بررسی جایگاه فراکسیون میانهروها و ارتباط و تعامل آن با احزاب حامی آنها
اقلیتی در سودای اثرگذاری در مجلس اقلیت
گروه سیاسی: نتایج انتخابات مجلس دوازدهم هنوز نهایی نشده و دور دوم انتخابات تازه برگزار شده است؛ اما با توجه به همان اطلاعات دور اول انتخابات تقریباً چیدمان مجلس مشخص شده و درباره فراکسیونهای احتمالی در این مجلس سخنها و پیشبینیها هم از سوی تحلیلگران و هم از آنهایی که قرار است بر کرسیهای مجلس دوازدهم بنشینند، به میان آمده است.
فراکسیونهای اصولگرا در مجلس دوازدهم
از جمله اینکه حسین نقویحسینی از چهرههای اصولگرا که سابقه نمایندگی مجلس داشته است در گفتوگویی چنین مطرح کرده که مخفف فراکسیونهای مجلس بعدی «پشم» است؛ یعنی سه فراکسیون «پایداری»، «شریان» و «مصاف» در مجلس شکل میگیرد و اینها قرار است در ابعاد مختلف در تصمیمگیریهای مجلس با وزنکشی نقشآفرینی کنند. البته که هر سه فراکسیون مذکور اصولگرا و بخش عمده آنهایی که در این سه فراکسیون وارد میشوند؛ از طیف تندرو اصولگرایی خواهند بود و حالا اینکه کدامیک اکثریت را به دست میگیرند و فراکسیون اکثریت را تشکیل میدهند؛ با توجه به اینکه خیلی از اعضای لیستهای «امنا»(وابسته به شریان) و «صبح ایران»(وابسته به مصاف) یکی هستند و همسو با پایداری بودهاند و البته شورای ائتلاف هم با پایداری ائتلاف کرده است، هنوز مشخص نیست.
فراکسیون اقلیت در مجلس دوازدهم
در کنار این سیل جمعیت اصولگرای تندرو در مجلس دوازدهم، اقلیتی هستند که میانهرو و شاید در این جبهه اصولگرایی کندروتر باشند و نتوانند و یا نخواهند به این فراکسیونها وارد شوند؛ اینها احتمالاً فراکسیون اقلیت در مجلس را بر پا میکنند. البته اگرچه با پرچم میانهرویی تعداد کمتر از 50 نفر توانستهاند وارد مجلس بشوند اما با توجه به حضور مستقلین و آن جمعیت جدامانده از اصولگرایی پیشبینی از ایجاد فراکسیونی قریب به 65 نفر هم صورت گرفته است.
تشکیل فراکسیون میانهروها
چنانچه در همان روزهای پس از اعلام نتایج دور اول انتخابات مجلس دوازدهم، علی مطهری که همراه لیستش در تهران از ورود به مجلس بازماند در گفتوگو با انصافنیوز با تاکید بر جایگاه میانهرویی و تصریح بر اینکه حامی جریانی است که «نه اصلاحطلب و نه اصولگرا» است؛ گفت:«قاعدتاً نمایندگان میانهرو که در انتخابات اخیر از سوی مردم انتخاب شدهاند، برای آنکه بتوانند در تصمیمگیریهای مجلس شورای اسلامی نقشآفرین باشند میباید یک فراکسیون تشکیل دهند تا رای و نظر آنها بر تصمیمات مجلس اثرگذار باشد. فراکسیون میانهروها در مجلس آینده میتواند در برخی تصمیمات تعیینکننده باشد.»
و او بر این باور بود که در صورت نقشآفرینی فراکسیون میانهروها امکان حضور نمایندگان میانهرو حتی در هیئت رئیسه مجلس دوازدهم نیز فراهم خواهد شد. براساس پیشبینی او دو فراکسیون شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و جبهه پایداری نیز در مجلس بعد حضور دارند و حالا در ادامه مسیر و چندی پیش از تشکیل مجلس دوازدهم، مسعود پزشکیان هم به موضوع تشکیل «فراکسیون میانهروها» اشاره کرده است
فراکسیون میانهروها و امید به اثرگذاری
پزشکیان که حالا خود را برای حضور در مجلس دوازدهم آماده میکند؛ درباره برنامهها و نحوه تعاملی که بهعنوان یک چهره میانهرو با سایر نمایندگان در قالب فراکسیون خواهد داشت؛ گفت: «هیئت مؤسس این فراکسیون در روزهای اخیر انتخاب شده و هیئت مؤسس در گام بعدی اساسنامه و چارچوب کلی کار را خواهد نوشت. امیدواریم که با همکاری با یکدیگر بتوانیم بخشی از مشکلات مردم را کاهش دهیم. هنوز شمار نمایندگان میانهرو حاضر در این فراکسیون مشخص نیست اما در جلسه اخیر حدود پنجاه تا شصت نفر حضور داشتند و برخی هم امکان حضور در آن روز در جلسه را نداشتند و مجموع افراد حاضر در فراکسیون بیشتر از این تعداد خواهد بود.»
او دربارهی حضور برخی چهرههای اصولگرای معتدل همچون علاءالدین بروجردی در هیئت مؤسس فراکسیون میانهروها گفت: «هر چقدر بتوانیم بیشتر در مسیر اعتدال و میانهروی حرکت کنیم به نتیجهی مطلوبتری دست خواهیم یافت. در این صورت دیگر تفاوتی ندارد که نمایندهای اصولگراست یا اصلاحطلب یا هر جریان دیگری.»
پزشکیان درباره احتمال کاندیداتوریاش در انتخابات هیئت رئیسه مجلس بهعنوان گزینه این فراکسیون گفت:«فعلاً تصمیمی برای کاندیداتوری برای ریاست یا نایبرئیسی مجلس دوازدهم ندارم اما تصمیم نهایی در این باره به نظر فراکسیون میانهروها بازمیگردد و براساس آن عمل میکنیم. در این ارتباط هر جمعبندیای که فراکسیون میانهروها به آن برسد تلاش خواهیم کرد که اتفاق بیفتد.»
تشکلهای سیاسی و فراکسیون اقلیت
در تاریخ معاصر ما و در سالهای پس از پیروزی انقلاب، بودند فراکسیون اقلیتی که بر تصمیمگیری مجلس چه در بُعد قانونگذاری و چه در بُعد نظارتی اثر داشتند و حتی آن زمان که شورای نگهبان با نظارت استصوابی تا این حد کمر به قلع و قمع تفکرات سیاسی مختلف و یکدستسازی نبسته بود؛ بودند احزاب فراکسیون اقلیتی که در دوره بعدی توانسته بودند اکثریت مجلس را به دست بگیرند.
به عبارتی کشور ما و جریانهای سیاسی هم با وجود فاصله زیاد با کشورهای توسعهیافته سیاسی همچون این کشورها از همین محدود موقعیتها در راستای پیشبرد اهداف جمهوریت بهره میبرد. البته آن دوره هم موضوع مجلس و رأس امور بودن آن مقوله مقبولی بود و هم جامعه امیدوار به تعیین سرنوشتش از طریق صندوق رای بود بر همین اساس آنها که بر کرسیهای بهارستان با پشتوانه رای مردمی بالا بودند؛ اگر در اکثریت بودند که نقش خود را داشتند و اگر هم در اقلیت بودند شجاعت لازم را برای تاثیرگذاری بر فضای مجلس داشته و البته همّ خود را برای دستیابی به یک کارنامه عملکردی قابل قبول و حتی مطلوب صرف میکردند.
حالا اما وضعیت بهگونهای است که اما و اگرها بهویژه درباره فراکسیون اقلیت و تلاشهای آن بسیار است. از طرفی ناامیدی مردم آن پشتوانه لازم را برای حضور این افراد ایجاد نمیکند؛ از سوی دیگر تیغ ردصلاحیت در دوره بعدی مجلس هم وجود دارد و در نهایت هم آنگونه که باید و شاید مجلس نه از نگاه جامعه و نه از نگاه سیاسیون در رأس امور قرار ندارد. البته مسئله بعدی که در رابطه با این فراکسیونها بهویژه با از میان رفتن موقعیت اصلاحطلبان در فضای سیاسی کشور وجود دارد، مسئله نوع نگاه این فراکسیون، تعاملش با همسویان فکری در فضای سیاسی و تشکلهای آن است.
البته این موضوع در مجلس دهم که فراکسیون امید، پرجمعیت بود و اقلیت محسوب نمیشد هم به میان آمد. چنانچه احزاب اصلاحطلب ناامید از ارتباط سازنده با این فراکسیون بودند و البته فراکسیون امید هم منتقد نحوه برخورد تشکلهای سیاسی این جریان بودند. همین هم موجب میشود که حالا که میانهروها به عنوان اقلیت در مجلس حضور دارند؛ با وجود اینکه بارها از نقششان و برنامههایشان در راستای جلوگیری از تندرویها سخن گفتهاند اما جایگاه اثرگذاری آنها که حالا با نام فراکسیون میانهرو شناخته میشود؛ همچنان در هالهای از ابهام باشد.
در راستای جایگاه و نقشآفرینی این فراکسیون از نگاه احزاب و سیاستمداران در گفتوگویی با حسین نقاشی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب ندای ایرانیان و احمد مازنی، عضو فراکسیون امید مجلس دهم، درباره جایگاه فراکسیون میانهروها در مجلس دوازدهم نظرخواهیای داشتهایم که در ادامه میآید:
*اخیراً بحثهایی مبنی بر تشکیل فراکسیون میانهروها در مجلس دوازدهم مطرح شده است. به نظر شما تشکیل چنین فراکسیونی چقدر میتواند در مجلس بعدی اثرگذار باشد؟
حسین نقاشی: مجلس بعدی عرصه رقابت جدی بین طرفداران آقای قالیباف و جریانی که تحت عنوان اُمنا و صبح ایران شکل گرفته، خواهد بود. جبهه پایداری هم درست است که در انتخابات مجلس با طیف آقای قالیباف به یک همگرایی و لیست مشترک رسیده است اما از آنجایی که از لحاظ رویکردهای سیاسی و ایدئولوژیک به جریان تندرو امنا و صبح ایران نزدیکتر است، در حوزه فرهنگی و اجتماعی و سیاست خارجی با آقای قالیباف مؤتلف باقی نمیماند. البته ممکن است در تقسیم موقعیت و جایگاههای مجلس از جمله نایب رئیس، هیئترئیسه و رؤسای کمیسیونها که در واقع نزاع بر سر کرسیها است در ائتلاف با آقای قالیباف باقی بمانند.
در نهایت در مسائل حساس و کلیدی که در مواردی که در بالا ذکر کردم، از جمله مسائل فرهنگی و اجتماعی و... حتی همان جبهه پایداری که در لیست انتخابات با آقای قالیباف مؤتلف بود، با جریان مقابل همسوییهایی پیدا خواهد کرد. در نتیجه عدهای که خود را فراکسیون اقلیت مینامند و یا همین گروههایی که تحت عنوان روزنهگشایی اقدامات خاصی انجام دادند، تاثیر خاصی نخواهند داشت و در مسائل کلان و سیاستهای اصلی تفاوت فاحش چندانی با همدیگر ندارند که بتوانند در ائتلاف با جامعه مدنی کفهای را به سود جامعه مدنی و یا معترضین که در این انتخابات خاموش بودند و پای صندوقهای رای نرفتند، ایجاد کنند. در واقع اینکه یک ترمزی بشوند در مقابل تصویب قوانین رادیکال و تندرو، امکانپذیر نیست.
البته اگر این موضوع را در نظر بگیریم که نمایندگی مجلس دو شأن قانونگذاری و نظارتی دارد، در شأن قانونگذاری بعید است طرحی را بتوانند به مجلس ببرند و تاثیرگذاری خاصی نخواهند داشت، اما ممکن است برخی از آنها (میگویم برخی چراکه همین افرادی که تحت عنوان اقلیتها مطرح میشوند، متکثر است و از افرادی همچون آقای مطهری در لیست وجود داشته تا افرادی همچون آقای پزشکیان که در برخی از مسائل اجتماعی و فرهنگی رویکرد گشادهتری دارد) در بُعد نظارتی بتوانند اقداماتی را انجام دهند.
البته آن هم در حد افرادی همچون آقای پزشکیان، چراکه افراد دیگر یا سیاسی نیستند، یا شجاعت سیاسی لازم را ندارند که بخواهند درباره مسائل حساس همچون حجاب اظهارنظری کنند و نطق پیش از دستوری داشته باشند و در شأن نظارتی نیز چندان به نظر نمیرسد که شجاعت آنچنانی از خود داشته باشند. در واقع یکسری افراد میانمایه هستند که در نبود چهرههای برجسته سیاسی شرایطی برای آنها پیش آمده است که بتوانند نماینده مجلس شوند و به نظر من هر عنوان میانهرو حرفهایی است که تحت این عنوان مطرح میشود و پروپاگاندای سیاسی است و ارزش واقعی و ملموسی در عرصه سیاسی ندارد.
سعید نورمحمدی: تشکیل فراکسیون میانهروها در مجلس دوازدهم فراتر از انتظار احزاب اصلاحطلبی بود که بهدنبال تشکیل چنین فراکسیونی بودند. تعداد نمایندههایی که در جلسه اول تاسیس فراکسیون شرکت کردند، به این معنی است که این فراکسیون میتواند نقش قابل توجهی در مجلس آینده داشته باشد. اگر مناسبات درونی نمایندگان مجلس به نفع این فراکسیون رقم زده شود و براساس خواسته آنها پیش برود، بدون تردید این فراکسیون، تاثیرگذارترین فراکسیون مجلس آینده خواهد بود.
احمد مازنی: من فکر میکنم یک جریان سیاسی باید از هر فرصتی برای فعالیت سیاسی استفاده کند. از جمله این فرصتها، فرصت حضور در مجلس است. ما الان اطلاع داریم که اکثریت منتخبین از یک گرایش سیاسی هستند (که البته بین خود آنها هم اختلاف است و در خیلی مسائل وحدتنظر ندارند.) اما یک اقلیتی هم از اصلاحطلبان و نیروهای معتدل و میانهرو در حوزههای انتخابیه شهرستانها انتخاب شدهاند. دوستانی که بحث فراکسیون میانهروها را مطرح کردهاند، اگر واقعاً بتوانند این افراد را منسجم کنند و از نظر مدیریت و سازماندهی با قدرت عمل کنند، قطعاً چنین فراکسیونی میتواند در تصمیمگیریها تاثیرگذار باشد.
* تشکیل چنین فراکسیونی چقدر میتواند با احزاب اصلاحطلب ارتباط داشته باشد و بهعبارت دیگر این فراکسیون تا چه اندازه میتواند با احزاب اصلاحطلب ارتباط برقرار کند؟
حسین نقاشی: این را میپذیرم که گفتمان اصلاحطلبی و یا اصلاحات متاعی نیست که در اختیار افراد خاصی باشد و تنها آنها عرضهکننده آن باشند، اما اگر بهعنوان سازمان سیاسی رسمی که الان در سپهر سیاسی و رسانهای کشور به رسمیت شناخته شده است در قالب احزاب موجود و جبهه اصلاحات ایران بشناسیم میگویم که گفتمان اصلاحی متعلق به یک فرد یا چهره و شخصیت و احزاب خاصی نیست اما اگر بپذیریم که به صورت نمادین این جبهه اصلاحات ایران و برخی از افراد شاخص آن نماینده جریان اصلاحات هستند، خیر، اینها هیچگونه ارتباط سیستماتیکی ندارند و در آینده نیز نخواهند داشت و دلیل روشن است.
چراکه میدانند وقتی آنها گفتند در انتخابات کاندیدایی نداریم و شرکت نمیکنیم و حمایتی هم نکردند، هم آنها خود را چندان ملزم به نزدیک کردن به جبهه اصلاحات و کسانی که مخالف انتخابات بودند نمیدانند و آنقدری هم درک سیاسی دارند که با توجه به اتمسفر و فضای سیاسی حاکم در کشور و حضور اکثریت قوی جریانهای تندرو در مجلس، خود را اساساً نزدیک به جبهه اصلاحات نخواهد کرد، چراکه فشار سیاسی شدیدی را به آنها تحمیل میکند و آنها آمادگی و ظرفیت سیاسی این را ندارند که بخواهند به این جریان نزدیک شوند، چراکه میدانند فشارهای سیاسی زیادی را بر آنها تحمیل خواهد کرد و در آینده نیز هیچ ارتباط ارگانیک جدی با جریان اصلاحات و جبهه اصلاحات و احزاب اصلی این جبهه نخواهند داشت.
سعید نورمحمدی: بهطور طبیعی، فراکسیون میانهروها با احزاب اصلاحطلب در ارتباط است ولی بنای خود احزاب اصلاحطلب این است که در مسائل داخلی فراکسیون و مجلس دخالت نکنند و تنها نقش مشورتی داشته باشند و در مورد برخی لوایح، طرحها و موضوعات مهم نظرات مشورتی به این فراکسیون دهند و کمک کنند که این فراکسیون در سپهر سیاسی کشور نقش تاثیرگذاری داشته باشد. به هر حال این ارتباط با احزاب و تشکلهای اصلاحطلب وجود خواهد داشت؛ ولی به این معنا که احزاب بخواهند در امور این فراکسیون دخالت کنند، نخواهد بود، احزاب چنین برنامهای ندارند و چنین دخالتی از سوی احزاب در امور فراکسیون به مصلحت فراکسیون و مجلس هم نخواهد بود.
احمد مازنی: این موضوع بستگی به خود نمایندههای عضو فراکسیون و همچنین احزاب اصلاحطلب دارد. ما اگر امر سیاسی را امری صفر و صدی ببینیم و تابع سیاست همه یا هیچ باشیم، حتی اگر این تفکر از سوی یک نماینده باشد، نمیتواند ارتباطی با احزاب برقرار کند و از آن سو اگر این تفکر در بین احزاب و دبیرکلهای آنها باشد، آنها هم نمیتوانند ارتباط مؤثر را با نمایندهها داشته باشند.
من میخواهم نقدی به نوع تعامل برخی از احزاب با فراکسیون امید در مجلس دهم داشته باشم. با اینکه ما یک جمع کثیری در فراکسیون امید بودیم، اما برخی از احزاب ارتباط کاری و ارتباطی که بتواند در سازماندهی و همافزایی بین نمایندهها مؤثر باشد و در مجلس حضورشان تاثیرگذار باشد را با نمایندههای فراکسیون نداشتند و حتی گاهی موضع انتقادی غیرسازنده هم میگرفتند. برخی از خود نمایندههای مجلس هم به جای همافزایی، گرایش همکاری با اصولگرایان را داشتند اما در برخی از دورهها تعداد کمتری از نمایندهها وجود داشتند که در اقلیت بودند اما یک اقلیت منجسم محسوب میشدند، یعنی هم درون مجلس متحد بودند و هم بیرون از مجلس تاثیر داشتند اما ما در مجلس دهم با اینکه تعدادمان تاثیرگذار بود، به دلیل ضعفهایی که از جهت سازماندهی داشتیم، نتوانستیم کاری انجام دهیم.
الان هم عرض من این است که آقایان و خانمهایی که در مجلس دوازدهم رای آوردهاند و گرایش سیاسی اصلاحطلبی دارند، با حفظ همه ملاحظات باید هویت اصلاحطلبی خود را حفظ کنند و در جریانهای موجود در مجلس هضم نشوند و همچنین مرعوب این جریانهای اصولگرایی که در مجلس تشکیل شده، نشوند. مردم با شناخت از مواضع فکری به اینها رای دادند و این نمایندهها باید مبانی فکری را حفظ کنند. احزاب هم آن سیاست همه یا هیچ را دنبال نکنند، بلکه استفاده از حداقل فرصتها برای حداکثر میل به هدفهای مردمی و ملی را مدنظر قرار دهند.
* تشکیل چنین فراکسیونی چقدر میتواند در فضای سیاسی ایران جایگاه داشته باشد و به عبارتی به غیر از مجلس، در فضای کلی سیاست تاثیرداشته باشد؟
حسین نقاشی: به نظر من خیر. اولاً در انتخاباتی بهعنوان نماینده انتخاب شدند که یکی از کمترین حضورهای تاریخی مردم را در چهار دهه بعد از انقلاب شاهد بودیم و طبیعتاً منتخبین اینچنینی در آن بدنه اجتماعی که تحت عنوان میانهرو خود را باید معرفی کنند، از به کاربردن عنوان اصلاحطلب پرهیز میکنند. برخی نیز خود را منسوب و منتسب به جریان اعتدال میدانند. برای مثال در بدنه اجتماعی واقعی و ملموس چه در عرصه حقیقی جامعه و چه در شبکههای اجتماعی، میانهرو و اعتدالی در اطراف آقای روحانی چه کسانی هستند؟ مردمی که بگویند ما اعتدالی هستیم را من نمیشناسم.
الان همین اصلاحطلبانی که در جبهه اصلاحات هستند، بدنه اجتماعی از آنها عبور کردند و حداکثر این است که اگر صدایی میشنوند مربوط به برخی از این جریانها و اشخاصی مثل آقای تاجزاده و یا دیگرانی است که واضحتر بخشی از مطالبات مردم را مطرح میکنند. بنابراین در جامعه، مردمی را که تحت عنوان میانهرو این گروه را به رسمیت بشناسند، یا خود را منتسب به این گروه و یا سمپاد بدانند، نمیشناسم نه با این عبارت میانهرویی و نه آن جریانی که میگوید اعتدالی است و با محوریت آقای روحانی شکل گرفته است. اینها جریاناتی هستند که در فرادست سیاست ساخته شدهاند، نه اینکه از بدنه جامعه جوشش کرده باشد و به سمت بالا رفته باشد. در مردم پایگاه اجتماعی خاصی به این نام میانهرویی و اعتدالی نمیشناسم و بنابراین جایگاه خاصی ندارند و حمایت خاصی هم نخواهند شد.
سعید نورمحمدی: در جلسهای که با برخی از اعضایی که قصد تشکیل این فراکسیون را داشتهاند، به صورت فردی داشتیم، به آنها تاکید کردیم که این فراکسیون باید نقش بسیار جدی در سپهر سیاسی کشور داشته باشد. مسئله توانستن نیست، مسئله این است که این فراکسیون باید حتماً تلاش خود را انجام دهد که در فضای سیاسی کشور تاثیرگذار باشد و مطالبات مردم را نمایندگی کند و فراکسیون حامی مردم باشد و حتی از مردمی حمایت کند که به نمایندههای این فراکسیون رای ندادهاند. ما به اعضای فراکسیون تاکید کردهایم که اگر فراکسیون میانهروها بتواند صدای مردم باشد، دور از ذهن نیست که حتی در مجلس سیزدهم تبدیل به فراکسیون اکثریت شده و حتی تاثیر بسیار جدی روی انتخابات ریاستجمهوری سال 1404 بگذارد.
احمد مازنی: من یک تجربهای را بگویم. سال سوم مجلس دهم در کمیسیون فرهنگی من رای اکثریت را برای ریاست کمیسیون داشتم اما دوستان جبهه اصولگرایی که یک رای از آنها به سبد رای من ریخته شده بود، یکی دو جلسه حضور نداشتند اما در همان جلسهها گفتیم با همین حد نصاب جلسه را تشکیل میدهیم و موضوعات را بررسی میکنیم.
خیلی زود این ترکیب خودش را نشان داد که یک جمع دارای فکر واحد، واقعاً نمیتواند بدون تضارب آرا مؤثر باشد و صدای خودمان هم درآمد که اینطور نمیشود. به هر حال با میانجیگریهایی که از سوی برخی دوستان صورت گرفت، نمایندههای اصولگرا به جلسه کمیسیون برگشتند و رونق به جلسهها برگشت. در سطح جامعه هم همینطور است، یعنی اگر در درون مجلس از همه اعضا یک صدا خارج شود، معلوم است که نماینده همه مردم نیستند اما اگر از نظر تعداد در مجلس اقلیت باشند ولی بتوانند صدای مردم را منعکس کنند، میتوان در جامعه تاثیرگذار بود.
مرحوم شهید مدرس در مجلس یک نفر بود اما توانست تاثیرگذار باشد. این تاثیر علاوه در مجلس در جامعه آن زمان هم دیده شد و این تاثیر تا امروز هم محسوس است. بنابراین من فکر میکنم این موضوع مشروط به توانمندی نمایندههای میانهرو و همچنین نوع تعامل اینها با احزاب و سازمانهای خارج از مجلس است. اینها اگر بتوانند همراه باشند، مطمئناً میتوانند در ایجاد انسجام تاثیرگذار باشند.
عکس: ایرنا