| کد مطلب: ۳۴۸۶۵

عراقچی: دیپلماسی اولویت ماست، اما برای جنگ آماده‌ایم

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه دولت چهاردهم در یکی از واپسین روزهای اسفند ۱۴۰۳ میزبان خبرگزاری خبرآنلاین برای یک گفتگوی نوروزی با محمد مهاجری شد.

عراقچی: دیپلماسی اولویت ماست، اما برای جنگ آماده‌ایم

به گزارش هم‌میهن آنلاین؛ خبرآنلاین نوشت: «عباس عراقچی، وزیرخارجه دولت پزشکیان» که این روزها از پرکارترین اعضای دولت است، درگیر بررسی، مشورت و تهیه پاسخ برای نامه دونالد ترامپ خطاب به رهبرانقلاب است. روزی که او در دفتر کارش میزبان خبرگزاری خبرآنلاین بود و این گفتگو انجام شد، نامه توسط مشاور امیرامارات به تهران رسیده بود اما هنوز محتوای دقیق آن مشخص نبود. برهمین اساس نیز طبیعی بود که اولین پرسش ما به این موضوع برمی گشت.

واکاوی دیگر اظهارات و اقدامات ترامپ طی هفته های اخیر در نهایت با شوخی طعنه دار آقای وزیر همراه شد که گفت؛ «غیر از ترامپ سوال دیگری ندارید!؟»

عراقچی به عنوان نفر دوم تیم مذاکرات برجام در دولت روحانی، همچنان از آن شیوه و مدل دفاع می کند اما این را هم تاکید دارد که احیای برجام به شکل فعلی به صلاح ما نیست اما می تواند مبنای مذاکرات باشد.

مدل احتمالی مذاکرات ایران و غرب، برجام و احتمال احیای آن در شرایط فعلی، حاشیه های سفر عراقچی به افغانستان و تغییر و تحولات در منطقه از دیگر محورهای این گپ و گفت یک ساعته بود.

وزیرخارجه از نوع مناسبات بین ایران و روسیه هم حرف زد، از تاکتیک و راهبرد ایران در مقابل آمریکا و... و.

مشروح گفتگوی نوروزی محمد مهاجری در خبرآنلاین با عباس عراقچی، وزیر خارجه دولت چهاردهم را بخوانید؛

******

* در شرایطی که بحران‌های تندی را بعد از روی کار آمدن ترامپ داشته ایم و روابط بین ایران و امریکا دچار تلاطم بوده است، آیا می‌توان گفت وقتی ترامپ حاضر است نامه به ایران بنویسد یعنی همه راه‌ها بسته نیست؟

 ارسال نامه و مکاتبات، بخشی از دیپلماسی است. ولی در عین حال می‌تواند بخشی از فشار و تهدید باشد. بدون این که هیچ قضاوتی درمورد نامه واصله انجام دهم پاسخ شما را می‌دهم که نامه غالبا به عنوان بخشی از دیپلماسی شمرده می‌شود. ولی در عین حال می‌تواند بخشی از برنامه‌های دیگر هم باشد. ولی واقعیتی که وجود دارد این است که هیچ وقت نمی‌شود گفت راه دیپلماسی به پایان رسیده است. چون جایگزین دیپلماسی، جنگ است. بنابراین تمام کشورها تا حد امکان از مسیر دیپلماسی استفاده می‌کنند. چون برخی اوقات جنگ اجتناب ناپذیر اسست. ولی یک مسیر پر هزینه و پر خطر برای رسیدن به اهداف است و همه تلاش می‌کنند که دیپلماسی را که یک راه کم خطر تر و کم هزینه تر است انتخاب کنند.

ما هم همیشه از جنگ اجتناب کرده ایم. ما آمادگی برای جنگ داریم و ترسی از آن نداریم. ولی طالب جنگ نیستیم و این روشن است. سیاست‌های جمهوری اسلامی بخصوص در سال‌های اخیر نشان داده است که به دنبال جنگ نیستیم. ترسی نداریم و آمادگی برای هر شرایطی داریم. ولی به سمت جنگ نمی‌رویم و تا حدی که بشود از آن اجتناب می‌کنیم. چون جنگ هزینه‌ها و خطرها و خسارات خود را دارد. یک بار جنگی که به ما تحمیل شد را تجربه کردیم.

