| کد مطلب: ۱۱۸۸۵

اصلاح‌خواهان همیشه در صحنه

بررسی فعالیت حزب کارگزاران سازندگی ایران به مناسبت سالگرد تاسیس آن

اصلاح‌خواهان همیشه در صحنه

داستان تحزب در ایران پس از انقلاب ۵۷، داستانی است پرفرازوفرود. سپهر سیاست در این ۴۵ سال احزاب بسیاری را به خود دیده است که برخی از این احزاب در برانداختن رژیم پیشین و تشکیل نظام جمهوری اسلامی نقش داشتند و برخی دیگر نیز در بستر نظام سیاسی پس از انقلاب به وجود آمدند. از دسته دوم احزاب یادشده برخی چون حزب جمهوری اسلامی به دلیل اختلافات داخلی و برخی چون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و حزب مشارکت با تصمیم وزارت کشور دولت محمود احمدی‌نژاد، غیرقانونی اعلام شده و از ادامه فعالیت بازماندند اما در میان احزاب سربرآورده در تاریخ ۴۵ساله جمهوری اسلامی، یکی از احزاب اصلاح‎طلب که از بدو تاسیس تا امروز به‌رغم همه فرازونشیب‌ها و... محدودیتهای عرصه سیاست داخلی و تعارضات و اختلافات اعضا در عمر ۲۸ساله خود، همچنان فعال و تا حدی اثرگذار باقی مانده و در تکاپوی نقش‎آفرینی در سطح جامعه و در سطح قدرت سیاسی است، حزب کارگزاران سازندگی ایران است. در دی‌ماه ۱۳۷۴ «جمعی از کارگزاران سازندگی ایران»، توسط ۱۶ نفر از اعضای هیئت دولت اکبر هاشمی‌رفسنجانی (محمدعلی نجفی، مرتضی محمدخان، سیدمحمد غرضی، غلامرضا فروزش، اکبر ترکان، محمدرضا نعمت‌زاده، عیسی کلانتری، بیژن نامدارزنگنه، غلامرضا شافعی، محمداسماعیل شوشتری، غلامحسین کرباسچی، سیدمحسن نوربخش، محمد هاشمی‌رفسنجانی، سیدعطاءالله مهاجرانی، رضا امراللهی، سیدمصطفی هاشمی‌طبا) آغاز به کار کرد و در مردادماه ۱۳۷۸ به حزب «کارگزاران سازندگی ایران» تغییرنام داد و از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مجوز گرفت. در پی سلسله گزارش‎های «جبهه مشارکت ایران اسلامی»، «جامعه روحانیت مبارز»، «بسیج» که در سالگرد آنها منتشر شد، به مناسبت سالگرد تاسیس حزب کارگزاران سازندگی نگاهی به رویکرد و عملکرد این حزب خواهیم داشت.

 

 

اعلام موجودیت

شاید ۲۷دی ۱۳۷۴، روزی که بیانیه‌ای با امضای ۱۶نفر از وزرا، مدیران و نزدیکان دولت هاشمی‌رفسنجانی، تحت عنوان جمعی از خدمتگزاران کشور در عرصه سازندگی منتشر شد که در آن خبر از حضور فعالانه خود در عرصه انتخابات مجلس پنجم داده بودند را بتوان نقطه‌عطفی در فضای سیاسی و حزبی کشور دانست. چراکه این جمع فارغ از دسته‌بندی رایج چپ و راست سنتی با رویکردی فن‌سالارانه و دور از سابقه چپگرایانه برخی از اعضا و غیرایدئولوژیک پا به عرصه رقابت‌های سیاسی و حزبی نهاده بودند. جالب است که هیچ‌کدام از این ۱۶ امضاکننده بیانیه اعلام موجودیت دیگر امروز در حزب کارگزاران سازندگی حضور ندارند یا فعال نیستند. این جمع هدف اولیه خود را تغییر فضای سیاسی کشور که پس از بروز اختلاف میان جناح چپ و راست بر سر نظارت استصوابی شورای نگهبان رخ داده بود و موجب کاهش مشارکت انتخاباتی می‎شد، حمایت از استمرار برنامه‌های سازندگی دولت و تلاش برای پاسخگویی به نیازهای سیاسی و فرهنگی جامعه و دفاع از برنامه صنعتی شدن کشور اعلام کرد. شاید بتوان این حزب را همانگونه که رسانه‌های جریان چپ آن زمان تحلیل می‌کردند، راست مدرن دانست که حاصل برآیند راست اسلامی و چپ اسلامی بود؛ اما نسبت آن با راستگرایی و لیبرالیسم، نسبتی گنگ و تاحدی دور است، چراکه عنصر کلیدی راستگرایی یعنی کوچک کردن بدنه بوروکراتیک دولت، اقلاً در سال‌های ابتدایی فعالیت این حزب کمتر به چشم می‌خورد.

