| کد مطلب: ۲۴۳۲۷
چندصدایی در جناح راست

مروری بر مواضع احزاب، گروه‌‏ها و شخصیت‏‌های شناخته‏‌شده اصول‏گرا درباره موضوع اسرائیل و ایران از ترور سیدحسن نصرالله تا حمله اسرائیل به ایران

چندصدایی در جناح راست

از روزی که خبر رسمی موفقیت‌آمیز بودن عملیات ترور سیدحسن نصرالله منتشر شد، تا روزی که عملیات «وعده صادق ۲» به وقوع پیوست و موشک‌های ایرانی راهی اسرائیل شدند و از ساعتی که خبر کشته شدن یحیی سنوار در نوار غزه منتشر شد تا بامداد شنبه که اسرائیل عملیات خود را در تلافی وعده صادق ۲ انجام داد، فضای سیاسی ایران در بین سیاسیون و مقامات داخلی شاهد واکنش‌های زیادی بوده است که همه روی یک محور اشتراک داشته‌اند.

از روزی که خبر رسمی موفقیت‌آمیز بودن عملیات ترور سیدحسن نصرالله منتشر شد، تا روزی که عملیات «وعده صادق 2» به وقوع پیوست و موشک‌های ایرانی راهی اسرائیل شدند و از ساعتی که خبر کشته شدن یحیی سنوار در نوار غزه منتشر شد تا بامداد شنبه که اسرائیل عملیات خود را در تلافی وعده صادق 2 انجام داد، فضای سیاسی ایران در بین سیاسیون و مقامات داخلی شاهد واکنش‌های زیادی بوده است که همه روی یک محور اشتراک داشته‌اند.

شاید از نظر علوم انسانی صحیح نباشد که بگوییم صددرصد اما آنچه که مشاهده شده، این است که اکثریت قاطع روی موضوع محکوم کردن اسرائیل و تاکید بر جنایتکار بودن ارتش رژیم صهیونیستی تاکید دارند اما به‌رغم این نقطه مشترک، در این موضوع اختلاف‌نظرهای عمیق در بحث سیاست‌گذاری داخلی هم دیده می‌شود؛ اختلافاتی که در فضای سیاسی داخل ایران در بین اصول‌گرایان به صورت آشکار مشخص بوده و آنها را به گروه‌های مختلفی تقسیم کرده است. 

در این گزارش به بررسی بخشی از مواضع احزاب، گروه‌ها و شخصیت‌های شناخته‌شده اصول‌گرا درباره موضوع اسرائیل و ایران خواهیم پرداخت که پیرامون سیاست داخلی بیان شده است تا در انتها به این نقطه برسیم که اصول‌گرایان در صحنه سیاست داخلی چه دیدگاهی درباره مسئله روز ایران دارند و معتقد به چه برخوردی هستند. به عبارتی این گزارش پاسخ به این سوال است که آیا اصول‌گرایان شاخص، در مسئله اخیر ایران و اسرائیل، در باب سیاست‌های داخلی مسیری که جمهوری اسلامی ایران، نیروهای نظامی و دولت چهاردهم‌ رفته‌اند را می‌پسندند و یا اعتقاد دارند که نیاز به تغییر مسیر وجود دارد.  

راه خوبی رفته‌ایم 

بخشی از چهره‌های شاخص در بین اصول‌گرایان وجود دارند که در مسیر تحولاتی که در خاورمیانه در حال سپری کردن آن است، از باب حمایت از دولت، سیستم‌های نظامی و مجموعه حاکمیت برآمده‌اند و می‌گویند راهی که طی شده راه درستی است و باید با همین دست‌فرمان پیش رفت تا به سرمنزل مقصود رسید. در شاخص‌ترین موارد می‌توان به دو چهره مطرح اشاره کرد که این روزها در قدرت سیاسی حضور ندارند.

علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس، پس از عملیات «وعده صادق 2» در گفت‌وگویی زنده با شبکه خبر گفته بود: «اقدام ایران یک اقدام بجا، سنجیده و لازمی بود که انجام شد.» او 29 مهر نیز طی سخنرانی‌ای که در آیین نکوداشت آیت‌الله مهدوی‌کنی انجام داد، با تاکید بر اینکه «ایران دنبال جنگ نیست، بلکه به دنبال دفاع شرافتمندانه است»، نصیحتی را متوجه سیاسیون داخلی کرد و گفت: «برای این منظور، باید بر وحدت داخلی توجه کنیم و با همبستگی، در برابر تهدیدات ایستادگی کنیم.» علاوه بر او، می‌توان به محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد که ششم آبان در نشست جامعه اسلامی مهندسین به تقدیر از عملکرد دولت چهاردهم و دیپلماسی دولت و همچنین رئیس مجلس طی مدت اخیر پرداخت. 

