| کد مطلب: ۲۰۱۴۵
وفاق 80 درصدی رضایت 20 درصدی

وفاق ۸۰ درصدی رضایت ۲۰ درصدی

وزیر کشور دوران اصلاحات با اشاره به انتخابات اخیر گفت:«الان ۶۰ درصد مردم در دور اول انتخابات ۱۴۰۳ شرکت نکردند؛ از ۴۰ درصد باقی‌مانده نیز حدود ۲۰ درصد به آقای پزشکیان رأی دادند. چرا اینها رأی دادند؟! بخش عمده‌ای از همین کسانی که رأی دادند کسانی بودند که با آن ۶۰ درصد هم‌آوا بودند؛ یعنی جزو معترضین و منتقدین وضعیت موجود بودند، منتها آن ۶۰ درصد امیدی به اینکه بتوانند مؤثر باشند نداشتند، اما این ۲۰درصد به امید تغییر به صحنه آمدند. بنابراین، اساس مطالبه مردم تغییر وضعیتی بود که بر جامعه حاکم بود. آقای پزشکیان باید آن جمعیت ۲۰ درصد به‌اضافه ۶۰ درصد (۸۰ درصد) را به‌عنوان کسانی که مطالبه‌گر او هستند، در نظر بگیرد؛ نه آن ۲۰ درصد باقی‌مانده‌ای را که باز میان آنها تشتت است؛ در میان آنها از اصولگرای معتدل است تا تندرو. نمی‌شود بگوید من می‌خواهم مثلاً یک دولتی داشته باشم که به‌جای آن ۸۰ درصد، این ۲۰ درصد را قانع کنم.»

سیدعبدالواحد موسوی‌لاری، وزیر کشور دوران اصلاحات در گفت‌وگو با جماران درباره نقش وزارت کشور و ماموریت آن گفت:«گیری که در گذشته‌ها در کار ما بوده و امیدواریم در آینده این نباشد و در دولت آقای پزشکیان ما شاهد این مسئله نباشیم، این است که یک‌سری شعارهای بَزک‌شده‌ای زیبا در دوره انتخابات توسط کسانی داده می‌شود که به آن شعارها ایمان ندارند؛ اینها ذائقه مردم را نگاه می‌کنند و براساس ذائقه مردم شعارهایی را می‌آورند و در مناظرات، سخنرانی‌ها و مانیفست‌هایشان اعلام می‌کنند.

وقتی‌که خرشان از پل گذشت، وارد عرصه کار شدند و قدرت را به دست گرفتند، یادشان می‌رود که با مردم چطور صحبت می‌کردند؛ تا قبل از آن خاک‌پای مردم بودند، اما بعد که آمدند قدرت را به دست گرفتند، مردم را به‌عنوان خس و خاشاک معرفی کردند و آنها را یک‌ مشت خس و خاشاک دانستند. سه میلیون آدم در خیابان حرکت کرده بود، اینها را خس و خاشاک معرفی کردند! بالاخره این نشان می‌دهد که آن چیزی که گفته می‌شد با آن چیزی که می‌خواهد اعمال بشود، دوتا است و این آقایی که آن‌روز آن شعارهای زیبا را می‌داد، امروز مردم را خس و خاشاک معرفی می‌کند.»

وی در ادامه افزود:«مسئله دیگر این است که توانایی‌ها هم مهم است؛ بالاخره یک دولتی می‌آید یک‌سری حرف‌های خوب می‌زند و باور هم دارد، اما سازوکارهایی را که به‌کار می‌گیرد، این سازوکارها برای تحقق آن شعارها کافی نیست. یکی از آن سازوکارها به‌کارگیری نیروی‌های کارآمد و متخصص برای اجرای این منویات است. دولت‌هایی که براساس حذف دیگران شکل می‌گیرند و نه براساس اثبات خود، با این مشکل بیشتر مواجه هستند. دولت‌هایی هستند که مأموریت‌شان این است که بگویند ما می‌خواهیم این جریان را حذف بکنیم؛ اینکه با چه کسانی و با چه توانایی‌هایی، اصلاً معلوم نیست.

دولت‌های حذفی دولت‌های قدرتمندی نخواهند بود؛ چون از همه ظرفیت‌ها نمی‌توانند استفاده کنند. دولت‌هایی که در جهت اثبات خودشان حرکت می‌کنند، از نیروهای توانمند استفاده می‌کنند. البته شاخص اول نیروهای توانمند این است که سیاست‌های دولت را قبول داشته باشند؛ من نمی‌توانم بروم آدم‌هایی را بیاورم که این آدم‌ها در جهت عکس مسیر دولت حرکت کنند.»

موسوی‌لاری در ادامه با اشاره به انتخابات اخیر گفت:«الان 60 درصد مردم در دور اول انتخابات 1403 شرکت نکردند؛ از 40 درصد باقی‌مانده نیز حدود 20 درصد به آقای پزشکیان رأی دادند. چرا اینها رأی دادند؟! بخش عمده‌ای از همین کسانی که رأی دادند کسانی بودند که با آن 60 درصد هم‌آوا بودند؛ یعنی جزو معترضین و منتقدین وضعیت موجود بودند، منتها آن 60 درصد امیدی به اینکه بتوانند مؤثر باشند نداشتند، اما این 20درصد به امید تغییر به صحنه آمدند. بنابراین، اساس مطالبه مردم تغییر وضعیتی بود که بر جامعه حاکم بود. آقای پزشکیان باید آن جمعیت 20 درصد به‌اضافه 60 درصد (80 درصد) را به‌عنوان کسانی که مطالبه‌گر او هستند، در نظر بگیرد؛ نه آن 20 درصد باقی‌مانده‌ای را که باز میان آنها تشتت است؛ در میان آنها از اصولگرای معتدل است تا تندرو. نمی‌شود بگوید من می‌خواهم مثلاً یک دولتی داشته باشم که به‌جای آن 80 درصد، این 20 درصد را قانع کنم.»

این چهره سیاسی اصلاح‎طلب تصریح کرد:«بنابراین، من معتقدم که وزارت کشور یعنی دولت در جغرافیای کشور. رفتار این وزارت‌خانه متناسب با آن جهت‌گیری‌ای است که دولت در پیش می‌گیرد. اگر دولتی شعارش این بوده که در داخل وفاق ایجاد کند و در خارج تعاملی با دنیا داشته باشد، این دولتِ تعامل و وفاق باید ارکانی را بر‌گزیند که معتقد به این مسئله و توانا باشد.

وقتی می‌خواهیم وفاق ایجاد کنیم، آقای وزیر کشور که نماد حضور دولت در استان‌ها است، باید توانایی این کار را داشته باشد؛ استاندارانش باید جهت‌گیری‌های دولت را جدی تلقی کنند و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کنند؛ حرف داشته باشند، تجربه و دانش داشته باشند. وزیر امور خارجه‌اش باید یک کسی باشد که زبان دنیا را بفهمد؛ نه اینکه برود در مجامع بین‌المللی یک بیانیه بخواند، یک سخنرانی بکند و فقط متن نوشته‌شده‌ای را ببرد آنجا ارائه بکند و بعد هم برگردد.

نه، حتماً باید زبان تعامل را بلد باشد و بفهمد که با دنیا چطور باید صحبت کرد. عرض من این است که وزارت کشور در داخل کشور، به معنای دولت با همه هویتش است. پس این وزارت کشور اگر یک‌بعدی حرکت کرد، معلوم می‌شود که دولت یک‌بعدی است. اما اگر ابعاد مختلف را در نظر گرفت و توسعه‌محور بود، قطعاً نشان می‌دهد که دولت هم توسعه‌محور است. این آن شناختی است که من از وزارت کشور دارم.»

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
آخرین اخبار