد و یا احتمال ساختن آن را تضعیف کند.

گمان می‌کنم وزیر امور خارجه کشور ما در این زمینه توان مذاکره را دارد. این مذاکره از نوع حقوقی هم نیست، چراکه مذاکرات حقوقی با آژانس انجام می‌شود، در واقع یک مذاکره سیاسی است. از طرفی این مذاکره قطعاً به معاملاتی خواهد انجامید که می‌تواند از نوع اقتصادی باشد. در شرایطی که آمریکایی‌ها به دنبال آن هستند که ما بپذیریم به سمت بمب هسته‌ای نرویم، هرچند که پیش از آن نیز قرار نبود چنین موضوعی اتفاق بیفتد، یا توانمندی‌های هسته‌ای ایران محدود شود در مقابل آن آمریکایی‌ها باید یک کاری برای ما انجام دهند که هم شامل برداشتن تحریم‌ها است و هم اینکه گشایش‌هایی در سیستم اقتصادی کشور ایجاد شود.

الان شایعاتی مطرح است مبنی بر اینکه بخش خصوصی آمریکا سرمایه‌گذاری‌هایی را در صنایع مختلف ایران انجام دهند و این یک فرصت دوگانه هم برای ایران و هم برای آمریکا است. در واقع آمریکایی‌ها یک بازار جدید و یک بستر اقتصادی جدید پیدا می‌کنند تا بتوانند در خاورمیانه یک پاتوق جدید ایجاد کنند و ایران می‌تواند پاتوقی برای صنایع مختلف از جمله خودروسازی و یک بازار خوب برای آمریکایی‌ها باشد.

از این جهات فکر می‌کنم این مذاکرات می‌تواند به یک بازی برد – برد منجر شود، اما اینکه گمان کنیم مذاکره روز شنبه تمام خواهد شد قطعاً اشتباه است. مذاکرات ممکن است مدتی به طول بیانجامد اما مهم این است که در مذاکراتِ روز شنبه، دو کشور در اصول کلی به تفاهم برسند. 

حسین کنعانی‌مقدم: کلماتی که در رسانه‌های ما به کار گرفته می‌شود؛ جایگاه سیاسی و قانونی خودش را ندارد. یک زمانی ملاقات انجام می‌شود و یک موقع مذاکره می‌شود. یک زمانی بحث مستقیم و یک زمانی هم غیرمستقیم است. اینکه آیا این مذاکره تبعات حقوقی و حقوق بین‌الملل دارد یا خیر؛ قاعده این است که اول باید موضوع مذاکره و اسناد بالادستی آن مشخص شود.

الان ما با آمریکا بر سر برجام مذاکره می‌کنیم و اسناد بالادستی آن سازمان ملل است؟ این مشخص نیست. دوم اینکه این مذاکره آیا برای حل مسئله است یا نه برای این است که ما با طرف مقابل خودمان صحبت کنیم که اختلافاتی که وجود دارد، مشخص شود. سوم اینکه در هر مذاکره‌ای باید زمان شروع و پایان مشخص شود. نمی‌شود مذاکره سال‌ها طول بکشد. چهارم اینکه بعد از اینکه موضوع مذاکره مشخص شد، اولویت‌بندی شود. پنجم اینکه تضامین توافقاتی که انجام می‌شود باید مشخص شود. چه تضمینی وجود دارد که توافق بشود و طرف مقابل دوباره زیر آن نزند.

مثل آن دفعه که آمریکا برجام را پاره کرد. نکته ششم این است که ناظر مذاکرات کیست و اگر دعوا و اختلاف‌نظری ایجاد شد، آیا کسی هست بتواند میانجیگری کند؟ هفتم اینکه مذاکره‌کنندگان تا چه محدوده‌ای اختیارات دارند؟ هر توافقی که انجام شود، باید مراحل قانونی‌اش طی شود. این نیست که دو نفر بنشینند و با هم حتی تام‌الاختیار هم باشند، توافق کنند و توافق انجام شود. قوانین کشورها ایجاب می‌کند که تعهدات تصویب شود. مسئله بعدی‌ای که مطرح است، این است که الان آمریکایی‌ها بیشتر دنبال این هستند که بگویند ما ملاقات کردیم و تابوی مذاکره مستقیم شکسته شد.

آمریکا در این کار هم منافع اقتصادی دارد. با توجه به بحران اقتصادی که آمریکا دچارش شده، نیاز دارد که در بحث انرژی، دست برتری را نسبت به چین و روسیه پیدا کند. به نظر می‌آید این دیدار که قرار است انجام شود، مذاکره نیست بلکه یک ملاقات است که در آن بحث خواهند کرد که چارچوب‌ها مشخص شود. بعد از اینکه چارچوب‌ها مشخص شود و دو کشور به توافق رسیدند، آن موقع تازه مذاکره شروع می‌شود و قاعدتاً مستقیم هم خواهد بود. من مخالف این شیوه مذاکره هستم که ما اختیارات‌مان را در اختیار کشور ثالثی قرار دهیم که آن هم احتمالاً برای منافع خودش تلاش خواهد کرد نه اینکه فکر منافع ملی ما باشد. 

