فیضالله عربسرخی عضو سازمان مجاهدین انقلاب:
فضای زندان پس از اتفاقات ۸۸ قابل تحملتر بود
فیضالله عربسرخی، فعال سیاسی اصلاحطلب و زندانی سیاسی است که در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ به زندان رفت و حدود پنج سال در زندان بود. وی در گفتوگو با هممیهن درباره شرایط زندان و چرایی فضای حاکم در آن، با توجه به نامه اخیر فائزه هاشمی از بند زنان زندان اوین توضیحاتی داده است که در ادامه میخوانید.
چرا فضای بندهای سیاسی به سمت استبداد و دودستگی و بایکوت منتقدان پیش میرود؟
به نظر من استبداد و دیکتاتوری ریشه در فرهنگ ما دارد و مترصد پیدا شدن شرایطی برای بروز و ظهور است. بسیاری از چهرههایی که امروز در حاکمیت سیاسی موجود ممکن است بهعنوان آدمهای مستبدی شناخته شوند، گذشتههای خیلی مثبت و خوبی از آنها سراغ داریم. از نظر من دلیل عدم بروز استبداد در آن دوران نبودِ شرایط بوده است و امروز که شرایط آن پدید آمده، این استبداد نیز بروز و ظهور پیدا میکند. زندان هم از این مقوله مستثنی نیست و اینچنین نیست که فضای زندان به سمت استبدادی شدن پیش برود بلکه فرصتی ایجاد میشود که آدمهایی که درون فرهنگ استبداد رشد کردند و این فرهنگ درون آنها هست، فرصت بروز و ظهور پیدا میکنند و این امکان را پیدا میکنند که فشار بیاورند و زور بگویند. درست مثل فسادی که در سطوحی داریم، این فساد در سطوح بالا شکل عمیقتر و وسیعتری دارد، در سطوح پایینی همین فساد در اشکال خیلی کوچک وجود دارد و رخ میدهد. بنابراین چیزی که در نامه خانم فائزه هاشمی به آن اشاره شده است بروز استبدادی است که درون فرهنگ ما وجود دارد.
آیا قبل از انقلاب هم چنین فضایی در زندانها حاکم بود؟
من قبل از انقلاب در زندان نبودم اما چیزهایی که در مورد زندان قبل از انقلاب خواندم، نمونههایی از همین وضعیت را گزارش میکنند. زمانی که افرادی بهویژه افراد جدید وارد زندان میشدند و حاضر نمیشدند به دار و دسته خاصی ملحق شوند، آنها در مورد این فرد همین نگرش را اجرایی میکردند. شما حتماً از بایکوتهایی که در زندانِ پیش از انقلاب وجود داشت چیزهایی شنیدهاید؛ حتی فیلم سینمایی هم با همین مضمون ساخته شد که نگاهی به نگرش استبدادی که در بین گروهها درون زندانهای قبل از انقلاب بود، داشت.
تجربه شما از زندان چیست؟ آیا چنین فضایی حاکم بود؟
بعد از انقلاب در فرصتی که من در زندان بودم تقریباً فضای زندانِ سیاسی، فضای جنبش سبز بود. البته اگر بخواهم دقیقتر بگویم، در این دوره هم رگههایی از چنین گرایشاتی وجود داشت. من به یاد دارم که برخی از نیروهای اصلاحطلب در همین زندانها متهم میشدند که اصلاحطلب حکومتی هستند و یک جور دودستگی بهعنوان اصلاحطلب حکومتی و اصلاحطلب اصیل مطرح میشد و کسانی که سابقه فعالیت دولتی داشتند و جزو مدیران دولتهای قبل بودند با همین عناوین نواخته میشدند اما خب این جو خیلی شبیه آنچه که خانم هاشمی اشاره میکند نبود و در واقع جو سنگینی نبود. اما به هر حال جسته و گریخته سخنان و حرفهایی وجود داشت.
بهترین دوران که تفکر سیاسی و مدنی در زندان حاکم بود را چه دورهای میدانید؟
چون در همه دورانها در زندان نبودم نمیتوانم چنین قضاوتی داشته باشم اما در مجموع در دوره کمتر از پنج سالی که در زندان بودم (در فاصله سالهای 88 تا 92) واقعیت این است که فضای زندان بهرغم برخی ناملایمات، اصطکاکها و حرفهایی که مطرح بود، در عین حال فضای قابل تحملی داشت و زندانیها در کنار هم به نسبت زندگی آرامتری در مقایسه با آنچه که در مورد دورههای سخت گفته میشد داشتند. این دوره در زندان دورهای بود که روابط کم و بیش قابلقبولی بین زندانیان برقرار بود و در حقیقت زندانیها با وجود فاصلهها و اختلافنظراتی که وجود داشت به نوعی همدیگر را تحمل میکردند.