بنابراین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قطعا متمرکز بر دیپلماسی و اجتناب از جنگ است؛ مگر در جایی که جنگ اجتناب ناپذیر باشد که شرایط خود را دارد.  

این که می‌گوییم مذاکره با آمریکا نه، ناشی از یک تاریخ و تجربه و سابقه است، ناشی از لجاجت نیست. من به عنوان کارشناس و مذاکره کننده و دیپلمات می‌گویم با این شرایط، دیگر نمی‌شود وارد مذاکره با آمریکا شد. مگر این که یک سری چیزها تغییر کند.  

*این که می‌فرمایید نوشتن نامه بخشی از دیپلماسی است گرچه می‌تواند متضمن فشار باشد، ترامپ از زمانی که روی کار آمده است و در روزهای اخیر، تهدیدهای مختلفی علیه اروپا و آمریکا و کانادا و مکزیک و دیگر کشورهای دنیا کرد. ولی به هیچ کدام زا آن‌ها نامه ننوشت. می‌شود این را گفت که رفتار ترامپ با ایران متفاوت از  رفتار او با سایر کشورها است؟

درست می‌گویید. ولی علت این که به آن‌ها نامه ننوشت این بود که کانال‌های دیپلماتیک بین آن‌ها وجود دارد و تماس‌ها و تلفن‌ها و ملاقات‌های خود را چه با اروپایی‌ها و چه با آمریکای لاتین و کشورهای دیگر دارد. مسیرهای دیپلماتیک آن‌ها با روسیه مقدار زیادی محدود بود که آن را هم اخیرا به نحوی بازگشایی کردند. هم صحبت تلفنی بین سران دو طرف برقرار شد و هم ملاقاتی که در ریاض و ملاقات‌های بعدی داشتند. پس نوشتن نامه به ایران مقداری به این دلیل است که کانال دیپلماتیک بین ما وجود ندارد.  

کانال رسمی بین ایران و آمریکا، همیشه سوئیس بوده اما...

*این بار  یک مقام اماراتی نامه را آورد. قبلا کانال‌های ارتباطی ما عمان، قطر و برخی از کشورهای عرب بودند.  

این که چرا امارات انتخاب شده است بحث دیگری است. ولی کانال رسمی بین ایران و آمریکا، همیشه سوئیس بوده است و همه پیام‌های رسمی بین ایران و آمریکا زا کانال سوئیس تبادل شده است. گاهی اوقات آن‌ها نکاتی داشته اند و به سوییسی‌ها گفته اند و به ما منتقل کرده اند. برخی اوقات به صورت یادداشت و برخی اوقات به صورت مکتوب غیر رسمی و برخی اوقات نامه رسمی انجام می‌شده است. گاهی اوقات استثنائا از کانال‌های دیگری مانند عمان استفاده شده است که در چند مقطع، به کمک ایجاد ارتباط بین دو طرف آمد.

اینکه امارات نامه ترامپ را به ایران آورده محل تأمل است

این که این بار آمریکایی‌ها نامه رئیس جمهورشان را ترجیح دادند که به امارات بدهند تا به ایران بیاورد، مقداری محل تامل است. ولی هیچ ویژگی خاصی در آن نمی‌بینم. مهم نامه ای بوده که باید منتقل می‌شده و پیام رسان را به این شکل انتخاب کرده اند.  

*مقام معظم رهبری دست کم در دو دیدار اخیری که با مسئولین کشور و دانشجویان داشته اند، نه به مذاکره با آمریکا را به عنوان یک اصل مهم بیان کرده اند. شما این را استراتژی نظام می‌دانید یا  تاکتیک نظام است؟

فکر می‌کنم در بیانات ایشان روشن است که هیچ دلیل منطقی در این کار نمی‌بینند. این را عاری از هوشمندی می‌بینند که در شرایطی که فشار حداکثری وجود دارد، هیچ فرد عاقل و هوشمندی وارد مذاکرات مستقیم نمی‌شود. ما مذاکره با آمریکا را بارها در گذشته امتحان کرده ایم. حتی مذاکرات مستقیم که نمونه اش برجام بود و مذاکرات کاملا مستقیم و مستمر و طولانی بود و با هیئت آمریکایی، چه در قالب ۵+۱ و چه به صورت دو جانبه جلسات مکرر برگزار کردیم.

تاکتیک و راهکار ما فعلا مذاکره غیرمستقیم با آمریکاست

بعد از برجام و وقتی که آمریکا از برجام خارج شد، مذاکرات وجود داشت ولی شکل غیر مستقیم گرفت. مذاکرات احیای برجام که در بهار ۱۴۰۰ خود من انجام می‌دادم، غیر مستقیم بود. ما با ۴+۱ یعنی همان ۵+۱ بدون آمریکا مذاکره می‌کردیم و آن‌ها با آمریکا مذاکره می‌کردند و بر می‌گشتند. اتحادیه اروپا در آن جا نقش واسطه گری را داشت. در دوره شهید رئیسی هم این مذاکرات با ۴+۱ ادامه پیدا کرد و هم یک روند مسقط که بین ما و آمریکایی‌ها و به وساطت عمان در مسقط شکل گرفت که مذاکرات غیر مستقیم بود.  

برجام به شکل و متن فعلی، به نظرم قابل احیا نیست. صلاح ما هم نیست. چون وضعیت هسته ای ما به مراتب پیشرفت کرده است و دیگر نمی‌توانیم به شرایط برجام برگردیم. تحریم‌های طرف مقابل هم همینطور است. اما برجام هم چنان می‌تواند یک مبنا و مدلی برای مذاکرات باشد.

بنابراین، این که بگوییم به لحاظ راهبردی مذاکره نمی‌کنیم این طور نیست. کما این که بارها مذاکره کرده ایم و تا همین چند وقت پیش هم بوده است. حتی الان که با سه کشور اروپایی مذاکره می‌کنیم، در حقیقت نوعی مذاکره غیر مستقیم درمورد برنامه هسته ای ما است. ما با سه کشور اروپایی مذاکره می‌کنیم که همان فرمول سابق برجام {شکل بگیرد} و اعتمادسازی درمورد برنامه هسته ای کنیم و آن‌ها تحریم‌ها را بردارند.

تحریم‌ها دست آمریکایی‌ها نیست و دست اروپایی‌هاست. اروپایی‌ها قرار است که با آمریکایی‌ها در این خصوص مبارزه کنند. بنابراین مذاکره همواره جریان داشته است و شکل آن محل بحث بوده است. این را بگویم که شکل مذاکره همیشه در روابط دیپلماتیک موضوعیت دارد. این که آیا دو طرف مستقیم مذاکره می‌کنند یا غیر مستقیم است. بنابراین فعلا تاکتیک و راهکار ما است که مذاکره غیر مستقیم باشد.  

*دلیل خاصی داشت که ترامپ، مخاطب نامه خود را رهبر انقلاب قرار داد؟

این امر مسبوق به سابقه است. آقای اوباما هم که نامه نوشت به رهبری نوشت. تعبیر آن‌ها این است که ترامپ در کشور خود نفر اول است و با نفر اول در کشور ما مکاتبه می‌کند و این قبلا هم به همین شکل بوده است.  

سبک ترامپ متفاوت از بقیه است و قالب های مرسوم دیپلماسی را کنار گذاشته است

*چرا دولت آمریکا این نحوه تعامل و دیپلماسی را از سطوح پایین تر و سطح وزارت خارجه اش شروع نکرد؟ معمولا قاعده اش این است که ابتدا از سطوح پایین تر شروع می‌کنند و در سطوح بالاتر حل می‌کنند.  

دیپلماسی به یک راه و روش محدود نیست. راه‌های مختلف را می‌شود امتحان کرد. آقای ترامپ نشان داده است که سبکش با بقیه فرق می‌کند و خیلی از قالب‌های مرسوم دیپلماسی را کنار گذاشته است و به سبک خودش رفتار می‌کند. همین که نامه بنویسد و به آقای پوتین زنگ بزند، در حالی که در حالت عادی اگر قرار می‌بود بین آمریکا و روسیه یک بازسازی روابط صورت بگیرد، باید از سطوح پایین به سمت بالا شکل می‌گرفت. ولی این سبک ایشان است.

ضمن این که در دیپلماسی یک مفهوم دیگر به نام دیپلماسی سران داریم که خیلی اوقات، مشکلات بر عکس عمل می‌شود. به جای این که از پایین به بالا حل شود، از همان سطح بالا شروع می‌شود و کسانی که تصمیم گیری نهایی هستند منتظر سطوح پایین تر نمی‌شوند. حرفی که باید بزنند و تکلیف را با همدیگر روشن کنند، در همان مرحله اول انجام می‌دهند و بعد پایین دستی‌ها به منویاتی که آن‌ها به آن رسیده اند عمل می‌کنند.  

کاری به توقعات ترامپ نداریم، براساس صلاح و منافع خودمان عمل می کنیم

*وقتی ترامپ نامه می‌نویسد، لابد توقعش این است که جواب مکتوب دریافت کند. همین کار را ایران خواهد کرد؟

ما به توقعات ایشان کاری نداریم. ما به منافع خودمان کار داریم. آن چه که صلاح است عمل می‌شود.  

*منظور خود مواضع نیست. بلکه نحوه و شیوه ای که استفاده کرده است.  

اینطور نیست که ما تابع باشیم که هر کسی هر شیوه ای درمورد ما استفاده کرد عینا ما همان شیوه را استفاده کنیم. البته روال معمول همین است که شما می‌فرمایید. ولی می‌خواهم بگویم به عنوان یک کشور مستقل دارای حاکمیت مانند هر کشور دیگر، محدود به این نیست که حتما در چهارچوبی که فرد یا کشور دیگری تعیین می‌کند حرکت کنیم. ولی عرفی وجود دارد که عمل می‌شود.  

برای رفع تحریم ها، دیپلماسی را در حد اعلای خود به کار گرفته ایم

*فرض کنیم که هیچ مذاکره ای با آمریکا صورت نگیرد و تحریم‌ها به همان شکلی که الان وجود دارد باقی بماند. آیا معنایش این است که دیپلماسی در امر مقابله با تحریم - بخصوص تحریم‌های آمریکا که به گمانم تحریم‌های اروپا به دنبال آن است – تعطیل خواهد شد و برای مقابله با تحریم‌ها از روش‌های غیر دیپلماتیک باید استفاده کرد؟

اولا دیپلماسی هیچ وقت تعطیل نمی‌شود. ولی این که در موضوع خاصی از چه روش‌ها و در چه زمانی استفاده شود طبیعتا مورد بحث است. برای رفع تحریم ها، دیپلماسی را در حد اعلای خود به کار گرفته ایم. با حسن نیت وارد مذاکرات مربوط به برجام شدیم و بیش از دو سال با حسن نیت مذاکره کردیم. نهایتا توافقی بدست آمد که محصول دیپلماسی بود و همه دنیا این را به عنوان یک دستاورد دیپلماسی جشن گرفتند و این که دیپلماسی می‌تواند مشکلات غامض را حل کند.

بعد از توافق هم با حسن نیت به همه تعهدات خود پایبند بودیم. چه کسی اینجا به دیپلماسی خیانت کرد؟ آمریکا بود که همه این‌ها را کنار گذاشت و دوباره به مسیر دیگری برگشت. این مقداری بی اعتمادی ایجاد کرده است. هم به کل دیپلماسی که تا مدتی اساسا از نظر برخی‌ها مذاکره یک امر باطل بود که این غلط است، هم نسبت به مذاکره با آمریکا ایجاد کرده است که به نظرم امر درستی است. هم این که آیا اصولا از طریق دیپلماسی می‌شود تحریم‌ها را برداشت؟ این سوال شما کاملا مربوط است. به همین دلیل است که خط مشی ما که رهبری هم روی آن اصرار دارند این است که برای مقابله با تحریم‌ها دو مسیر داریم. مسیر اول، خنثی سازی تحریم‌ها و مسیر دوم، دست دیگران است.  

خنثی سازی تحریم ها و مذاکره برای لغو تحریم ها دو ماموریت است که باید انجام دهیم

*راه مسیر اول هم مسیر دوم است؟

نه لزوما – مسیر اول این است که شما به ترتیبی، با تحریم‌ها مقابله کنید و اقتصاد خود را با تحریم‌ها وفق دهید تا آن جا که تحریم کنندگان از اثر تحریم‌ها نا امید شوند و به نقطه ای برسند که تحریم آن‌ها را به نتیجه ای که می‌خواهند نمی‌رسد. این همان نقطه ای بود که اوباما به آن رسید. دیدند تحریم‌ها هر چه ادامه پیدا کند باعث نمی‌شود که ایران از برنامه هسته ای خود منصرف شود. لذا به مذاکره روی آوردند و قول لغو تحریم‌ها را دادند.

در حالی که نسبت به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران اعتماد ایجاد شود. اینجا نقطه معقولی بود و ما هم قبول کردیم و وارد مذاکره شدیم. به نتیجه هم رسیدیم. دولت بعدی آمد و کل ماجرا را به هم زد و آن بحث دیگری است.

خنثی سازی تحریم‌ها به معنی بی اثر سازی و دور زدن تحریم‌ها دست ما است و باید انجام دهیم. لغو تحریم‌ها از طریق مذاکره و به دست دیگران است. این را هم باید انجام دهیم و یک ماموریت است. ولی اولویت با ماموریت اول است که شما بتوانید تحریمی که او به عنوان ابزار علیه شما استفاده می‌کند تا به نتیجه رسد را بی اثر کنید.  

ولی ماموریت دوم هم سر جایش است. یک بار حضرت آقا تعبیری که استفاده کردند این بود که اگر بتوانیم از طریق مذاکره یا هر طریقی تحریم‌ها را لغو کنیم، یک ساعت هم تاخیر نمی‌کنیم. ضرورت و اهمیت لغو تحریم‌ها را می‌دانیم. ولی این مسیر را یک بار رفته ایم و امتحان کرده ایم و نتیجه اش را دیده ایم. بنابراین اولویت کشور از نظر ایشان این است که دولت، اقتصاد کشور را به ترتیبی سامان دهد که با وجود تحریم ها، نه این که ادامه حیات دهد، بلکه بتواند رشد و پیشرفت کند. ولی آن ماموریت دوم هم همیشه سر جایش هست.  

مشکل قانونی برای رابطه تجاری بخش خصوصی ایران با آمریکا نداریم

*مذاکره نکردن با آمریکایی‌ها به معنای این که هیچ رابطه تجاری با آن‌ها از طریق بخش خصوصی داشته باشیم نیست؟

از نظر ما نه. آن‌ها قوانین خود را دارند و تحریم‌های اولیه ای که گذاشته اند، همه امریکایی‌ها را از این که با ایرانی‌ها کار کنند ممنوع کرده اند. ما چنین ماموریتی نداریم. مورد به مورد تصمیم گیری می‌شود. مثلا اگر برخی از روابط اقتصادی، تبعات خاص فرهنگی یا ویژه داشته باشد، ممکن است نقطه نظر داشته باشیم. ولی ما مشکل قانونی هم نداریم. کما این که در برجام هم می‌گویند یکی از معایب آن، همین بود که راه را برای آمریکایی‌ها باز نکرد که با ایران کار کند. این مشکل از خود آن‌ها بود.

بین ما و روسیه یک اصل وجود داشته است و بر آن هم تاکید شد و در این سفر هم تاکید شد که هیچ کدام از ما دیگری را شگفت زده نخواهیم کرد. حتما درمورد مسائل مربوط به همدیگر و مسائل مورد علاقه و نگرانی همدیگر از جمله در منطقه، اگر با دیگران صحبت و مشورت داریم.

خود امریکا بود که در برجام، تحریم‌های ثانویه را برداشت. تحریم‌های اولیه می‌گوید افراد آمریکایی حق ندارند با ایران کار کنند. تحریم‌های ثانویه می‌گوید هیچ کس دیگر حق ندارد با ایران همکاری کند. وگرنه مورد تحریم امریکا قرار می‌گیرد. در مذاکرات برجام گفتند که فقط ثانویه را بر می‌دارند. برای ما هم ثانویه مهم بود. چون می‌خواستیم دنیا با ما کار کند. اولیه را گفتند نگه می داریم و ما هم گفتیم نگه دارید. چند استثنا در تحریم‌های اولیه، از جمله خرید هواپیما و یکی دو مورد دیگر قائل شدند. ما بلافاصله بعد از برجام، وارد مذاکرات خرید هواپیما از شرکت بویینگ از آمریکا و ایرباس از اروپا شدیم. قراردادش هم تنظیم و بسته شد.

منعی برای کار تجاری با آمریکا نداریم، منع از آن طرف است

فکر می‌کنم چیزی حدود ۸۰ هواپیما در قرارداد بود که تحویل شود. اگر برجام مانده بود، از پارسال هواپیماها شروع به تحویل داده شدن می‌شد. ما منعی برای کار تجاری با آمریکا نداریم. منع از آن طرف است.

احیای برجام به شکل فعلی به صلاح ما نیست اما می تواند مبنای مذاکرات باشد

*چند بار در صحبت‌های خود به برجام اشاره کردید. به نظر شما برجام هم به لحاظ شکل و محتوا، قابل احیا است و می‌توان به همان روش، مجددا برای رفع تحریم‌ها عمل کرد؟

اگر بخواهم خیلی دقیق پاسخ دهم، این است که برجام به شکل و متن فعلی، به نظرم قابل احیا نیست. صلاح ما هم نیست. چون وضعیت هسته ای ما به مراتب پیشرفت کرده است و دیگر نمی‌توانیم به شرایط برجام برگردیم. تحریم‌های طرف مقابل هم همینطور است.

خیلی تحریم‌های جدیدی گذاشته اند و شرایط عوض شده است. ضمن این که دولتی در کار است که از برجام خارج شده است و مخالف برجام است. بنابراین این که برجام بخواهد احیا شود، این یک امر واقعی نیست. اما برجام هم چنان می‌تواند یک مبنا و مدلی برای مذاکرات باشد.

خیلی از بحث‌ها و توافقاتی که در برجام است مجدد می‌تواند با قدری کم و زیاد، استفاده شود. به خصوص منطق و فرمول برجام از نظر ما هنوز باقی است و اگر بخواهد مذاکرات دیگری شکل بگیرد، با هرکسی بر اساس همان فرمول باید باشد. این فرمول، اعتمادسازی از طرف ایران درمورد برنامه هسته ای خود و رفع تحریم‌ها از طرف مقابل است. هر مذاکراتی درمورد برنامه هسته ای خود بخواهیم انجام دهیم، همان فرمول است.

برنامه هسته ای ما کاملا صلح آمیز است و خودمان به آن اعتماد داریم. حاضریم این اعتماد را برای دیگران بیشتر کنیم. مانند برجام، محدودیت‌هایی در میزان ذخایر و درصد غنی سازی هایمان برای ۵ یا ده سال داشته باشیم. این را آن زمان قبول کردیم چون به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود اعتماد داشتیم. ولی آن‌ها اعتماد بیشتر می‌خواستند و دادیم.

همینطور نظارت‌های بیشتری مانند این که به جای یک دوربین، دوتا داشته باشیم. کسی را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. ولی ما به ازای آن، رفع و لغو تحریم‌ها بود که در برجام این فرمول برقرار شد. ممکن است کم یا زیاد بگویند که یک کفه آن کمی سنگین تر بود. این بحث دیگری است. ولی فرمول برجام این بود. الان هم اگر توافقی با هر کسی شکل بگیرد، بر اساس همین فرمول و منطق است.  

اگر به شرایط برجام آن زمان برگردیم، حتما همان مسیر را پیش خواهیم گرفت اما...

*اگر دوباره به برجام برگردید و آن مدل ادامه پیدا کند، این بار با توافق تمامش می‌کنید یا با قرارداد؟

اگر به شرایط برجام آن زمان برگردیم، حتما همان مسیر را پیش خواهیم گرفت. ولی طبیعی است که با تجربیاتی که الان داریم، ممکن است مقداری تنظیمات و تغییرات دیگری کنیم. این را گاهی اوقات برای دوستانی که اهل جبهه و جنگ هستند می‌گویم که اگر به عملیات بیت المقدس برگردیم، حتما باز هم همان را انجام می‌دهیم؟ می‌گویم حتما انجامش می‌دهیم. ولی این بار باتوجه به شناختی که پیدا کرده ایم، ممکن است از این جاده  نرویم و از آن جاده برویم یا این تپه را دور نزنیم. طبیعی است.

ترامپ نشان داده است که سبکش با بقیه فرق می‌کند و خیلی از قالب‌های مرسوم دیپلماسی را کنار گذاشته است و به سبک خودش رفتار می‌کند. همین که نامه بنویسد و به آقای پوتین زنگ بزند، در حالی که در حالت عادی اگر قرار می‌بود بین آمریکا و روسیه یک بازسازی روابط صورت بگیرد، باید از سطوح پایین به سمت بالا شکل می‌گرفت. ولی این سبک ایشان است.

 یعنی اگر به برجام برگردیم  ممکن است توافقیباشد و یا یک قرارداد.   قرارداد این است که در کنگره تصویب شود. این‌ها بستگی به شرایط زمانی دارد. آن زمان حتما دل ما می‌خواست که چیزی مصوب کنگره باشد. ولی آن زمان اکثریت کنگره دست جمهوری خواهان و مخالفین برجام بود. چنین چیزی را تصویب نمی‌کرد. ضمن این که تصویب کنگره هم تضمین نهایی نیست. اگر منظور این است که این بار چیزی را امضا کنیم که تضمینی داشته باشد، به شما می‌گویم در روابط بین الملل چیزی نیست که تضمین صد درصدی داشته باشد.

آن چه که برای کشورها ملاک است، منافع و مصالح ملی است. مصالح ملی اگر اقتضا کند به هیچ توافقی پایبند نیستند. مگر این که منفعتی در آن توافق برای آن‌ها باشد و یا هزینه ای در خروج از آن برایشان مترتب باشد. یعنی مبنای روابط بین الملل، محاسبه هزینه فایده است. محاسبه منافع است. نه محاسبه اینکه ما در این قرارداد هستیم. هرجا کشورها احساس کنند که منافعشان در خروج از یک توافق و قرارداد و معاهده است، این کار را انجام می‌دهند. کما این که پیمان مودت بین ایران و آمریکا که در زمان قبل از انقلاب تنظیم و توافق شده بود، پیمانی بود که به تصویب کنگره رسیده بود. ولی آقای ترامپ از همان هم خارج شد. تصویب کنگره رسیدن یا نرسیدن و شکلش خیلی اهمیت ندارد.  

یک وزیر خارجه گفت ایران به کشوری که تحت تحریم است شباهت ندارد

*در بحث خنثی سازی تحریمها، یکی از روش‌ها این است که از طریق دیپلماسی منطقه ای و همسایگان و سایر کشورها این اقدام صورت بگیرد. ولی آمریکایی‌ها روی آن‌ها هم فشار می‌آورند. مانند فشاری که بخصوص روی عراق وجود دارد. آن روش خنثی سازی که به آن اشاره کردید موانعش بیشتر از قبل نشده است؟

این امر مستمری بوده است. همیشه شیوه‌هایی را استفاده کرده ایم و آن‌ها این شیوه‌ها را شناسایی و با آن برخورد کرده اند و با شیوه‌های دیگری دست زده ایم. همچنین افراد و شرکت‌هایی شناسایی شده اند و مورد تحریم واقع شده اند و ما آن‌ها را عوض کرده ایم. این روندی مستمر است. اینطور نیست که سیستمی را برقرار کنید و در رفع تحریم‌ها ثابت باشد. ولی نکته این جا است که ما شیوه‌های مختلف و راه‌های مختلف و جایگزین به طور مرتب استفاده کرده ایم و توانسته ایم کشور را اداره کنیم. یکی از وزرای خارجه به تهران آمده بود. به من می‌گفت که وارد تهران که شدم، از مسیر فرودگاه تا تهران فهمیدم تحریمی برای ایران نیست.

انتظار داشت کشوری که تحریم می‌شود و به آن وارد می‌شود، با چه وضعیت فلاکت باری روبرو است. ولی می‌گفت تهران یا ایران به کشوری که تحت تحریم است شباهت ندارد. کشورهای دیگر را دیده ایم که تحت تحریم، چه برایشان رخ می‌دهد.  

یکی از اصولی که ما رعایت می‌کنیم این است که در شیوه‌های دور زدن تحریم، فشاری به شرکای ما و طرف‌های تجاری ما نیاید. این شیوه‌ها استفاده می‌شود و نمونه اش هم برخی کشورها هستند که حجم تجارت ما {به آن ها} بسیار کلان و زیاد است. ولی مشکلی برایشان ایجاد نشده است.  

 

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه سیاست
پربازدیدترین
آخرین اخبار