هرچند که مغز متفکر جریان چپ اسلامی در آن برهه یعنی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در رسانه داخلی «عصر ما» جریان راست مدرن را تکنوکرات‌هایی مسلمان با ویژگی‌های مشخص از جمله باور به نظام سرمایه‌داری و قائل به ولایت معنوی ولی‌فقیه در چارچوب قانون اساسی می‌دانستند.

کارگزاران را همانگونه که «سعید حجاریان» در مصاحبه با ویژه‌نامه «روزنامه کارگزاران در سال ۸۷» گفته است، می‌توان سرمنشأ و آغازگر جریان اصلاح‌طلبی دانست، چراکه اولین گروه از جریان هوادار ساختار حاکم بود که درک کرده لازم است وضع موجود اصلاح شود. به همین سبب گفتمان خود را متناسب با مشکلات موجود بازخوانی کرد. این گروه درحقیقت امر واقع موجود درفضای آن زمان کشور را از پس شعارهای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی مشاهده کرده و برای آن چاره‌اندیشی کردند.

مدیران ارشد آن با استفاده از مفاهیمی چون توسعه، برنامه‌ریزی، مدیریت علمی و انباشت سرمایه که در آن زمان غریب بود، برخلاف رفقای خود در جریان چپ و در مقابل جناح راست سنتی در عرصه سیاسی باقی‌مانده و جریان مستقل خود را ایجاد کردند. در انتخابات مجلس پنجم، کارگزاران هرچند فهرستی ۱۴ نفره برای شروع یک فعالیت سیاسی انتخاباتی مستقل تدارک دیده بود اما با پیشنهاد آیت‌الله هاشمی سعی کردند با جریان راست ائتلاف کنند. پس از اعلام موجودیت کارگزاران در بیانیه‌ی ۲۷ دی جناح راست سنتی به آن واکنشی به شدت منفی نشان داد؛ تا حدی که مسئله تهدید به استیضاح ۱۰ وزیر امضاکننده این بیانیه مطرح شد. آنها پا را فراتر گذاشته و ایده بررسی کفایت رئیس‌جمهور در مجلس را نیز مطرح کردند. سیدمرتضی نبوی، از چهره‌های تندرو راست سنتی کارگزاران را متهم کرد که «جایگاه رئیس‌جمهور را با مقام ولایت اشتباه گرفتند». محمدجواد لاریجانی، دیگر چهره راست سنتی، «کارگزاران را یک کلوپ سیاسی دانست، نه یک حزب». محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسان، کارگزاران را متهم به «تخریب مجلس چهارم» کرد. در نهایت اسدالله بادامچیان، از اعضای ارشد حزب مؤتلفه اسلامی در موضعی شدیدتر کارگزاران را «تشکیلاتی مخفی و لیبرال‌هایی جدید» دانست.

 