اما در این میان، چهره‌های مطرح دیگری هم هستند که پست و مقامی سیاسی ندارند و حمایت آشکاری از مسیر طی‌شده داشته‌اند. سیداحسان خاندوری، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم، یازدهم مهر، ساعتی پس از عملیات «وعده صادق 2»، در صفحه توئیتر خود متنی را در تمجید از مسعود پزشکیان منتشر کرد و نوشت: «آقای دکتر پزشکیان! شما دیشب نشان دادید امنیت دفاعی و نظامی پیش‌نیاز امنیت اقتصادی است.

«وفاق واقعی» دیشب در دل ۸۵ میلیون ایرانی ایجاد شد. قطعاً بر چالش‌های موقت پس از واکنش دشمن نیز غلبه خواهید کرد. از شما و سپاه عزیز متشکریم.» مورد قابل اشاره دیگر، علیرضا پناهیان است؛ روحانی مطرح اصول‌گرا که در تاریخ 22 مهرماه در صفحه توئیتر خود عملکرد دستگاه دیپلماسی دولت چهاردهم و رئیس مجلس را ستایش کرد و نوشت: «قالیباف مظهر اقتدار و شجاعت ایران شد؛ همانطور که سفر عراقچی در این جهت بود. امروز هماهنگی میدان و دیپلماسی در قدرت‌آفرینی برای ایران در برابر صهیونیست‌ها، التیامی بر رنج‌های مردم مظلوم لبنان و قوت قلبی برای نیروهای مقاومت است.

با یک سفر تمام عملیات روانی علیه ایران خنثی شد.» غلامرضا رضوانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری و نماینده پیشین مجلس هم 22 مهرماه، مصاحبه‌ای با سایت فردانیوز انجام داد و در بخشی از آن گفت: «واقعاً آقای رئیس‌جمهور حمایت صریح از محور مقاومت داشت و به طور روشن آمریکا و جنایات صهیونیست‌ها را محکوم کرد که چنین مواضعی قابل تقدیر بود.» 

در بین مقامات فعلی و به‌صورت ویژه در بین اصول‌گرایانی که صاحب قدرت هستند و در مجلس دوازدهم حضور دارند، این ادبیات دیده می‌شود که در اینجا به برخی از آنها اشاره خواهد شد. مالک شریعتی که چه پیش از انتخابات و چه پس از آن تقابل‌هایی را با دولت داشت در مسیر موضوع ایران و اسرائیل راه دیگری را انتخاب کرده و در دو مقطع در صفحه توئیتر خود به حمایت از دولت پرداخته است.

او ابتدا 14 مهر نوشت: «عملیات وعده صادق۲ در سرزمین‌های اشغالی، نمازجمعه تاریخی رهبرانقلاب در تهران، سفر مدبرانه رئیس‌جمهور محترم به قطر و سفر شجاعانه وزیر محترم امورخارجه به بیروت و دمشق، بخش‌های مهمی از یک طراحی دقیق بود که با تصمیم منسجم سران سیاسی و نظامی و تایید رهبری با موفقیت اجرا شد. بیش باد.»

پنجم آبان و پس از حمله اسرائیل به ایران هم با انتشار توئیت دیگری نوشت: «نه تعلّل می‌کنیم، نه شتاب‌زده می‌شویم؛ آنچه منطقی، معقول و درست است، به نظر تصمیم‌گیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، انجام می‌گیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهدگرفت. با هُشیاری پدافند هوایی ما، کار خاصی نکردند؛ اما دست به مهره هم حرکت است.» 

در نمونه دیگری که در مجلس حضور دارند، می‌توان به ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی اشاره کرد که پیش از انجام عملیات وعده صادق 2 و در زمانی که برخی اصول‌گرایان صبر پس از ترور اسماعیل هنیه را عامل ترور سید حسن نصرالله می‌دانستند، در توئیتر خود در تاریخ 9 مهر نوشت: «آیا دولت کارشکنی می‌کند؟ خیر. آیا فرماندهان محافظه‌کار شده‌اند؟ خیر، همان رشادت پابرجاست. صادقانه می‌گویم به سیاستگذاری نظام، درایت حکیم انقلاب و شجاعت فرماندهان‌مان اعتماد کنیم.

