| کد مطلب: ۳۱۴۱۱

بازرگان و لزوم نگاه از زاویه‌ای دیگر

نباید جامعه را از بررسی شخصیت یک مهندس مبتکر، خلّاق و تلاشگر محروم ساخت؛ شخصیتی که به سادگی برای این جامعه تربیت نشده بود که به سادگی بتوان از او عبور کرد.

بازرگان و لزوم نگاه از زاویه‌ای دیگر

«هر ایرانی یک شاه کوچک است که در خانواده و محیط پیرامون به سان او به استبداد ورزیده و خودکامه است. تا وقتی جامعه ایرانی بر این شاه کوچک درون خودش فائق نیاید، جامعه رنگ آزادی و دموکراسی را نخواهد دید.»

این جمله، توصیفی جامع و مختصر از جامعه ایران است که توسط زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان (ولادت: 1286-وفات: 30دی‌ماه 1373) بیان شده است؛ شخصیتی علمی که در سال 1313 بعد از هفت سال تحصیل در اروپا به ایران بازگشت و به‌رغم اینکه تخصص‌اش ترمودینامیک بود و در دانشکده فنی تهران دروسی در این زمینه را تدریس می‌کرد، اما از آنجایی‌که عدم توسعه ایران و مشکلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ناشی از آن، دغدغه‌اش بود، در طی شش دهه از زندگی‌اش، یعنی از پایان تحصیلات دانشگاهی تا هنگام وفات، در تمام این زمینه‌ها نه‌تنها حرفی برای گفتن داشت بلکه در عرصه عمل نیز از هیچ کوششی در این زمینه فروگذار نکرد.

شروع فعالیت‌های علمی-فرهنگی-سیاسی مهندس بازرگان از یکسو مقارن با ورود مدرنیته به ایران بود. از آنجایی‌که مدرنیته، علم‌گرایی را به همراه خود داشت، در چنین شرایطی مارکسیست‌ها که داعیه علمی بودن مارکسیست را داشتند، فضای مبارزه با شاه را در بین دانشجویان قبضه کرده بودند. بر این اساس، امثال مهندس بازرگان که علاوه بر شاه، مخالف مارکسیست نیز بودند برای اینکه در مبارزه با شاه، میدان را به مارکسیست‌ها واگذار نکنند ادعای علمی بودن مکتب را مطرح نمودند و گفتند اگر در مبارزه با شاه، علمی بودن مکتب مایه فخر است، مکتب ما، اسلام هم علمی است.

در نتیجه مهندس بازرگان سعی نمود تا از آموزه‌های قرآن و احادیث، تفسیر علمی ارائه نماید. از سوی دیگر، علاوه بر این، مهندس بازرگان زمانی پا به عرصه اجتماع نهاد که خرافات، دین را فراگرفته بود و در نتیجه، علاوه بر مبارزه با مارکسیست وظیفه خود را خرافه‌زدایی از دین نیز می‌دید. گمانش این بود که تنها چیزی که جامعه دینی را از خرافات نجات می‌دهد ترغیب جامعه به نگرش علمی است.

در واقع وی می‌خواست جامعه دینی در برخورد با جامعه علمی و مارکسیست‌ها دچار یک خودکم‌بینی نشوند و بتوانند با حذف خرافات، دین اصیل را پیروی و دفاع نمایند. بر این اساس، از ابتدای تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران و در اثر تماس با دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه از طریق تاسیس انجمن‌های اسلامی دانشجویان، معلمین، مهندسین و پزشکان به سخنرانی‌های متعدد در محافل علمی پرداخت.

در واقع برخلاف مرحوم آیت‌الله طالقانی که تفسیر قرآن را در مسجد هدایت و در بین اقشار مختلف جامعه مطرح می‌کرد، بیشتر سخنرانی‌های مهندس بازرگان مربوط به جشن عید فطر در انجمن اسلامی دانشجویان و جشن عید مبعث در انجمن اسلامی مهندسین بود. مخاطبان مهندس بازرگان دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه بودند که می‌خواستند علاوه بر اینکه مدرن باشند در عین حال دین‌شان را نیز حفظ نمایند.

این قشر، متدین بنیادگرا یا متدین سنت‌گرا نبودند بلکه متدین تجددگرا بودند. سخنرانی‌هایی که به صورت کتاب و جزوه چاپ شدند و در پرکردن خلأ اعتقادی آن دوران در برابر تبلیغات حزب توده و جریان‌های دین‌ستیز نقش موثری داشت. در این سخنرانی‌ها افزون بر نگاه علمی به دین، براساس آنچه در مدت اقامت هفت‌ساله در اروپا مشاهده کرده بود، استبداد داخلی و استعمار خارجی را دو عامل مؤثر در عدم توسعه ایران معرفی می‌نمود و ضمن تاکید بر اینکه طمع و تخریب از سوی استعمار، امری کاملاً طبیعی است و در تمام زمان‌ها و مکان‌ها برقرار بوده است، معتقد بود استعمار همواره مترصد فرصتی است که نقطه ضعفی از ما ببیند و ضربه را بزند.

در واقع وی با نگاه به درون، به‌رغم اینکه مورخ و جامعه‌شناس نبود ولی به علت اشراف کلی که به فرازونشیب‌های تاریخ ایران و ایرانیان داشت، روحیه ستم‌پذیری، خلق و خوی تملق و چاپلوسی، دورویی و تزویر و سستی و تنبلی ایرانیان را عامل موفقیت استعمار در ضربه به جامعه ایرانی می‌دانست. در نتیجه بخش قابل توجهی از تلاش‌هایش معطوف به بازسازی روح ایرانی بود همچون: توجه و توصیه به کار در آثاری نظیر: آتیه صنعت در ایران (1311 ه.ش)، کار در اسلام (1325 ه.ش) و پراگماتیسم در اسلام (1328 ه.ش)، مبارزه با تقلید و توسعه روحیه ابتکار و نقش آن در پرورش نیروی خلاق در آثاری نظیر: سرچشمه استقلال (1327 ه.ش) و خودجوشی (1340 ه.ش)، نقش نظم و برنامه‌ریزی در پیشرفت و توسعه یک جامعه در آثاری نظیر: سازگاری ایرانی (1343 ه.ش)، دوری از خودپرستی و خوگرفتن با اتحاد و اجتماع در آثاری نظیر: آثار عظیم اجتماع (1321 ه.ش) و احتیاج روز (1336 ه.ش).

مهندس بازرگان ضمن ارائه بیش از 350 مقاله و کتاب، تنها در عرصه کلام و سخنرانی محدود نبود و سعی کرد با مشارکت در تاسیس مدارس، انجمن‌های اسلامی مختلف، شرکت سهامی انتشار، شرکت یاد و شرکت صافیاد، امکان عملی بودن آن اندیشه‌ها در جامعه ایران را نشان دهد. این حجم از تلاش فکری-عملی قطعاً خالی از اشتباه نخواهد بود و از آنجایی‌که مهندس بازرگان نیز همچون هر انسان دیگری به حکم انسان بودنش ممکن‌الخطاست، حتی اگر خطاهایی هم در نوشته و سخنرانی‌هایش داشته باشد، نمی‌توان همه آن تلاش‌های فکری-فرهنگی را نادیده انگاشت.

بررسی اینکه بازرگان از سخنرانی «بعثت و ایدئولوژی» در سال 1346 که به معرفی یک ایدئولوژی و جهان‌بینی اجمالی برای مبارزه علیه استبداد داخلی، استعمار خارجی و برنامه‌های دولت اسلامی پرداخت تا سخنرانی «آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیاء» در سال 1371، آیا تغییر عقیده داده بود یا نه؟ شاید خوب باشد ولی آیا گره‌گشا از شرایط فعلی جامعه ما خواهد بود؟ شاید لازم باشد پیش از تاکید بر این نوع مباحث که چالش‌برانگیز و حساسیت‌زاست، از زاویه دیگری به بررسی شخصیت علمی-فکری مهندس بازرگان پرداخته شود؛ زاویه‌ای که در آن بر کار و تلاش اجتماعی تاکید دارد.

بررسی اینکه مدارس، تشکل‌ها و شرکت‌هایی که تاسیس نمود چه دستاوردهایی داشتند؟ و در حال حاضر چه جایگاهی در جامعه علمی-صنعتی کشور دارد؟ تصویر به‌جامانده از مهندس بازرگان مربوط به شهریورماه 1373، چهار ماه پیش از درگذشتش، که پشت میز کارش در شرکت صافیاد همچنان مشغول کار و فعالیت صنعتی در جهت رشد و پیشرفت است، الگویی قابل توجه برای روزگار فعلی خواهد بود.

در واقع نباید جامعه را از بررسی شخصیت یک مهندس مبتکر، خلّاق و تلاشگر محروم ساخت؛ شخصیتی که به سادگی برای این جامعه تربیت نشده بود که به سادگی بتوان از او عبور کرد.

دیدگاه

ویژه سیاست
آخرین اخبار