دچار آنتینومی کانتی شدیم
عبدالکریم سروش، دینپژوه در جلسه درسگفتار اخیر خود نکاتی را درباره انتخابات مطرح کرد:
عدهای بهجای اینکه عقول را دعوت کنند و هماندیشی کنند و برای مشکلات یاری برسانند، تنها راه علاج مشکلات را گرفتن و بستن و زندانی کردن و بهانهها را خرد کردن و جرأت را از مردم ستاندن میدانند. یک طایفهای مستغنی از دیگران، از عاقلان و عالمان نیست. همه ما باید عقلهایمان را کنار هم بگذاریم. در غیر اینصورت کارها ناقص و ناتمام خواهد ماند و اعوجاج سراسر کشور را فراخواهد گرفت و سوءمدیریت ما را به تباهی و هلاکت خواهد افکند.
درباره انتخابات پیشرو، سخنی نمیگویم. به یکی از دوستان گفتم که ما گرفتار آنتینومیهای (Antinomy) کانت شدهایم. کانت چهار آنتینومی را در میان آورد برای اینکه نشان دهد متافیزیک ناممکن است. آنتینومی یعنی مسائلی که لاینحل هستند به این دلیل اینکه از دو طرف له و علیه آنها دلیل داریم و نمیتوانیم در این میان یک داوری قاطع کنیم که حق و باطل کدام است. یکی از آنتینومیهای کانت این است جهان، ابتدایی داشته یا نداشته. از ابتدا و از فجر فلسفه این بحث میان فیلسوفان مطرح بود و دلایلی را میآوردند و هیچکدام همدیگر را قانع نکردند و این مسئله باقی ماند. به این دلیل بود که کانت گفت عقل ما به مابعدالطبیعه نمیرسد و بهتر است آن دانش را رها کنیم زیرا ورود در آن به مثابه ورود به ظلمات است و به مسائل معقول و تجربی و حسی بپردازیم. من با قیاس به قصه آنتینومیهای کانت گفتم که قصه انتخابات در کشور ما بهخصوص در این دوره حالت آنتینومی پیدا کرده است، یعنی طرفین دلایلی دارند و مسئله در این میان معلق و لاینحل مانده است. از یکطرف میبینیم پارهای از نیکخواهان که به امانت و درستکاری آنها اطمینان دارم، نامهای امضا کردند که از حق انتخاب کردن خودمان باید استفاده کنیم و باری به هر جهت از تنها روزنهای که باز است استفاده کرده و به درون برویم بلکه بتوانیم مختصر تغییری اگر فرصتی فراهم آمد ایجاد کنیم.
از آن طرف بزرگانی مثل آقای تاجزاده که مجتهد در امر سیاست است و دوستان ایشان مثل آقای حجاریان، به صراحت میگویند که ما در این انتخابات شرکت نمیکنیم زیرا هیچ روزنهای باز نیست و هیچ روزنهگشایی ممکن نیست و طرفی نخواهیم بست، بلکه طرف مقابل [...] خواهد بست. میبینیم که در هر دو سو آدمیان درستکار، نیکخواه، فهمیده و باتجربه حضور دارند و اینگونه، داوریهای نقیض یکدیگر میکنند. تصمیم با خود ایرانیان است. [...] هر کسی تکلیف خود را میداند. در این میان اگر بتوانید راهی پیدا کنید و بین خود و وجدانتان داور خوبی باشید و ببینید وجدان صاف و پاکیزه شما چه میگوید، به همان عمل کنید.
بد نیست من اینجا از یکی از روحانیون بسیار فهمیده و منصف به نام آیتالله سروشمحلاتی یاد کنم که ایشان در نوشتهای کوتاه و فقیهانه در این زمینه سخن گفتهاند. بدون اینکه بگوید رای بدهید یا ندهید، مشخص و مبین کردند که رای دادن در انتخابات نه از طریق تقلید از مراجع ممکن و معقول است و نه ورود در انتخابات نمیتواند تابع حکم حاکم باشد. برای اینکه بسیاری از مراجع بزرگ مثل آیتالله سیستانی و آیتالله شبیریزنجانی معتقدند که حاکم مسلمین نمیتواند در امور عامه مردم را الزام به کاری کند و تنها راه رجوع به عقل عرفی و نوعی است.
علیایها الحال، این گوی و این میدان، آنچه که مصلحت این ملک و ملت و این دیانت است همان را در نظر بگیرید و چنانکه باید و شاید اقدام کنید. بهروزی همه ایرانیان را از خداوند میخواهیم. امیدواریم که حاکمان ما قدری عاقلانه بیاندیشند، از عقول دیگر هم استفاده و دعوت کنند و از آنها یاری بگیرند و چنانکه به وعدههایی که به مردم دادند وفا کنند و چنان پیش بروند که نام نیک برای خودشان باقی بگذارند. آدمی اگر به فکر دنیاست باید به نام نیک و اگر به فکر آخرت است به پاداش بیاندیشد. همه فانی خواهیم شد، آنچه که میماند پاداش اخروی و نام نیک است. امیدوارم که حکام ما سرعقل بیایند و قدری هم به تجربه آدمیان در سراسر جهان نظر کنند و ببینند در کشورهایی که توسعه، پیشرفت، رفاه و آزادی دارند، چه کردهاند تا از آنها چیزی بیاموزند.