انتخابات مجلس پنجم

اما جناح چپ سنتی اگرچه ظاهراً موضع قهر و سکوت در قبال انتخابات مجلس پنجم داشتند، اما چندان از خیزش کارگزاران نیز ناخشنود نبودند و این خشنودی در نتیجه هر دو دور انتخابات مجلس پنجم  به‌نوعی خودش را نشان داد. جامعه روحانیت مبارز نیز به‌هیچ‌وجه راضی به استفاده از گزینه‌های پیشنهادی کارگزاران در لیست انتخاباتی خود نشد. در نتیجه کارگزاران با موافقت آیت‌الله هاشمی به تصمیم اول خود بازگشت؛ یعنی فعالیت سیاسی انتخاباتی مستقل. به این ترتیب ضمن ملاقات و رایزنی با مقام رهبری، به‌توصیه ایشان وزیران حاضر در این جمع از ارائه لیست انتخاباتی خودداری کردند و صرفاً ۶ معاون و مدیر دولتی امضاکننده بیانیه مرکزیت کارگزاران را برعهده گرفته و اقدام به تدوین لیست انتخاباتی با ائتلاف با خط امامی‎ها کردند. فاصله بسیار کم آرای فائزه هاشمی به‌عنوان نفر دوم با نفر اول انتخابات تهران یعنی علی‌اکبر ناطق‌نوری از لیست جامعه روحانیت شائبه اول شدن او را مطرح کرد که بعدها حسن روحانی در گفت‌وگویی به آن اشاره و آن را تایید کرد. در مجموع عملکرد کارگزاران در این انتخابات موجب ترغیب طبقه متوسط جامعه به شرکت در انتخابات و افزایش مشارکت نسبت به انتخابات مجلس چهارم و تشکیل اقلیتی قوی در مجلس پنجم در برابر جریان راست سنتی شد.

 

انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم

به مرور نزدیکی جناح چپ با حزب کارگزاران بیشتر شد. در این بین جریان چپ که توان تشکیلاتی و رسانه‌ای کارگزاران را دید، بیش از پیش راغب به بهره‌مندی از این توان شد. در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم، کارگزاران که توسعه اقتصادی را مقدم بر سایر مفاهیم می‌دانست، تلاش داشت روند توسعه دولت هاشمی ادامه یابد و یک ثبات سیاسی بر کشور حکم‌فرما شود. به این سبب ابتدا سراغ جریان راست و جامعه روحانیت مبارز رفت تا بر سر کاندیداتوری حسن روحانی با آنان به توافق برسد؛ که در این امر به دلیل حمایت تام جریان مؤتلفه و جامعه روحانیت از ناطق نوری ناکام ماند. ار طرف دیگر جریان چپ و جامعه روحانیون مبارز نیز متأثر از فضای ایجادشده پس از حرکت کارگزاران در انتخابات مجلس پنجم به تکاپوی معرفی نامزدی برای انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم افتاد. آنان در ابتدا به مذاکره با میرحسین موسوی پرداختند که او نپذیرفت وارد کارزار انتخابات شود. در این میان سیدمحمد خاتمی که پیش از آن به درخواست کارگزاران برای شرکت در انتخابات مجلس پنجم و سرلیستی کارگزاران در آن انتخابات به دلیل عدم ارائه لیست مجمع روحانیون مبارز پاسخی منفی داده بوده، با توجه به طرح حضورش در انتخابات از سوی مجمع روحانیون و برخی دیگر از چهره‌های جناح چپ قصد شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم پیدا کرد. بنابراین کارگزاران که او را فردی در میانه‌ جناحین چپ و راست می‌دید، از او و تصمیم جریان چپ استقبال کرد و بنای رسمی ائتلاف با جریان چپ سنتی را گذاشت. این ائتلاف به ثمر نشست و خاتمی با رای اکثریت قاطع در مقابل ناطق‌نوری نامزد جریان راست سنتی به پیروزی رسید. کارگزاران در پی این دو انتخابات عملاً جدایی از جریان راست سنتی را برای بازه زمانی کوتاهی در دهه هفتاد (تا پیش از مجلس ششم) رقم زد،از استیضاح عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اول خاتمی تا استضیاح ناموفق مهاجرانی و استعفای اجباری او. و نهایتا آنچه درباره غلامحسین کرباسچی، شهردار وقت تهران رخ داد که در همان سال اول دولت خاتمی با پیگیری‌های قضایی و برگزاری جلسات دادگاه رسماً از حاکمیت کنار گذاشته شد. البته که اعلام مواضع برخی اعضای جبهه تازه‌تاسیس مشارکت حاکی از این بود که آنان از این واقعه ناراحت نبودند، چنانچه در گفت‌وگوهای آنها به این موضوع اشاره شده بود. جریان به قدرت رسیده چپ همچنین با کنار گذاشتن محمدعلی نجفی و مسعود نیلی از سازمان برنامه و بودجه به دلیل ادغام این سازمان با سازمان امور استخدامی و جایگزینی چهره‎هایی مانند محمدرضا عارف و بعد از او محمد ستاری‌فر و برادران شرکا، عملاً حضور این تشکل در فضای سیاسی را کم‎رنگ‌تر کرد.

 

انتخابات شورای اول

جریان چپ که در همان ابتدای دولت خاتمی با تشکیل جبهه مشارکت ایران اسلامی و در همکاری با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران مرجعیت سیاسی را به این حزب منتقل کرده بود؛ از همان سال اول چندان تمایلی به ادامه ائتلاف استراتژیک با کارگزاران نداشت و با برگزاری شورای شهر اول با وجود اینکه چهره‎های حزب کارگزاران در کنار سایر تشکل‎های چپ، کرسی‌های شورای شهر را از آن خود کردند اما اختلافات میان آنها ادامه پیدا کرد و تنش بین جریان چپ و کارگزاران تا زمانی که وزارت کشور خاتمی حکم به انحلال این دوره شورا داد، ادامه یافت.

 

انتخابات مجلس ششم

پس از اینکه جریان چپ در انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم به قدرت رسید و پس از آنکه رفته‌رفته میان این تشکل و سایر تشکل‎های جناح چپ اختلافاتی شکل گرفت و به موجبش آیت‌الله اکبر هاشمی‌رفسنجانی، پدر معنوی حزب کارگزاران سیبل نقد رسانه‌های این تشکل قرار گرفت، به مرور جناح چپ از ائتلاف خود با کارگزاران اعراض کرد و کم‌کم حضور اعضا و همفکران این تشکل در ادارات دولتی و شهرداری‎ها نیز حداقلی شد. این روند به انتخابات مجلس ششم نیز رسید و جریان مشارکت با وجود تمایل چهره‌هایی مانند بهزاد نبوی، از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به حضور این چهره در لیست ائتلافی با این نظر که هیچ‌یک از اعضای لیست نباید در لیست رقیب باشند، حاضر نشد لیست واحدی با حزب کارگزاران ارائه کند، زیرا جامعه روحانیت مبارز نام هاشمی را به‌عنوان سرلیست معرفی کرد و با حذف نام او از لیست دوم‌خردادی‌ها، عملاً حزب کارگزاران هم از ادامه همراهی با جناح چپ در این برهه زمانی اجتناب کرد و لیست اختصاصی دوم خردادی‎ها در نتیجه تمامی کرسی‌ها را به‌دست آورد حتی کنشگر سیاسی حوزه زنان و جوانان یعنی فائزه هاشمی که در انتخابات دور قبل، نفر دوم تهران شده بود نیز به‌رغم سدشکنی‌های بسیاری که در مسیر ورود زنان به عرصه‌های مختلف انجام داده بود، نفر شصت‌وپنجم تهران شد.

 

انتخابات شورای دوم

در انتخابات شورای دوم نیز در بر همان پاشنه قبلی چرخید و جریان چپ حاضر به ارائه لیست انتخاباتی مشترک با کارگزاران نشد. به همین سبب هر دو گروه در مقابل طیف تازه‌به‌عرصه‌رسیده‌ی آبادگران شکست خوردند. نتیجه این شکست هم ظهور محمود احمدی‌نژاد، معجزه هزاره سوم (به گفته فاطمه رجبی، نویسنده کتابی با همین عنوان درباره احمدی‌نژاد) در کسوت شهردار تهران بود.

 

انتخابات ریاست‌جمهوری نهم

در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم در سال ۸۴ نیز شکاف بین ائتلاف اصلاح‌طلبان و کارگزاران بیش از پیش نمایان شد. با ورود هاشمی به عرصه انتخابات، کارگزاران و برخی نیروهای معتدل در میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان از او حمایت کردند و در مقابل جریان مشارکت، مصطفی معین، وزیر علوم دولت خاتمی را در مقابل هاشمی و شیخ مهدی کروبی، نامزد مجمع روحانیون مبارز معرفی کرد. این تشتت کاندیدا در جریان اصلاحات و کارگزاران، مضاف بر شبهاتی که در روند انتخابات مطرح بود، منجر به صعود احمدی‌نژاد به دور دوم انتخابات شد. در دور دوم انتخابات هم تلاش برای ائتلاف و دعوت مردم به پای صندوق‌های رای برای حمایت از هاشمی ثمری نداشت و اینگونه شد که احمدی‌نژاد به ریاست دولت دست یافت و دوره خزان جریان تحول‌خواه و متعاقباً خزان آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، رونق اقتصاد و سیاست خارجه آغاز شد. احمدی‌نژاد و جریانش نه‌فقط با جریان اصلاح‌طلب بلکه با مشی آیت‌الله هاشمی و به تبع‌اش حزب کارگزاران سازندگی نیز به مخالفت پرداخت و عملاً خزان فعالیت حزبی را برای جریان اصلاح‌طلب و جناح چپ رقم زد.

 

انتخابات مجلس هفتم و هشتم

در انتخابات مجلس هفتم نیز به‌رغم اینکه جبهه دوم‌خرداد آن را تحریم کرده بود، حزب کارگزاران به همراه مجمع روحانیون مبارز، مجمع نیروهای خط امام و چند حزب کوچک، لیستی تحت عنوان ائتلاف برای ایران ارائه داد که نهایتاً توانست ۱۶ درصد از کرسی‌های مجلس هفتم را تصاحب کنند. در انتخابات مجلس هشتم نیز کارگزاران وارد ائتلاف اصلاح‌طلبان  شد که به دعوت سید‌محمد خاتمی شکل گرفته بود و به همراه ۳۰ تشکل و حزب دیگر در این ائتلاف توانست ۳۵ کرسی از کرسی‌های مجلس را به دست آورد.

 

انتخابات ریاست‌جمهوری دهم ۱۳۸۸

حزب کارگزاران که چند بار ائتلاف با جریان چپ را چشیده بود و هربار این ائتلاف سرانجام مثبتی برای این حزب نداشت، این بار در سال ۸۸ نیز برای مقابله با جریان احمدی‌نژاد به‌رغم اینکه دبیرکل این حزب، غلامحسین کرباسچی از مهدی کروبی حمایت کرد و ریاست ستاد انتخاباتی او را برعهده گرفت، مجدداً دست ائتلاف به اصلاح‌طلبان داد و از میرحسین موسوی حمایت کرد. این اتفاق موجب شد که علاوه بر دستگیری برخی از اعضا و سران این حزب در اعتراضات پس از اعلام نتایج انتخابات، اگرچه مانند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تعلیق و توقیف نشد اما فعالیت‌های این حزب در ۴ سال پس از انتخابات ۸۸ به محاق رفت. در پی این انتخابات عملاً بار دیگر حزب کارگزاران در کنار سایر تشکل‌های اصلاح‌طلب قرار گرفت.

 

انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم ۱۳۹۲

پس از انتخابات ۸۸ و فضای سرد ناشی از حوادث اعتراضات پس از آن، یک انتخابات مجلس، شورای شهر و مجلس خبرگان رهبری برگزار شد، اما کماکان فضای کشور متأثر از وقایع ۸۸ بود. علاوه بر اینکه بر اثر سوءمدیریت و ایجاد حواشی فراوان توسط احمدی‌نژاد و دولتش، کشور دچار بحران‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شد. به هر روی در این انتخابات حزب کارگزاران این بار توانست ضمن ائتلاف با جبهه اصلاحات، نقش پررنگی در پیروزی حسن روحانی داشته باشد. در ادامه برخی از اعضای سابق و لاحق این حزب به‌عنوان معاون اول، وزیر و معاون به عضویت کابینه روحانی درآمدند تا در روند بازسازی خرابی‌های به جا مانده از دوره احمدی‌نژاد نقش داشته باشند. از طرف دیگر در انتخابات شورای شهر چهارم نیز این ائتلاف توانست ۱۴ کرسی شورای شهر تهران را به دست آورد.

 

انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری ۱۳۹۴

در سال ۹۴ نیز حزب کارگزاران ضمن همراهی با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در این دو انتخابات حضوری فعال داشت. خروجی این ائتلاف دو لیست امید برای مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری بود که با حمایت آیت‌الله هاشمی و تاکید و تکرار سیدمحمد خاتمی، اعضای هر دو لیست به‌طور کامل وارد مجلس شدند. مجموعاً ۱۵۸ کرسی در مجلس شورای اسلامی به لیست امید رسید. در ۱۹ دی ۱۳۹۵ خبر درگذشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی که به‌نوعی پدر معنوی حزب کارگزاران محسوب می‎شد و مشی این حزب تاثیرپذیرفته از او بود، کشور را در بهت و غم فرو برد. از این تاریخ، کارگزاران بدون حضور و رهنمودهای او مسیر سیاسی خود را ادامه می‌دهد.

انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم و شورای شهر پنجم

این اولین انتخاباتی بود که نه‌تنها حزب کارگزاران بلکه عرصه سیاسی جمهوری اسلامی در غیاب هاشمی به خود می‌دید. در انتخابات ریاست‌جمهوری حسن روحانی با همراهی معاون اول خود اسحاق جهانگیری و حمایت جبهه اصلاحات و خاتمی توانست مجدداً به پیروزی برسد. لیست امید شورای شهر تهران نیز به سرلیستی محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی کارگزاران توانست کرسی‌های شورای شهر تهران را به‌طور کامل تصاحب کند. پس از انتخابات سال ۱۳۹۶ و استقرار شورای شهر پنجم شهرداری تهران نهایتاً سه نامزد داشت که هر سه برخاسته از حزب کارگزاران سازندگی بودند. محمدعلی نجفی، عضو سابق هیئت مؤسس در شورای مرکزی حزب، محسن هاشمی و سیدحسین مرعشی اعضای لاحق شورای مرکزی حزب. باتوجه به رای بالای مردم تهران به محسن هاشمی به‌عنوان سرلیست اصلاح‌طلبان، تخصص و سابقه طولانی‌مدت او در حوزه شهری و مدیریت مترو تهران، انتظار می‌رفت وی به‌عنوان شهردار تهران انتخاب شود. اما جریان چپ اصلاحات با پیش کشیدن موضوع میثاق‌نامه اخلاقی اعضای لیست امید، ضمن حمایت از محمدعلی نجفی که در همان زمان حواشی‌ای در اطرافش وجود داشت، باعث شهردار شدن نجفی شد. هرچند این شهردار شدن او آخرین سمتش در قامت یک مدیر سیاسی بود. همان حواشی پیش‌گفته منجر به استعفای نجفی پس از هفت ماه از این منصب شد.

 

انتخابات مجلس یازدهم

پس از به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا و خروج از برجام و همچنین سوءمدیریت دولتمردان رفته‌رفته اوضاع اقتصادی در کشور رو به وخامت نهاد. در دو برهه ۹۶ و ۹۸ اوضاع جامعه ملتهب و خیابان‌ها رنگ اعتراض به خود گرفت. این عوامل موجب قهر مردم از صندوق‌های رای شد. جریان چپ اصلاحات که قهر مردم را دید، پیشنهاد تحریم انتخابات دادند و متعاقب آن جبهه اصلاحات از هیچ لیست انتخاباتی‌ای حمایت نکرد. اما کارگزاران که به سیاق همیشگی خود صندوق رای را رها نمی‌کند، با برخی احزاب اصلاح‌طلب از جمله حزب ندای ایرانیان، اعتماد ملی و... از این تصمیم جبهه اصلاحات سر باز زدند و لیست انتخاباتی مشترکی برای انتخابات مجلس یازدهم ارائه دادند. هرچند که با مشارکت بسیار ضعیف مردم، جناح مقابل که دارای بدنه‌ رای ایدئولوژیک است توانست همه‌ کرسی‌های مجلس را تصاحب کند.

 

انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم

در این دوره از انتخابات حزب کارگزاران سه کاندیدای ثبت‌نامی داشت. محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب، اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت روحانی و رئیس سابق شورای مرکزی حزب کارگزاران و عبدالناصر همتی، از اعضای قدیمی شورای مرکزی کارگزاران که کسی در ابتدا او را گزینه جدی‌ای محسوب نمی‌کرد. پس از اعلام نتیجه بررسی صلاحیت‌ها، مشخص شد ۸ کاندیدا تاییدصلاحیت شده‌اند که عبدالناصر همتی یکی از آن ۸ نفر بود. اتفاق عجیب این بود که سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران اعلام کرد، همتی گزینه پنهان ما بوده است. با این‌حال جبهه اصلاحات حاضر نشد از همتی به‌عنوان گزینه خود حمایت کند. با توجه به فضای سرد سیاسی و انتخاباتی کشور، میزان مشارکت در سراسر کشور ۴۸درصد بود که کاندیدای کارگزاران ۵/۸درصد از کل آرا را کسب کرد و نفر سوم انتخابات شد.

 

تغییر دبیرکلِ بنیان‌گذار پس از ۲۶سال

اگرچه حزب کارگزاران سازندگی از بدو تاسیس در تشکیلات خود اعضای جوان فعالی داشت، اما در دو دوره دست به ساختارسازی و جوانگرایی زد؛ دوره اول تحت عنوان کانون جوانان، دوره دوم با عنوان سازمان جوانان. پس از انتخابات سال ۹۲، حزب کارگزاران که توانسته بود به موفقیتی ائتلافی دست یابد و فضای کشور را مناسب برای از سرگیری فعالیت‌های تشکیلاتی می‌دید، تصمیم گرفت خون تازه‌ای به رگ‌های تشکیلات خود تزریق کند. از این رو از برخی از فعالین سیاسی، علمی و رسانه‌ای جوان دعوت به همکاری کرد. البته چنین تحولاتی چندان به مذاق برخی از مؤسسین و بزرگان حزب از جمله محمد هاشمی خوش نیامد تا حدی که از حزب استعفا دادند. گفته شده که دلیل استعفای هاشمی حضور همین نیروهای جدید بوده که به‌زعم او از رادیکال‌های اصلاح‌طلب و منتقدان آیت‌الله هاشمی بودند. از نیمه سال ۹۷ با تمهیدات دبیرکل حزب کارگزاران تصمیم گرفته شد عده‌ای از نخبگان جوان فعال سیاسی و دانشجویی گرد هم بیایند تا پس از همفکری و چانه‌زنی‌های بسیار یک رکن جوان زیرمجموعه دبیرکل حزب برای توسعه فکری و تشکیلاتی سامان دهند. آن رکن پس از جلسات طولانی، در سال ۱۳۹۹ با نام سازمان جوانان حزب کارگزاران سازندگی ایران اعلام موجودیت کرد. سازمان جوانان این حزب از آن روز تاکنون که سه دوره از فعالیت‌های این سازمان می‌گذرد، فعال‌ترین بخش حزب کارگزاران سازندگی در ابعاد سیاسی، فکری، آموزشی و رسانه‌ای به‌شمار می‌رود. در هر صورت پس از ورود نیروهای جدید، کمیته‌های حزب فعال شدند و ضمن تدوین سند مواضع جدید یا همان منشور سازندگی، اولین کنگره حزب کارگزاران سازندگی در بهمن ۹۴ برگزار شد. اما سال ۱۴۰۰ صرفاً سال شکست کارگزاران در انتخابات نبود. در این سال غلامحسین کرباسچی، دبیرکل و از بنیانگذاران اولیه حزب کارگزاران که 26 سال این سمت را عهده‌دار بود با اعلام کناره‌گیری از دبیرکلی حزب، عطای حزب کارگزاران را به لقایش بخشد. پس از او سیدحسین مرعشی با تصمیم شورای مرکزی حزب به سمت دبیرکلی برگزیده شد و تا پیش از نتایج نهایی بررسی صلاحیت‎ها تصمیم به حضور در انتخابات با ارائه لیست داشتند اما به دلیل نداشتن کاندیدای چندانی برای شرکت در انتخابات فعلاً نحوه حضور آنها در انتخابات مجلس دوازدهم مشخص نیست.

 

 

 

رویکرد فکری و سیاسی حزب کارگزاران

 

 

کارگزاران از جمله اولین احزابی بود که از گروهی از مدیران، سیاستمداران و روشنفکران کشور تشکیل شده که بُعد مذهبی یا ایدئولوژیک را در نامش به کار نبرده است. به‌عبارتی با وجود اینکه مذهبی بوده و در چارچوب جمهوری اسلامی شکل گرفته بود، اسلام را یک فرهنگ، شریعت و اخلاق می‌دانست و نه ایدئولوژی حزبی و گروهی. با این منطق کارگزاران اولین حزب سیاسی بود که در جمهوری اسلامی از عبارات اسلامی برای توصیف خود استفاده نکرده است. همچنین از جمله اولین احزاب پس ازپیروزی انقلاب بود که کارآفرینان و صاحبان حرفه و صنایع جدید را به عضویت خود درآورد و نامزد پارلمان کرد. پارادایم فکری و رویکرد سیاسی کارگزاران را می‌توان در سه دوره مورد بررسی قرار داد. دوره اول از اعلام موجودیت در دی‌ماه سال ۷۴ تا ۹۲، دوره دوم از ۹۲ تا سال ۱۴۰۰ و دوره سوم از ۱۴۰۰ تاکنون.

دوره اول

در این دوره رویکرد کارگزاران معطوف به سازندگی، عزت اسلامی و آبادانی ایران بود. مؤسسان این تشکل با اعتقاد به برابری همه شهروندان و لزوم مشارکت همه ایرانیان در تعیین سرنوشت خویش، قابلیت‌های فردی را عامل اصلی ترقی عنوان کردند. این حزب همانطور که در مرامنامه اول خود اعلام کرده بود، «تامین نیازهای نخست انسان یعنی کار، تولید و افزایش رفاه عمومی در صدر برنامه‌های آنها» جای دارد. کارگزاران تخصص و تعهد را جوهره کار دانسته و احترام ویژه‌ای برای اهالی عمل و نظر قائل بود. توسعه همه‌جانبه کشور در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در پرتو مشارکت وسیع مردم و همه گروه‌های سیاسی و نیز همگرایی در صحنه‌های بین‌المللی میسر می‌دانست. خلاصه کارگزاران در این دوره به نظر می‎رسد که به موضوع «حقوق و آزادی‌های سیاسی» کمتر توجه داشته و رویکرد فن‌سالارانه در اداره امور کشور را در نظر داشته و با توجه به نوع ارتباطش با دولت اکبر هاشمی‌رفسنجانی و نوع نگاهی که داشت، توسعه اقتصادی را مقدم بر توسعه سیاسی و مفاهیم دیگر می‌دانست.

دوره دوم

حزب کارگزاران پس از دولت هاشمی‌رفسنجانی در تشکیلات تا حدی ضعیف شد و به شکل یک حزب نخبه‌گرای مرکزنشین درآمد، البته هیچ‌وقت شکل توده‌ای به خود نگرفت. این حزب در دوره دوم خود در نوع نگاه و تحلیل‎هایش تغییراتی در پیش گرفت و از یک حزب تکنوکرات که توسعه اقتصادی را مقدم بر توسعه سیاسی می‌دانست، به مرور به حزبی بدل شد که توسعه را به‌عنوان یک مفهوم جامع در نظر گرفت که باید از رشد اقتصادی شروع کند و با پیدایش نیروهای جدید اجتماعی به رشد سیاسی برسد. حزب کارگزاران در این دوره تعریف جدید و دقیقی از خود ارائه می‌دهد که براساس آن کارگزاران حزب «آزادیخواهِ معتدلِ متدینِ توسعه‌گرای شهروندمحورِ عدالت‌خواهِ اصلاح‌طلبِ صلح‌طلب» است.

دوره سوم

دوره سوم رویکرد حزب کارگزاران سازندگی بیشتر حول محور ملی‌گرایی می‌چرخد. ملی‌گرایی گفتمانی است که گرچه در صحبت‌های اخیر دبیرکل فعلی حزب خود را نشان می‌دهد، اما مشخصاً مفهومی است که رئیس کمیته سیاسی این حزب محمد قوچانی مترصد گفتمان‌سازی، بسط و توضیح آن است. حسین مرعشی، دبیرکل فعلی حزب کارگزاران در گفت‌وگوی اخیر خود با خبرگزاری کار ایران صراحتاً گفته است: «برای دفاع از جمهوری اسلامی سال ۵۷ باید به سمت ملی‌گرایی برویم.»

محمد قوچانی نیز در مصاحبه با خبرگزاری انصاف درباره ملی‌گرایی گفته است: «ملی‌گرایی چیزی نبوده که فقط در انحصار سلطنت‌طلب‌ها بوده باشد. کارگزاران و طیفی از اصلاح‌طلبان که از ملی‌گرایی می‌گویند، مصدقی نیستند اما ممکن است به طیف ملی‌گرایی مصدقی نزدیک‌تر باشند.»

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی