رضا استادرحیمی استاد جامعهشناسی سیاسی:
انتخاب میانهروها دلایل سیاسی نداشت
رضا استادرحیمی، استاد جامعهشناسی سیاسی و فعال سیاسی اصلاحطلب در استان آذربایجان شرقی در گفتوگو با هممیهن درباره دلایل پیروزی میانهروها در انتخابات مجلس این استان توضیحاتی داده است که در ادامه میخوانید:
*چرا در استان آذربایجان شرقی تعداد افراد میانهرو و مستقل راهیافته به مجلس دوازدهم در مقایسه با افراد اصولگرا بیشتر بود؟
در استان آذربایجان شرقی برخلاف استانهای دیگر با وجود آنکه مشارکت پایین بود - برای نمونه در شهر تبریز مشارکت حدود 28 درصد برآورد شد - اما چهرههای منتخب کسانی هستند که در میان افرادی که تایید صلاحیت شدند، وزین و شناختهشده بودند؛ افرادی بودند که مردم نسبت به آنها شناخت بیشتری در گذشته داشتند. برای مثال در حوزههای انتخابیه اهر، هریس، ورزقان، ملکان، مراغه، بستانآباد و سراب، کسانی بودند که یا قبلاً نماینده بودند و یا نماینده فعلی بودند و مردم شناختی روی آنها داشتند و به قولی آزموده را آزمودن خطاست و بیشتر بر این مبنا که افراد سابقهدار و کاردانی هستند و میتوانند گرهای از گرههای مردم را باز کنند به آنها اقبال نشان دادند. مردم به آن صورت به مسئله انتخابات سیاسی نگاه نکردند و نگرش سیاسی حاکم نبود چراکه مشارکت در شهرهای کوچک بیشتر بر مبنای توانایی، عملکرد و شناختی که مردم از نمایندهها دارند، اتفاق میافتد.
به همین خاطر بیشتر اینها برمبنای توانمندیها و سوابق قبلی نمایندگان بوده که نشان داد اگرچه حتی اگر اصلاحطلبان در وضعیت فعلی میخواستند لیست دهند نیز، همین افراد باز هم میتوانستند بدون اینکه حتی اشارهای به سوابق سیاسی آنها شود رای بیاورند. چراکه کاندیداها خود را اصلاحطلب و اصولگرا خطاب نکردند و میدانستند که ذهنیت سیاسی موجود در بین مردم اقبالی به اصلاحطلب و اصولگرا نشان نمیدهند و برمبنای توانمندی شخصی و شناختی که دارند رای میدهند. برای مثال دکتر پزشکیان یک سبد مشخصی دارد و درست است که مثل سابق رای اول را به خود اختصاص نداد و نفر دوم شد، اما همه مردم با شناختی که در این سالها از ایشان دارند یک سبد رای ثابت دارد که براساس توانمندی ایشان بوده است. نگاه مردم سیاسی نبود، بلکه ابعاد شخصیتی و توانمندیها و سوابق فرد را در نظر گرفتند و رای دادند و بدینگونه اکثر افراد منتخب میانهرو و معتدل بودند.
*یعنی فکر میکنید این افراد کارنامه عملکردی خوبی ورای جهتگیری سیاسی دارند که مردم به آنها رای دادند؟
بله. برای مثال سابقه آقای آیتاللهی در اهر و هریس را مقایسه شناختی و عملکردی انجام دادند و توانمندیهای فرد و کارکردی که در شهرستان و استان و کشور داشتند را بررسی و مقایسه کردند و با وضعیت قبلی نمایندههایی که از گذشته بودند و یا خود را در معرض رای مردم در دورههای قبل قرار داده بودند، مقایسه کردند و دیدند که این افراد سابقه خوبی دارند. مردم بیشتر برمبنای همین موضوعات رای دادند و نه نگاه سیاسی. هرچند که نگاه سیاسی هم نقشی داشته است اما نه آنچنان تاثیری که توانمندی شخصی افراد بر انتخاب او از سوی مردم اثرگذار باشد.
مثلاً بخشی از مردم اگر احتمال میدادند در شهر آنها اصولگرایی از جبهه پایداری شانس انتخاب شدن بیشتری دارد، به کسی رای میدادند که مستقل و اصلاحطلب باشد و اگر جایی طرفداران جریان اصولگرای افراطی را چهره برنده میدیدند که هیچ کاری هم برای شهرستان و استان خود انجام ندادند و عملکرد و گفتار و رفتار آنها نیز در جهت تخریب شهرستان خود بوده، این باعث شده که نگاه سیاسی نیز اثرگذار باشد. اما اگر نگرش سیاسی را کنار بگذاریم، محبوبیت و عملکرد افراد در انتخاب بیشتر اثرگذار بوده است. اگرچه گزینههای سیاسی نیز مدنظر بوده که کسانی را انتخاب نکنند که با رفتار و گفتار خود، وضعیت شهر و استان و چهبسا کشور خود را تخریب کنند.
*اگر انتخاب قومی و قبیلهای را کنار بگذاریم، طیف کسانی که رای دادند از نظر گرایش سیاسی اکثراً طرفداران طیف اصولگرا بودند و حامیان حکومت بودند نه معترضین به وضع موجود. این دسته از افراد نیز در انتخاب خود گرایش سیاسی را کنار گذاشتند و بیشتر عملکرد را بررسی کردند؟
بله، افرادی هم که رای دادند سعی کردند افراد معتدل، کاردان و محبوب و شخصیت فراجناحی و یا شخصیتی در سطح ملی که امتحان خود را در گذرگاههای مدیریتی پس دادهاند را انتخاب کنند. مردم میدانند به افرادی رای دهند که حداقل توانمندی و محبوبیتی داشته باشد تا بتواند کاری برای شهرستان خود انجام دهد.
*نگرش کلی سیاسی مردم آذربایجان شرقی در این بینش که وقتی میخواهند فردی را انتخاب کنند به سیاسی بودن کاندیدا توجه کنند و یا ترجیح دهند که در انتخابات شرکت نکنند، چیست؟
این را البته سنجش نکردیم، اما در طول دورههای قبلی بهعنوان نمونه مجلس ششم، به 15 تا 16 نماینده با توجه به گرایش سیاسی رای داده شده است. در مجموع گرایش سیاسی مردم آذربایجان شرقی و همچنین آذربایجان غربی بیشتر به سمت اصلاحطلبان است تا اصولگراها. اما در این دوره با توجه به عملکردهای سیاسی در طی سالیان اخیر در کنار مسئله سیاسی، توانمندیها و عملکردها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.