| کد مطلب: ۸۱۵۰

در دفاع از نهاد علم

انتشار یک متن در قالب سند محرمانه از مکاتبات میان وزارت کشور و ریاست‌جمهوری و وزارت علوم برای اخراج استادان دانشگاه‌ها و جایگزین کردن افراد جدید، اخیراً بازتاب

انتشار یک متن در قالب سند محرمانه از مکاتبات میان وزارت کشور و ریاست‌جمهوری و وزارت علوم برای اخراج استادان دانشگاه‌ها و جایگزین کردن افراد جدید، اخیراً بازتاب زیادی در محافل سیاسی و دانشگاهی پیدا کرد. واقعیت این است که انتشار این سند در جریان اعتراضات سال گذشته بود؛ ولی بازتابی پیدا نکرد، زیرا فقط یک ادعا بود و همان زمان نیز اصالت این سند و همه اسناد مشابه منتشره به‌طور رسمی رد شد و چون مابه‌ازایی در عمل نداشت، کسی هم به آنها اهمیت نداد. ولی اکنون که تجربه زیسته دانشگاهیان نشان می‌دهد که ماجرای اخراج و خالص‌سازی دانشگاه‌ها جدی است، این سند حتی اگر جعلی باشد هم دوباره مورد توجه قرار گرفته است. به‌عبارت دیگر، نیازی نیست که این سند را واقعی بدانیم یا جعلی، زیرا در هر صورت آنچه که پیش روی جامعه ماست واقعیت برخورد با دانشگاه‌هاست. به‌ویژه دانشگاه‌ها و رشته‌های علوم انسانی که تحت فشار شدید قرار گرفته‌اند. بنابراین، اصالت آن سند در برابر این واقعیت موضوعاً فاقد اهمیت است، هرچند مسئولان کشور باید راهی را برای اثبات تکذیبیه‌های خود نیز فراهم کنند، درغیراین‌صورت، بعید نیست که مخالفان و توطئه‌گران فرصت پیدا کنند و اسنادی را جعلی منتشر کنند که اصالت آنها باور شود و تبعات خطرناکی داشته باشد.
اما پرسش اصلی این است که چرا با دانشگاه، این اندازه دشمنی وجود دارد؟ پاسخ روشن است: علم. «مخالفت با علم» ریشه هرگونه دشمنی با دانشگاه است. با وجود علم؛ «شبه‌علم» قادر به عرض اندام نیست. ولی در غیبت آن شبه‌علم جولان خواهد داد و مصداق «خود گویی و خود خندی» خواهد شد. هنگامی که علم و دانش نوین از عرصه مدیریت امور کنار گذاشته شود، طبعاً نیازی هم به آموزش مدیرانی عالم و باسواد نیست. هنگامی که برخی از مدیران بدیهیات علمی اقتصاد را منکر می‌شوند، چه نیازی به رشته‌هایی چون اقتصاد، جامعه‌شناسی، حقوق، مدیریت، علوم سیاسی، روابط بین‌الملل و حتی پزشکی...؟ چنان‌که می‌بینیم طب سنتی چهارنعل در حال تاختن است و سنگرهای مدیریتی علوم اجتماعی پیشاپیش فتح شده و اکنون سنگر طبابت را با حکمای! طب سنتی فتح خواهند کرد و زالو انداختن درمان انواع دردها خواهد شد. کافی است در مرحله بعد وارد مهندسی و ریاضیات و فیزیک شوند تا با فتح این آخرین سنگرها، بساط علم به‌طور کامل برچیده شود.
این فرآیند فقط یک نقطه ضعف جدی دارد؛ اینکه جامعه ایران به‌حدی از رشد و بلوغ فکری رسیده است که تن به چنین خواستی نمی‌دهد. دانشگاه‌های کشور باید به سوی استقلال مدیریتی و علمی حرکت کنند، نه آنکه از وزارتخانه و نیز برخی نهادهای فراتر از دولت کنترل شوند. ما فرض می‌کنیم که آن نامه جعلی و غیرواقعی باشد، ولی آیا واقعیاتی که در حال رخ دادن است نیز جعلی است؟ این شیوه حل مسائل جامعه نیست. اعتراضات سال گذشته ربطی به استادان نداشت. اتفاقاً استادان به نسبت محافظه‌کار هم هستند. مشکل فعلی حامیان برخورد با استادان هم ناشی از فعالیت‌های سیاسی آنان نبوده و نیست؛ مسئله اصلی مخالفت با علم آنان است. آنچه که این فرآیند را عقیم می‌کند، این است که امکان حرکت روبه‌جلو جز از طریق پذیرش علم ممکن نیست. هنگامی هم که می‌گوییم «علم» شامل همه علوم و در قله آنها علوم انسانی و اجتماعی می‌شود. مردم نیز تن به عقب‌گرد نخواهند داد؛ زیرا بقای آنان در پیشرفت است و تسلیم شدن در برابر علم لازمه پیشرفت است.

دیدگاه

آخرین اخبار