این۳ضلع، ۴دهه انواع توطئه‌ها را پشت سر گذاشته است. بشارت رهبری بر پیروزی آینده مقاومت تعارف نیست، واقعیت است.» در نمونه‌های دیگر، می‌توان به روح‌الله نجابت اشاره کرد که سیزدهم مهر در توئیتر خود نوشته بود: «عنوان برنامه وزیر خارجه برای کسب رای اعتماد «سیاست خارجی فراگیر، فعال و اثرگذار» بود و از هماهنگی کامل بین «میدان» و «دیپلماسی» سخن گفت. حضور شجاعانه امروز او در بیروت به همراه نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی و رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نشان داد در عمل به برنامه‌هایش صادقانه رفتار کرده‌ است.» و یا روح‌الله متفکرآزاد هم روز گذشته در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایلنا گفته بود: «خوشبختانه ما امروز در کشور فاصله‌ای بین دیپلماسی و میدان مشاهده نمی‌کنیم و از این بابت خیال‌مان راحت است.» 

منتقدان وضع موجود 

در بین افرادی که حامی راه و روش صورت‌گرفته نبودند، عده‌‍‌ای حضور دارند که منتقد وضع موجود هستند و طی این مدت به انتقاد از عملکرد دولت، سیستم نظامی و امنیتی پرداخته‌اند. در این قسمت، منتقدان وضع موجود را به دو دسته تقسیم خواهیم کرد. ابتدا نگاهی به جریان‌ها و گروه‌ها داریم و سپس شخصیت‌ها را مرور می‌کنیم.

جبهه تازه متولدشده شریان که در آستانه دوسالگی از تاسیس قرار دارد و چهره‌هایی سابق از جبهه پایداری را در دل خود جای داده است، هفتم مهرماه بیانیه‌ای بلند صادر کرد که در این بیانیه نکات مهمی وجود داشت که به صورت مجزا در این گزارش به آنها اشاره خواهد شد. آنها در بخشی از بیانیه دستگاه‌های نظامی را مخاطب خود قرار داده و نوشتند: «جبهه شریان با ابراز گلایه از مسئولان ذیربط در دستگاه نظامی به دلیل تاخیر زیانبار در اجرای فرامین ولی‌امر مسلمین مبنی بر انتقام و مجازات سخت و تاکید بر پاسخ فوری، قاطع، پرتلفات و بازدارنده به دشمن رو‌به زوال صهیونی، بیان می‌دارد سکوت بیش از حد برخی مسئولان جمهوری اسلامی به معنای تضعیف اضلاع جبهه بین‌المللی مقاومت در لبنان و فلسطین و ارسال سیگنال منفی برای سایر اضلاع در سایر کشورهاست.»

اما بخش دیگری از این بیانیه، خطاب به سیستم امنیتی کشور و به‌صورت ویژه شورای عالی امنیت ملی بود، جایی که آمده است: «از شورای‌عالی امنیت ملی مصرانه می‌خواهیم در این شرایط جنگی، حساسیت‌های خاص این دوره را رعایت کرده و نسبت به بنگاه‌های شایعه‌پراکنی و تخریب شخصیت‌ها و کسانی که طی این مدت، فرماندهان بزرگی همچون شهید سنوار را با قلم‌های زهرآگین خود ترور شخصیت نمودند و یا در موضوعات مشابه نسبت به تشویش افکار عمومی اقدام می‌نمایند و منجر به تشتت و تفرقه می‌شوند، دادگاه نظامی تشکیل داده و با خاطیان برخورد قاطع و عبرت‌آموز نمایند. نفوذی‌های رخنه‌کرده در سازوکار حاکمیت و دولت در صف اول این برخورد باشند.» 

گروه دیگری که در این زمینه می‌توان به آن اشاره کرد، جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی است که دهم مهرماه بیانیه‌ای صادر کردند و در بخشی از آن دولت را مخاطب خود قرار داده و آوردند: «به دولتمردان توصیه می‌کنیم به‌جای آغوش بازکردن بر روی آمریکای خبیث و جنایت‌پیشه و دست دراز کردن برای اعلام صلح و برادری به منطق و هشدارهای روشن حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری برگردند و فریب وعده‌های پوک و پوچ آن‌ها را نخورند.» 

در بین افرادی که صاحب‌مقام و منصب هستند، در این مسیر به سه نماینده مجلس می‌توان اشاره کرد.  علی خضریان، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری نهم مهر در جمع خبرنگاران گفته بود: «به تمام افرادی که خوش‌خیالی می‌کردند و فکر می‌کردند که پیغام آمریکایی‌ها مبنی بر اینکه ما در این منطقه به سمت آتش‌بس خواهیم رفت را باور کرده بودند امروز به صحنه نگاه کنند و ببینند که این عقب‌نشینی‌هایی که در برخی جا‌ها زمزمه می‌کردند، البته جبهه مقاومت به این زمزمه‌ها توجهی نکرد چه اثراتی دارد.»

نمونه دیگر در همین مسیر، امیرحسین ثابتی، یکی از نزدیکان سعید جلیلی است که نهم مهر در صفحه توئیتر خود در زیر توئیتی که علی مطهری منتشر کرده بود، نوشت: «چه کسی فریب آمریکا را خورد و با سرپیچی از دستور رهبر معظم انقلاب و متوقف کردن عملیات انتقام شهید هنیه، باعث ترور سیدحسن نصرالله شد؟ چرا تاوان ساده‌لوحی عده‌ای خاص را باید ۸۰ میلیون ایرانی و جبهه مقاومت بدهد.» و در مثالی دیگر، می‌توان به اظهارنظری اشاره کرد که ابوالفضل ظهره‌وند مطرح کرد و گفته بود: «اعتقاد دارم اگر آقای جلیلی می‌بود اسرائیل اینقدر راحت به خودش اجازه نمی‌داد دست به همچین‌کارهایی (ترور سیدحسن نصرالله) بزند.» 

اما در بین چهره‌هایی که مقام و منصب ندارند و فعال سیاسی محسوب می‌شوند نیز نمونه‌هایی از این نوع اظهارنظرها دیده می‌شود. محمد ایمانی که با نوشتن سرمقاله در روزنامه کیهان مطرح است، نهم مهر یادداشتی را در کانال تلگرامی این روزنامه نوشت که در بخشی از آن آمده بود: «خونخواهی میهمان شهید، حق و مسئولیت ذاتی جمهوری اسلامی ایران است، اما ادای این تعهد حقوقی و عقلانیِ بازدارنده، دو ماه به تاخیر افتاد.

این تاخیر، به رژیم صهیونیستی فرصت و جرأت داد تا دور تازه‌ای از جنایات تروریستی را این بار در لبنان مرتکب شود. چرا مجازات اسرائیل به تاخیر افتاد؟ به خاطر  دو انگاره غلط: اولی، همان که یک هفته قبل بر زبان آقای عراقچی هم جاری شد: «رژیم اسرائیل در غزه در باتلاق گرفتار شده و تصور می‌کنند با گسترش میدان جنگ می‌تواند از بن‌بست خارج شوند. ما کاملاً هوشیار هستیم و در تله آنها نخواهیم افتاد. حرکات آنها از سر استیصال است»... اما فریب روانی و تله‌گذاری محاسباتی دشمن، ضلع دومی هم داشت.

آقای پزشکیان دیروز در جلسه دولت خبر داد: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌بس می‌دادند، تماماً دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفاً آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جری‌تر خواهد کرد»... عملیات فریب اخیر غرب برای سست کردن اراده قاطع ایران، مشابه همان عملیات روانی مؤثری بود که موجب شد تیم آقای روحانی و ظریف به آمریکا و تروئیکای اروپایی اعتماد کنند.»  سیدیاسر جبرائیلی، سوم آبان در صفحه توئیتر خود نوشت: «اگر بخواهم یک اولویت برای کشور ذکر کنم، احیای اقتدار ازدست‌رفته دولت است. دولت فاقد اقتدار، قادر به هیچ‌گونه برنامه‌ریزی برای پیشرفت کشور نیست. در میانه جنگ اقتصادی و نظامی، آرایش جنگی لازم است، نه آنارشی.»

تغییر دکترین دهید 

به غیر از انتقاداتی که از راه و روش رفته توسط دولت و سیستم نظامی مطرح شده است، بخشی از اصول‌گرایان به این سمت و سو حرکت کرده‌اند که ایران نیاز به تغییر اساسی در مسیر و راه خود دارد. به عبارتی آنها می‌گویند که با تحولات صورت‌گرفته، کشتی‌بان باید سیاستی دیگر در نظر بگیرد. در این مسیر دو نوع دیدگاه وجود دارد:

یک دیدگاه می‌گوید که باید به سمت تغییر دکترین هسته‌ای رفت، دیدگاهی که البته پا را فراتر از اظهارنظر گذاشته و حتی اقدام به نامه‌نگاری برای رسیدن به این هدف کرده است. میثم ظهوریان، نماینده مجلس دوازدهم، 5 آبان در مصاحبه خود با دیده‌بان ایران گفته بود: «با توجه به اینکه دشمنان ما هیچ قید و بند اخلاقی ندارند و به سلاح‌های هسته‌ای و کشتارجمعی مجهز هستند، دوستانی که نامه را امضا کرده‌اند، معتقدند که براساس اصل لزوم ایجاد بازدارندگی در برابر دشمنان و با توجه به تغییر شرایط زمان و مکان، امکان تغییر سیاست هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران نیز وجود دارد.» 

در ادامه همین مسیر می‌توان به بخشی از بیانیه‌ای اشاره کرد که شریان در تاریخ 28 مهر منتشر کرد و در آن آمده بود: «به فرماندهان قهرمان و دلاور نیروهای مسلح خداقوت می‌گوییم و از آنان درخواست داریم با تغییر دکترین دفاعی-هسته‌ای، در جنگ تمام‌عیاری که دشمن خونخوار به امت اسلامی تحمیل کرده، رویکرد تهاجمی و حمایت قاطع و آشکار از تمامی اضلاع محور مقاومت - و نه‌فقط جغرافیای ایران عزیز - را مدنظر قرار داده و بدانند پاسخ‌های بازدارنده و مملو از تلفات در سرزمین‌های اشغالی و اشغالگران چندملیتی مهاجر از غرب که همگی نیروهای نظامی محسوب می‌شوند، با پشتوانه‌ی حداکثری مردم قهرمان ایران اسلامی و امت‌ عدالتخواه جهان اسلام و ملت‌های آزادیخواه دنیا قرار خواهد گرفت.» 

در نمونه‌های دیگر، محمدرضا صباغیان یکی از نماینده‌های مجلس، در روز یازدهم مهرماه نطقی را در مجلس داشت و گفت: «از رهبر معظم انقلاب اسلامی خواهیم خواست که اگر صلاح بدانند استراتژی و فتوای ساخت سلاح هسته‌ای تغییر یابد. ساخت «سلاح هسته‌ای» برای ما آسان خواهد بود. در شرایط فعلی برای ایجاد توان بازدارندگی و تامین امنیت ملی ایجاد امکان ساخت سلاح هسته‌ای لازم است.»

حسنعلی اخلاقی‌امیری، یکی دیگر از بهارستانی‌ها هم چهارم آبان مصاحبه‌ای با دیده‌بان ایران داشته و در آن گفته است: «نسبت بحث دکترین دفاعی ما براساس فتوای حضرت آقا در سال ۸۹ همانی است که قبلاً مطرح شده است، اما امروز که رژیم جعلی و منحوس صهیونیستی متاسفانه هیچ تعهدی را قائل نیست و هیچ سازمان بین‌المللی و قدرت اروپایی و آمریکایی نمی‌تواند این سگ هار را کنترل کند، احساس می‌شود که این موضوع باید کارشناسی شود.

چه ایرادی دارد که ما در موضوع بازدارندگی سراغ آن چیزی برویم که به واسطه مصلحت زمان و مکان پیشتر رهبر انقلاب در حرمت آن سخن گفته‌اند؟» پیش از او، وحید احمدی یکی دیگر از نماینده‌های مجلس در تاریخ 26 مهر مصاحبه‌ای با دیده‌بان ایران انجام می‌دهد و می‌گوید: «حضرت آقا قبلاً فتوا داده بودند که ساخت سلاح هسته‌ای غلط است، چون استفاده از آن حرام است، ولی باید توجه داشت که در علم فقه، فتاوا شرایط مختلفی دارند و اگر شرایط ثانویه تغییر کنند، فتوای مربوطه نیز می‌تواند تغییر کند.» 