مسعود پزشکیان چهارشنبه هم از موافقت رهبری با سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در ایران و هم موافقت ایشان با مذاکره  و تاکید بر اینکه به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم؛ سخن گفت. تحلیل‌تان از این سخنان پیش از مذاکره چیست؟

فیض‌الله عرب‌سرخی: با توجه به اینکه نکته محوری طرف آمریکایی، بحث سلاح هسته‌ای ایران است، تاکیدی که دکتر پزشکیان داشتند و اینکه مذاکره پذیرفته شد و اینکه افرادی که در این زمینه، نکات متفاوتی را مطرح می‌کنند که این نگاه را نقض می‌کند، افرادی در سطح تصمیم‌گیری نیستند، به نظرم کمک می‌کند تا این پیام رئیس‌جمهور بیشتر تثبیت شود و هیئت مذاکره‌کننده هم می‌تواند با تاکید بیشتری از آن دفاع کند.

به هر حال درباره سلاح هسته‌ای ما از رهبری چیزی جز فتوای تحریم سلاح هسته‌ای نداریم. افرادی در حاشیه آمده‌اند و مثلاً اشاراتی داشته‌اند که اگر آمریکا چنان کند، ما در راهبرد هسته‌ای‌مان تغییر تاکتیک می‌دهیم، افرادی نیستند که حرف‌هایشان در این گفت‌وگوها جایگاه جدی پیدا کند. به نظر من همان فتوا و اظهارات رسمی مقامات مذاکره‌کننده، می‌تواند به اندازه کافی از استحکام لازم برخوردار باشد و پیام را در قطعی‌ترین شکل خودش به طرف مقابل منتقل کند.

محمد مهاجری: هم ترامپ سیگنال‌هایی به سمت ایران فرستاد و هم ایران سیگنال‌‌هایی ارسال کرد. سیگنال ترامپ این بود که ما فقط می‎خواهیم ایران وارد مرحله ساخت بمب هسته‌ای نشود، و معنای آن این است که به دنبال گسترش مذاکرات به سمت موضوعات دیگر نیست. البته ممکن است در زمان مذاکرات بحث‌های دیگری نیز از سوی دو طرف مطرح شود. طبیعی است که ممکن است ما نیز سیگنالی برای مسائل اقتصادی بدهیم و این می‌تواند انگیزه‌ای شود تا راحت‌تر وارد مذاکره برای ایران شود. 

حسین کنعانی‌مقدم: مقام معظم رهبری بارها فرموده‌اند که من اگر بخواهم حرفی بزنم، خودم می‌زنم. اینطور موارد را به نظر می‌آید خود رهبری اعلام می‌کنند. به علت اینکه آقای پزشکیان چند بار نقل‌قول‌هایی انجام داده و چندان معتبر نبوده، من برای نقل‌قول‌های ایشان چندان اعتباری قائل نیستم. همان موقع هم در بحث برجام، مقام معظم رهبری فرمودند خودروهای آمریکایی حق ندارند وارد ایران شوند. در ارتباط با مسائل مختلف، خود ایشان اظهارنظر می‌کنند. تا خود رهبری صراحتاً نگویند، من هیچ حسابی روی این نقل‌قول‌ها باز نمی‌کنم. 

پیش‌بینی‌تان درباره مذاکره شنبه چیست؟ و در صورت ادامه یافتن، مواجهه تندروهای مخالف مذاکره در داخل و خارج کشور را چگونه می‌دانید؟

فیض‌الله عرب‌سرخی: به هر حال این تعدیل موضع و موافقت با اصل مذاکره و همینطور، موافقت با حضور شرکت‌های آمریکایی در ایران، برای سرمایه‌گذاری به نظرم اتفاق مهمی است که می‌تواند زمینه‌ساز و بسترساز گفت‌وگوهای جدی‌تر باشد. به نظر من، این تمایل در طرف آمریکایی مذاکره وجود دارد، یعنی هم ترامپ چهره اقتصادی است و هم استیو ویتکاف، نماینده ویژه در منطقه که طرف مذاکره است، چهره‌ای شناخته‌شده در اقتصاد آمریکاست.

بنابراین خود این نکات، به نوعی میزان و شدت امید را در نتیجه‌بخش بودن مذاکرات تقویت می‌کند و به میزانی که این مذاکرات جدی شده و توافقات شروع شود، به نظر من، از شدت فشار نیروهای مخالف کاسته خواهد شد. به هر حال، آنها هم حرف‌شان، لااقل چیزی که به زبان می‌آورند این است که ما امیدی به این مذاکرات نداریم، بنابراین اگر در این مذاکرات نتیجه حاصل شود، به کاهش برخورد نیروهای مخالف مذاکره، حداقل در داخل هم منتهی خواهد شد.

محمد مهاجری: تندورهای داخلی کشور از نظر تعداد زیاد نیستند و اگر دقت کنید مواضع بسیاری از اینها معتدل شده است. اصل مذاکره چون مورد تایید رهبر انقلاب است، کسی به‌ویژه از جناح اصولگرا نباید مخالفت کند. تندروها پس از مدتی به جزئیات ورود خواهند کرد و انتقاد می‌کنند. اتفاقاً وقتی عده‌ای در داخل کشور منتقد باشند دست تیم مذاکره را پر می‌کند و نباید جلوی انتقاد را گرفت اما نباید انتظار داشت هرآنچه می‌خواهند در مذاکره محقق شود.

مخالفان مذاکره در مجموع سه گروه هستند که یکی لابی صهیونیست‌ها است که همیشه مخالف مذاکره با ایران است که منجر به انجام هرگونه فعالیتی توسط ایران شود. دومین گروه براندازان و اپوزیسیون و براندازها هستند که به دلیل اینکه توافق به عمر بیشتر جمهوری اسلامی منجر شود مخالف هستند و گروه دیگر در داخل ایران هستند که فهم سیاسی آنها بیشتر از اینها نیست.

حسین کنعانی‌مقدم: به نظر می‌رسد فقط چارچوب‌های مذاکرات احتمال دارد در این ملاقات مطرح شود تا دو طرف بفهمند که راجع به چیزی و برای چه چیزی می‌خواهند مذاکره کنند. این چارچوب‌ها که مشخص شود، بعدها گام‌های بعدی برداشته خواهد شد. این ملاقات بیشتر جنبه این را خواهد داشت که پنجره مذاکره برای بحث‌های بعدی باز شود. من بعید می‌دانم با این سیستمی که آمریکایی‌ها دارند و از موضع تهدید و تحریم و تحکم برخورد می‌کنند، بتوان به یک توافق پایدار رسید وگرنه همان داستان برجام تکرار خواهد شد.

اما درباره مواجه شدن با روند مذاکرات، در داخل قاعدتاً در چنین مسائلی که مسائل نظام است، همه باید همدل و همراه و یکصدا باشند تا دشمن بفهمد که در داخل وحدت و انسجام وجود دارد. اختلافات را باید کنار گذاشت و یکصدا و با یک هدف باید از مذاکره‌کنندگان حمایت کرد. همینطور که قبلاً هم رهبری از مذاکره‌کنندگان حمایت کرده بود و این حمایت می‌تواند پشتوانه خوبی باشد. نباید بگذاریم دشمن به خاطر اختلافات داخلی طمع کند. به نظر می‌آید شرایط حساسی داریم، تعیین‌کننده است و باید رقابت‌های سیاسی و داخلی را کنار گذاشت و یکدل و هم‌زبان بود.

اما درباره غربی‌ها هم قطعاً با توجه به دکترین دفاعی و امنیتی ما، آمریکایی‌ها کوچکترین خطایی کنند، ما اولین کاری که خواهیم کرد بیشترین موشک‌هایمان را مستقیماً به سمت اسرائیل شلیک خواهیم کرد چون اسرائیل نیروی نیابتی آمریکا در منطقه است و بعد پایگاه‌های آمریکا در منطقه هدف قرار خواهند گرفت. بعد ممکن است پایگاه‌های مشترک آمریکا و انگلیس در جزایر دیه‌گو گارسیا مورد هدف موشک‌های بالستیک ما قرار بگیرد.

این داستانی که ترامپ می‌گوید که «یا جنگ یا صلح»، یک منطق یزیدی است که یزید به امام حسین می‌گفت یا بیعت کن یا آماده جنگ باش. ما فرهنگ‌مان عاشورایی است و هیهات مناالذله شعار مکتبی ماست و قطعاً اگر آمریکا دست از پا خطا کند، جرقه‌ای در یک انبار باروتی خواهد بود که ممکن است جنگ جهانی سوم را ایجاد کند. 

با توجه به تجربیات مذاکرات برجام و سنگ‌اندازی‌ها و هزینه‌تراشی جریان تندرو تصورتان از نحوه مواجهه نظام با آنها چیست؟ (چه در صورت به نتیجه رسیدن و چه به نتیجه نرسیدن مذاکرات)

فیض‌الله عرب‌سرخی: جریانات تندرو تمام فشارشان را وارد می‌کنند، تا احیاناً، حرف‌هایی که مربوط به گذشته است را به نام دیدگاه‌های امروز نظام جمهوری اسلامی عرضه کنند و جمهوری اسلامی را از ورود به مذاکره دور کنند. در این زمینه، تاکنون که ناموفق بوده‌اند. اینکه رسماً اعلام شده که گفت‌وگوها شنبه آغاز خواهد شد، گفته شده که مسئله اصلی در این مذاکرات، برای ما مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات نیست، معنایش این است که اگر شرایط مناسب باشد، وارد مذاکره مستقیم هم خواهند شد.

اینکه در بحث سلاح هسته‌ای، رئیس‌جمهور موکداً نظر رهبری را مطرح می‌کند و آن را به‌عنوان نگاه جمهوری اسلامی و تیم مذاکره‌کننده عنوان می‌کند؛ همه اینها، نکات قابل توجهی است که می‌تواند به مذاکرات شکل جدی‌تر و قابل قبول‌تری بدهد. من معتقدم که اگر در مذاکره روز شنبه، فضای مذاکره، فضای مثبتی برای دو طرف باشد، حتماً این دیدگاه‌های حاشیه‌ای بیش از این به حاشیه خواهد رفت و فضای سیاسی، شفاف‌تر و مثبت‌تر، موضوع مذاکره را تعقیب خواهد کرد.

توجه کنیم که مسئله مذاکره، امروز مورد حمایت حاکمیت، جریان معتدل اصول‌گرا و همینطور نیروهای اصلاح‌طلب هست یعنی تقریباً جدی‌ترین نیروهای سیاسی حاضر در عرصه است و این مجموعه نیروها، با نیروهای افراطی که لااقل در اجرای پروژه مذاکره، نقش برجسته‌ای ندارند؛ قابل مقایسه نیستند. نیروهای افراطی، با آغاز خوب مذاکره بیش از این از صحنه کنار خواهند رفت.

محمد مهاجری: شرایط سال 1404 با شرایط 10 سال پیش بسیار متفاوت است و ایران تجربیات بسیار بالایی دارد. معتقد نیستم برجام بی‌عیب بود اما منافعی داشت که مخالفان داخلی حاضر به پذیرش آنها نبودند. فکر می‎کنم الان مجموعه نظام به عقلانیتی رسیده است که اگر در این مذاکرات به محاسنی مانند محاسن برجام رسیدیم، آنها را حفظ کند. ضمن اینکه آقای عراقچی تاکنون چندبار تاکید کردند که پایه مذاکرات برجام است و با همان روش می‌خواهد مذاکره کند و مجموعه نظام این را پذیرفته است.

نظام نباید افراد را ساکت کند و  وادار به سکوت کردن افراد در مجموع درست نیست و باید اجازه دهد حرف خود را بزنند اما نباید این حرف‌ها به نهادهای قدرت منتقل شود. معتقدم تندروهای داخلی عوامل ایدئولوژیک کاسبان تحریم هستند و باید کاری کرد که دسترسی تندروهای داخلی از ارکان قدرت قطع شود وگرنه باید حضور داشته باشند و ممکن است در میان صحبت‌‌هایی که می‌زنند یک حرف آنها نیز درست باشد و نباید جلوی آزادی بیان آنها را گرفت.

حسین کنعانی‌مقدم: افرادی که در داخل با تندروی به‌دنبال این هستند که مقابل حرکتی که نظام تصمیم گرفته، قرار بگیرند؛ حکم همان خوارج در صدر اسلام را دارند و همان رفتاری که حضرت علی با خوارج کرد، ممکن است اتفاق بیفتد. ما با کسانی که از نظام جمهوری اسلامی عبور می‌کنند، تعارف نداریم. موضوع مهم این است که ما درگیر یک جنگ روانی و ترکیبی توسط آمریکا هستیم. آمریکایی‌ها اصلاً دنبال این نیستند که جمهوری اسلامی بیاید و شرایط آمریکا را بپذیرد. اولین هدف آمریکا، حفظ امنیت رژیم صهیونیستی است.

در ملاقات نتانیاهو با ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا به نتانیاهو گفته بود تا زمانی که من با ایران مذاکره می‌کنم، تو برو و کار غزه را تمام کن، مردم را از آنجا بیرون کن و بکش و آنجا را تحویل من بده. این نشان می‌دهد که ترامپ اهداف خودش را دنبال می‌کند. خیلی ساده‌لوحانه است که در داخل فکر شود که ترامپ و سیاست‌های استکباری با ایران کنار بیاید. این جنگی در ابعاد اقتصادی، اطلاعاتی، امنیتی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی است که ما هم باید خودمان را هم آماده دفاع و هم تهاجم کنیم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار