| کد مطلب: ۱۷۵۹۶

در سالگرد انتخابات ۱۳۸۴ و روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد در دولت نهم

دلزدگی مردم پاشنه آشیل اصلاح‎طلبان

19 سال پیش بود، در روزهای پایانی دولت اصلاحات سیدمحمد خاتمی، آن روزها که از نگاه بسیاری از تحلیلگران و جمع کثیری از کارشناسان و مردم، قطار جمهوری اسلامی ایران بر ریل توسعه و پیشرفت در حال جای‎گیری بود و تصور بر این بود چشم‌اندازهای ترسیم‌شده از جمله چشم‌انداز 1404 قرار است محقق شود؛ انتخاباتی با تکثر کاندیداهای اصلاح‌طلب و اصولگرا برگزار شد و در کمال ناباوری نام محمود احمدی‎نژاد به‌عنوان رئیس‌جمهوری نهم از صندوق رای بیرون آمد.

وقوع چنین رخدادی در عرصه سیاسی کشور آن هم با توجه به موقعیت قوی با پشتوانه اجتماعی بالای خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهوری دوره هفتم و هشتم و رهبر جبهه دوم خرداد و همراهان او در مجلس ششم بحث‌های بسیاری بر سر اینکه چه شد که بعد از این دوره طلایی حضور جناح موسوم به چپ که در این تاریخ دیگر با نام اصلاح‌طلب شناخته می‎شدند، فضای اجتماعی و سیاسی جامعه به سمتی برود که اصلاح‎طلبان و گزینه‌های آنها شکست بخورند و نتیجه صندوق نه حتی چهره‎ای از راست سنتی که رقیب دیرین این جریان بوده است، بلکه چهره کمتر شناخته‎شده از جریانی که اگرچه زیر پرچم اصولگرایی سینه می‎زند اما به گفته بهزاد نبوی اگر بخواهیم اصطلاحی در پهنه سیاسی برای آن عنوان کنیم؛ احمدی‌نژاد و حلقه حامیان آن برگرفته از جریانی با عنوان «چپ جدید» هستند.

این روزها ما به فاصله 19 سال و با تجربیات دو دهه درگیر انتخابات ریاست‎جمهوری دیگری هستیم که برخی تحلیلگران به احتمال تکرار تجربه 84 هشدار می‎دهند. البته که انتخابات 1403 و 1384 اختلافات بسیاری دارند. از جمله اینکه در آن سال‌ها مردم با توجه به تجربه 8ساله دولت اصلاحات و بهبود نسبی ایجادشده در زندگی، تصورشان بر این بود آن قطار قرار گرفته بر ریل، به آسانی از مسیر خارج نمی‎شود و یا اینکه اصلاح‌طلبان آن‌چنان به ثبات موقعیت خود در جامعه اعتماد داشتند که نگران از چنددستگی‌ها و حضور کاندیداهای مختلف نبودند(همین هم یکی از عوامل ناکامی آنها در انتخابات آن سال شد)؛ در دور دوم هم بخشی از این جریان اگرچه تلاش کردند دوقطبی ایجادشده بین اکبر هاشمی‌رفسنجانی و احمدی‌نژاد را به نفع خود با حمایت از هاشمی به نتیجه برسانند اما به دلیل فضاسازی‎های پیش از انتخابات و چنددستگی‌ها، شد آنچه نباید می‎شد.

با این تجربه بسیاری از تحلیلگران پذیرفتند که تکثر کاندیدا از جمله مهمترین علت عدم موفقیت اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری است. از وقایع و اعتراضات و هر آنچه در انتخابات 88 رخ داد بگذریم، سال 92 هم ایستادن تمام‌قد اصلاح‌طلبان پشت سر حسن روحانی و انصراف محمدرضا عارف به پیروزی این جریان که عملاً بعد از 88 امکان حضور سیاسی با گزینه‌های مطلوب خود را نداشتند منجر شد. 1400 هم که گزینه حداقلی بود و نه ائتلافی رخ داد و نه امکانی برای مجاب کردن جمع کثیری از اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات.  سال 1403 و اعلام نتایج تاییدصلاحیت‌ها نشان داد که بالاخره در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم اصلاح‌طلبان گزینه‌ای در چارچوب اصلاح‌طلبی دارند (حالا شاید گزینه حداکثری آنها نیست اما می‌تواند ائتلاف‌ساز ‎ باشد) و حالا اصلاح‌طلبان با توجه به موقعیتی که بنابر عملکرد شورای نگهبان با آن روبه‌رو هستند؛ متفاوت از سال 84 تعدد کاندیدا ندارند و فقط مسعود پزشکیان را در میدان رقابت به‌عنوان گزینه در اختیار دارند؛ اما مشکل چه هست که تحلیلگران نگران شوکی مانند 1384 هستند؟

اولین مسئله و مشکلی که اصلاح‌طلبان با آن روبه‌رو هستند و نگران‌کننده است، بی‎رغبتی بخش قابل توجهی از جامعه به شرکت در انتخابات است که اتفاقاً بخشی از پایگاه رای آنها هم به شمار می‎روند؛ موضوعی که در روزهای منتهی به انتخابات 27 خرداد و سپس 3 تیر 84 نیز نه به شدت امروز اما تا حدود قابل توجهی با آن ‌روبه‌رو بودند و در نهایت هم عامل مهمی درعدم موفقیت آنها به‌ویژه در دوره دوم آن انتخابات بود.

آنچه امروز هم اصلاح‌طلبان با آن روبه‌رو هستند و شاید باید گفت که پاشنه آشیل آنهاست، حضور مردم در انتخابات است و باید برای آن تلاش کنند؛ به وجد آوردن آن قشر خاکستری جامعه که بی‌تفاوت به صندوق رای و ناامید از آن هستند و از گزینه موجود به دلیل آنکه گزینه حداکثری نیست، استقبال نمی‌کنند. به‌عبارتی تفاوت میان پزشکیان با سعید جلیلی، امیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی، محمدباقر قالیباف، علیرضا زاکانی و  مصطفی پورمحمدی اظهرمن‌الشمس است و تفاوت نگاه و رویکرد آنها  به راحتی قابل تعریف و توضیح و البته تشخیص است اما آنچه این مردم نیاز دارند، شاید همان است که آن روزها در سال 1384 نیز به نوع دیگری خواهان آن بودند، اگر آن زمان با حس اینکه گزینه‌های موجود در انتخابات توان ایستادگی در برابر هسته سخت قدرت ندارند و دلزده از انتخابات از حضور حداکثری و منسجم اجتناب کردند؛ امروز مردم نیاز به محرکی دارند که بر اساس‌اش باور کنند، کاندیدای مدنظرشان خواهان تغییر است و به‌دنبال دستیابی به آن از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند؛ نه‌فقط گزینه‌ای است که به دنبال رسیدن به صندلی ریاست‌جمهوری خود را به در و دیوار می‎زند؛ چهره اصلاح‌گری که به تفاوت‌ها در جامعه باور داشته باشد و توان ایستادگی برای تحقق خواست مردم را داشته باشد.

دیدگاه

ویژه سیاست
سرمقاله
پربازدیدترین
آخرین اخبار