احمد بخشایش‌اردستانی، دیگر نماینده مجلس هم در مصاحبه‌ای که 19 مهر با خبرآنلاین داشت، اینگونه گفته بود: «ایران برای اینکه بازدارندگی خودش را به رخ کشور‌های منطقه و مخصوصاً اسرائیل برساند، باید سلاح هسته‌ای داشته باشد، چراکه اسرائیل دارد. البته بنده این نکته را نمی‌گویم بلکه کنت ولز، پدر رئالیسم جدید حدود ۱۳ سال پیش در سخنرانی اعلام کرد برای اینکه ایرانی‌ها شب‌ها با آرامش بخوابند، باید سلاح هسته‌ای داشته باشند. البته اینکه معنی تغییر دکترین هسته‌ای و دفاعی ما چیست، بحث دیگری است.»

احمد نادری، دیگر نماینده مجلس هم 22 مهر، در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا اینگونه گفته بود: «بار‌ها متذکر شده‌ام ما نیاز داریم که در دکترین نظامی و امنیتی خودمان تجدیدنظر کنیم تا بازدارندگی بسیار قدرتمندی به وجود آوریم. همچنین نیاز است نیرو‌های فعال‌شده در سراسر جهان علیه غاصبان جنایتکار را انسجام داده تا یک توافق جهانی علیه رژیم صهیونیستی به وجود آید.»

اما در کنار اینها، یکی دیگر از نماینده‌های مجلس ششم آبان مصاحبه‌ای انجام داد و گفت منظور از تغییر دکترین صرفاً ساخت سلاح هسته‌ای نیست. ابوالفضل ظهره‌وند به خبرگزاری موج گفته بود: «بنابراین آنچه منافع و مصالح ما را تأمین کند باید به آن سمت برویم که یکی از آنها می‌تواند خروج از آژانس بین‌المللی اتمی و یا کاهش سطح همکاری‌ها با آن و یا خروج از NPT باشد. اینها از جمله مواردی است که می‌تواند تغییر دکترین را توضیح دهد.» 

به غیر از آنچه در بحث سلاح هسته‌ای مطرح شد، یک دیدگاه دیگر در بین برخی اصول‌گرایان وجود دارد که آن را هم می‌توان در زیرمجموعه تغییر دکترین جای داد. دیدگاهی که می‌گوید باید جنگ را گسترش داد و دیگر تنها به هدف قرار دادن مراکز نظامی اکتفا نکرد.  علی‌اکبر رائفی‌پور، سخنران سابق که مدتی است خود را در قامت تئوریسین سیاسی می‌بیند و گروهی به نام «جبهه صبح ایران» را هم تشکیل داده، هفتم آبان در صفحه توئیتر خود نوشت: «صهیونیست‌ها از جمله نتانیاهو اعلام کرده‌اند که مراکز تولید موشک را هدف قرار داده‌اند! برای نمونه در منطقه شهرک صنعتی شمس‌آباد یکی از موشک‌ها به کارخانه تولید قطعات صنعت نفت خورده و شهید الله‌وردی رحیم‌پور نگهبان آن کارگاه بوده است.

ما تاکنون شهروندان عادی را با وجود اینکه اشغالگر هستند در سرزمین‌های اشغالی هدف قرار نداده بودیم اما خوب ظاهراً صهیونیست‌ها دوست دارند پارادایم بازی عوض شود.» البته پیش از این، یازدهم مهر مشابه همین نظر از سوی علی خضریان، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری و نماینده مجلس دوازدهم ارائه شده بود؛ جایی که او در جمع خبرنگاران گفت: «به رژیم صهیونیستی اخطار می‌دهم که اگر دست به خطا بزند، این بار این گونه نیست که جمهوری اسلامی ایران فقط زیرساخت‌های نظامی این رژیم را مورد هدف قرار دهد، بلکه ایران دسترسی به دیگر مناطق این رژیم هم خواهد داشت و در دفاع مشروع از خودش قطعاً این موضوع را مدنظر قرار می‌دهد.»

همان همیشگی 

ظاهراً یک اصل در بین بخشی از اصول‌گرایان تندرو وجود دارد که در هر موضوعی و به هر بهانه‌ای باید یک لگد به اصلاح‌طلبان و چهره‌های نزدیک به آنها زده و آنها را مخاطب انتقادات خود قرار دهند. در ماجراهای اخیر ایران و اسرائیل هم همینطور بوده است. در این مسیر می‌توان به دو بیانیه رسمی صادرشده توسط دو گروه اصول‌گرا اشاره کرد.

شریان در بخشی از بیانیه هفتم مهرماه خود خطاب به نماینده‌های مجلس نوشت: «از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مجدانه می‌خواهیم ضمن پاسخگو نمودن آقای عباس عراقچی، وزیر امورخارجه درباره اصرار وی بر جا انداختن گزاره‌ی غلط «تله تنش» آن هم در میانه‌ی این جنگ فراگیر و نیز تلاش او در قرار دادن مجدد کشور در ریل مذاکرات برجام که به تعبیر امام خامنه‌ای «خسارت محض» بود، از تکرار خسارت به ملت عزیز ایران جلوگیری نموده و‌ با استفاده از ظرفیت‌های قانونی، نگذارند اقتصاد و امنیت و‌ عزت ایران اسلامی، بیش از این پای رفتارهای عجیب و‌ مبهم گروهی پرادعا و‌ کم‌بازده در عرصه سیاست خارجی قربانی بدهد.»

آنها در بخش دیگری از این بیانیه، از مسعود پزشکیان خواسته بودند: «از ایشان می‌خواهیم ضمن ادامه‌ی محکم این روند، نسبت به برخی مشاوران و معاونان خود که احتمال آلودگی به نفوذ دارند و از استعلام‌های مثبت دستگاه‌های امنیتی و نظارتی برخوردار نیستند، تجدیدنظر نمایند و گامی قاطع در مسیر وفاق ملی بردارند.» 

علاوه بر شریان، در بیانیه روز دهم مهرماه جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی هم چنین دیدگاهی دیده می‌شود. آنها در بخشی از بیانیه‌ خود آورده بودند: «باید بدانیم نقش نفوذی‌های وطن‌فروش داخلی در ادامه‌ی شعار «نه غزه، نه لبنان» بار دیگر خود را نشان داد... باورمندی جبهه مقاومت و حزب‌الله لبنان به فرهنگ شهادت و مکتب مقاومت همواره آنان را مصمم‌تر از پیش کرده است. چرا تردیدافکنان سست تحلیل داخلی نمی‌خواهند تجربه پیروز برآمدن حق بر باطل را در سخت‌ترین شرایط تاریخ باور کنند و دائماً با پروژه بزرگ‌نمایی دشمن، ترس و وحشت را بر دل‌های مومنین آوار می‌کنند؟» 

شکاف اصول‌گرایی 

همانطور که در گزارش مورد اشاره قرار گرفت، در ماجرای ایران و اسرائیل تنها وحدت موضوعی که بین اصول‌گرایان وجود دارد، بحث محکوم کردن اسرائیل است، وگرنه در باب سیاست داخلی شکافی عمیق بین آنها دیده می‌شود. بخشی از بدنه اصول‎‌گرایان سیاستی متعادل را پیش گرفته‌اند، یا در این موضوع درباره مسائل داخلی اظهارنظر نمی‌کنند (مانند بیانیه‌هایی که جبهه پایداری منتشر کرده و در آن ردی از مسائل داخلی دیده نمی‌شود و تمام پیرامون محور مقاومت است) و یا جانب اتحاد ملی را پیش گرفته و از سیستم حمایت می‌کنند. 

اما در بخش دیگر اصول‌گرایان که منتقدان وضع موجود به شمار می‌روند، وضعیت به گونه‌ای است که انسان هر لحظه می‌ترسد که اگر این طیف قدرت بیشتری بگیرند، چه فاجعه‌ انسانی را رقم خواهند زد؛ گروهی که رسماً و علناً از ساخت بمب اتم حرف می‌زنند و به راحتی از کشتار انسان‌ها می‎گویند.

شاید بتوان اینگونه گفت که این گروه دوم اگر بحث خجالت (و شاید ترس) نباشد، حتی این پتانسیل را دارند که مقابل مقام رهبری ایستاده و فریاد بزنند که رهبری هم باید به مسیر ما بیاید، کما اینکه رهبری در خطبه‌های نمازجمعه روز سیزده مهر گفته بودند: «در انجام وظیفه نه عجله می‌کنیم، نه شتاب‌زده می‌شویم» و در سخنرانی اخیر نیز گفتند:«کیفیت کار را باید مسئولان ما به درستی تشخیص و آنچه به صلاح این کشور و ملت است، انجام دهند.»

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار