مجید انصاری نماینده ادوار مجلس و عضو مجمع روحانیون مبارز:
انسان فوقالعاده مصلحتاندیش و رئوفی بود
مجید انصاری، نماینده ادوار مجلس، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجمع روحانیون مبارز در طی سالهای حیات آیتالله موسویبجنوردی ارتباط نزدیکی با او داشت و آشنایی آنها به سالهای نخست انقلاب باز میگردد. از دیدگاه انصاری آیتالله موسویبجنوردی یک شخصیت روشنفکر، نواندیش و آگاه به مسائل ایران و جهان پیرامونی بود که در هرجا اظهارنظری داشتند با اقبال جوانان و فرهیختگان و اساتید دانشگاه روبهرو میشد. در ادامه گفتوگوی هممیهن با مجید انصاری را به مناسبت درگذشت ایشان میخوانید:
درباره نحوه آشنایی خود با مرحوم آیتالله موسویبجنوردی و شخصیت و منش ایشان در طی سالهای حیاتشان توضیح دهید.
آشنایی من با آیتالله بجنوردی به اوایل انقلاب باز میگردد. ایشان در قوه قضائیه بهعنوان یکی از 5 عضو شورایعالی قضایی کشور به انتخاب امام خمینی بودند و من نیز در حد فاصل سالهای 1363 تا 1366 که مجلس اول تمام شده بود، برای بررسی و اصلاح امور زندانها و ساماندهی دستگاههای مختلف در رابطه با زندانها از سوی شورای عالی قضایی ماموریت پیدا کردم و طی چندسالی که در این ماموریت مهم مشغول بودم، با آیتالله بجنوردی آشنا شدم. زمانی که حضرت امام کمیته عفو و بخشش را تعیین کردند، آیتالله بجنوردی یکی از اعضای آن کمیته بودند. من نیز در سازمان زندانها کار منظمی با شورای قضایی بهویژه با مرحوم آیتالله موسویبجنوردی در زمینه آزادی زندانیان با شرایط خاص که تحت تبلیغات سوء گروهکهای ضدانقلاب قرار گرفته و محکوم شده بودند داشتم و از همانجا با ایشان آشنا شدم. ایشان در برخورد با زندانیان و خانواده آنها، انسان فوقالعاده مصلحتاندیش، رئوف و مهربان بودند و همچنین در پیگیری برخی پروندههایی که ممکن بود در روند رسیدگی به آنها عدالت رعایت نشود، دقت داشتند تا تجدیدنظر و بررسیهای مجدد انجام شود. بسیاری از افراد از این رهگذر گرهای از زندگی آنها باز شد و به دامن جامعه و خانواده باز گشتند. درمجموع ایشان خدمات ارزندهای در شورایعالی قضایی و سیستم قضایی کشور بهطور عام و زندانیان و خانواده زندانیان بهطور خاص انجام دادند. این آشنایی با ایشان ادامه پیدا کرد و مدتی با چند نفر از دوستان بهطور خصوصی در درس خارج از فقه ایشان که نوعاً در منزلشان برگزار میشد، شرکت داشتند. زمانی که در پژوهشکده امام خمینی مسئولیت پیدا کردم، ایشان رئیس گروه فقه و مبانی حقوق پژوهشکده بودند و از ارکان علمی پژوهشکده محسوب میشدند و همکاری چندینساله علمی نزدیک برای رشد پژوهشکده داشتند. بنده نیز در مقطع دکتری فقه و مبانی حقوق از محضر ایشان استفاده کردم. آیتالله موسویبجنوردی به دلیل بینش سیاسی خوب و تأثیری که از اندیشه سیاسی حضرت امام داشتند، دعوت جناب آقای کروبی، دبیرکل وقت مجمع روحانیون مبارز برای عضویت در شورای مرکزی را پذیرفتند و تا پایان عمر شریفشان عضو این تشکل سیاسی -روحانی بودند. حضور ایشان بهعنوان یکی از اعضای شاخص و برجسته مجمع در جلسات بسیار مغتنم بود.
عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز شدند و چه در زمانی که جناب آقای کروبی دبیرکل مجمع بودند و هم در زمان ریاست آقای خاتمی، یکی از اعضای شاخص و برجسته مجمع بودند و حضورشان در مجمع روحانیون مبارز بسیار مغتنم بود
با توجه به رابطهای که با ایشان داشتید، نگاه آیتالله موسویبجنوردی به زندگی و خانواده چگونه بود؟
آیتالله بجنوردی به دلیل فضائل اکتسابی و ذاتیای که داشتند، اولاً در خانوادهای متشخص از نظر علم و دانش به دنیا آمده بودند و فرزند آیتالله سیدمیرزا حسن بجنوردی بودند و در فضای حوزه نجف رشد کردند. همچنین ایشان از نوادگان آیتاللهالعظمی سیدابوالحسن اصفهانی که از مراجع بنام جهان تشیع بودند، رشد و نمو کردند و خاستگاه و پرورشگاه خانوادگی ایشان بیت مرجعیت و علم و تحقیق و پژوهش بوده و این مسئله باعث شد شخصیت ایشان از یک قوام و استواری برخوردار باشد. به دلیل تحصیلاتی که در علوم مختلف از جمله فلسفه، فقه و اصول داشتند و در محضر پدر بزرگوارشان و نیز حضرت آیتالله امام خمینی و نیز مرحوم آیتالله حکیم، مرحوم آیتالله خوئی و حضور در فضای معنوی نجف و فضای تحت پژوهش و تتبع خانوادگی، شخصیت ایشان را بهعنوان یک متتبع، محقق، عالم و پژوهشگر دینی روشنفکر و نواندیش تقویت کرد. لذا بهرغم فضای روحانی خانوادگی، ارتباطات وسیعی با جامعه روشنفکری و اساتید دانشگاهها، دانشجویان، شخصیتها و اندیشمندان جهان اسلام در دانشگاه الازهر و سایر مراکز اسلامی و اندیشهای جهان اسلام داشتند و به همین سبب از یک بینش باز جهانی برخوردار بودند و مقتضیات زمان و مکان را بهخوبی میدانستند. ایشان با الزامات اسلام در عصر جدید بهخوبی آشنا بودند و از تفکرات متحجرانه و به تعبیر امروزیها عقبمانده کاملاً به دور بودند؛ آفتی که بعضی از روحانیون سنتی ما گرفتار آن هستند اما ایشان فکر و اندیشه نو داشتند و ارتباطات بسیار خوبی با جهان معاصر داشتند و لذا در گردهماییها، سمینارها و کنفرانسهایی که در سطح جهان اسلام و یا فراتر از آن در مجماع جهانی در زمینه حقوق زن، حقوق بشر، محیط زیست و مسائل حقوق اساسی که به زندگی انسان مدرن امروزی و جامعه جهانی امروز مرتبط میشد، از ایشان بهعنوان یک صاحبنظر برجسته دعوت میکردند و آبرویی برای روحانیت و آبروی حوزههای علمیه و فقه شیعه بودند. نظرات و استدلالهای ایشان بهویژه زمانی که از حوزه اندیشه امام صحبت و تحلیل ارائه میکردند، با کلیدواژه بسیار راهگشایی که امام در مسئله فقه گشودند، مبنی بر تأثیر عنصر زمان و مکان در اجتهاد همراه بود و ایشان به شدت روی این عنصر تاکید داشتند و مبنای دید آیتالله موسویبجنوردی در مسائل جدید زندگی، پیوند میان فقه سنتی و فقه نو، بین زندگی توأم با معنویت، رفاه، توسعه و پیشرفت سازگاری خوبی را برقرار میکردند. مجموعه این دیدگاهها و پژوهشهای علمی که خود ایشان داشتند و یافتههای دانشجویان ایشان، موجب شد که گنجینه ارزشمندی از ایشان در قالب کتاب و مقاله به یادگار باقی بماند که از مراجع و مأخذ معتبر علمی و دانشگاهی امروز به حساب میآید. در مجموع ایشان را یک شخصیت روشنفکر، نواندیش و آگاه به مسائل ایران و جهان پیرامونی میدانم که در هر جا اظهارنظری داشتند با اقبال جوانان و فرهیختگان و اساتید دانشگاه روبهرو میشد.
همانطور که اشاره کردید ایشان بهعنوان مجتهدی روشنفکر شناخته میشدند. با توجه به فضای کنونی جامعه و فاصلهای که بین مردم و دین به دلیل تصمیماتی که در کشور گرفته میشود در سالهای اخیر ایجاد شده، نبود ایشان در فضای امروز جامعه ما با چه تبعاتی روبهرو خواهد بود؟
بدون اغراق عرض میکنم که از دست دادن این شخصیتها و سرمایههای بزرگ علمی، معنوی و اجتماعی، ضایعهای سنگین است و همانگونه که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است؛ وقتی یک فقیه مؤمن و دینشناس واقعی از دنیا میرود، شکافی در اسلام به وجود میآید که قابل جبران نیست. یکی از مصادیق این حدیث آیتالله موسویبجنوردی است. شخصیتهایی مانند ایشان نتیجه چند دهه تحقیق و تتبع و دست به دست دادن عوامل مختلفی بوده که طی چند دهه چنین شخصیتهایی پرورش پیدا کردند. با کمال تأسف فضای رسانهای و سیاسی کشور سر ناسازگاری و بیمهری با این شخصیتها دارد. امروز با تأسف باید بگوییم که با وجود شخصیتهایی مثل آیتالله بجنوردی در کشور که زبان دانشجو و استاد را درک میکنند و از رابطه بین علم و دین و فقه و زندگی مدرن آگاهند و میدانند که اگر به تعبیر حضرت امام یک چهره عقبمانده از اسلام ارائه شود، مردم از اسلام فاصله خواهند گرفت اما از آنها به اندازه کافی بهرهمند نشدیم. ایشان میدانستند که باید دانش و نظرات و فتواها با زندگی مدرن روزآمد شود و فتوای فقیه باید معبرگشایی و راهنمایی کند و جامعه را به سمت یک زندگی آرام و سعادتمند سوق دهد و در این زمینه صاحبنظر بودند؛ ایشان در موضوعات مختلف میتوانستند راهنما باشند. خوشبختانه افراد فرهیخته و روحانیون دانشمند با افکار نو و اندیشههای راهگشا در حوزههای علمیه و سازمان عمومی روحانیت فراوناند که هر کجا در مجامع بینالمللی حضور پیدا میکنند، از آنها استقبال میشود و آبروی ایران و اسلام و روحانیت هستند اما میبینیم که در رسانه داخلی خبری از آنها نیست و برعکس تبلیغات صوری و ظاهری و با بنمایههای تحجرگرایی و سطحینگری مواجه هستیم که نه جاذبهای برای جوانان و نه برای اندیشمندان دارد و بعضاً موجب فرار آنها از دین و دیانت میشود و هر کدام از این شخصیتها که از دنیا میروند گنج عظیمی از دسترس ملت و جامعه و تاریخ خارج میشود. امیدوارم حداقل آثار علمی و فکری و پژوهشی این عزیزان در جامعه ترویج شود و فضای عمومی حوزههای علمیه و دانشگاههای ما از این سطحینگری و ظاهرگرایی که این روزها بهشدت در حال گسترش است، جای خود را به تعمق و اندیشهورزی دهد. متاسفانه در سازمان صداوسیمای کشور آنچه که در حوزه مسائل دینی و اجتماعی عرضه میشود، کمتر از اندیشههای ناب و راهگشای امثال آیتالله بهشتی و مطهری و بجنوردی و محققداماد و حتی امام خمینی و سایر اندیشورزان جهان اسلام دیده میشود، بلکه بیشتر مداحان میداندار هستند و اگر روحانیون نیز میدانی پیدا میکنند، از جنس این افراد نیستند. آیتالله بجنوردی یک اصلاحطلب واقعی و بهدنبال اصلاح امور جامعه بودند و به همین سبب با اینکه شخصیت برجستهای داشتند و کار علمی انجام میدادند، اما عضویت در مجمع روحانیون را بهعنوان یک تشکل سیاسی یادگار امام پذیرفته بودند و در مقاطع مختلف حضور پیدا میکردند. امیدوارم که راه ایشان ادامه پیدا کند و روحانیون و طلاب جوان به سمت راهی که این بزرگان گشودند، بیشتر حرکت کنند.
دیدگاه ایشان نسبت به حقوق اساسی و حق انتخاب مردم با توجه به اینکه در آستانه انتخابات مجلس هستیم و بسیاری معتقدند خالصسازی حق انتخاب را از مردم سلب کرده، چه بود؟
ایشان نسبت به حقوق اساسی مردم صاحب نظریه روشن بودند که مبتنی بر نظریات امام بود. لذا در زمینه اظهارنظرهای شورای نگهبان در مورد انتخابات و نحوه بررسی صلاحیت داوطلبان نمایندگی مجلس، مجلس خبرگان و ریاستجمهوری و چه در خصوص برخی نظرات آنان در رابطه با تطبیق مصوبات مجلس با موازین شرع و قانون اساسی انتقادات جدی داشتند و معتقد به آزاد و رقابتی بودن انتخابات و میدان دادن به انسانهای فرهیخته و برجستهای بودند که بتوانند در مجلس و در طراز ملت ایران، تاریخ ایران و انقلاب اسلامی فکر کنند و تصمیم بگیرند و همواره از برخی آسیبهای شکنندهای که عرصه را بر انتخابات آزادانه مردم هر روز تنگتر و تنگتر میکند، رنج میبردند.