| کد مطلب: ۳۸۷۳۲

پس از یک سال

این روزها دوستان و طرفداران مرحوم رییسی در گفت‌وگوها مطالب عجیب و غریبی می‏‌گویند که گمان می‌‏کنند اینها در تعریف ایشان است. اینها در بهترین حالت و در صورت وجود در هر فردی می‌‏تواند فضیلت اخلاقی محسوب شود؛ درحالی‌که رئیس‌‏جمهور باید وظایف دیگری را انجام دهد.

امروز سالگرد سقوط بالگرد مرحوم آقای رئیسی است. این رویداد فرصتی شد تا در سیاست داخلی تغییرات زیادی صورت گیرد و در همین مدت کوتاه، منجر به تغییرات سیاسی عمیقی شد که باید منتظر آثار مثبت یا منفی و بزرگتر آن در آینده بود.

اکنون پس از گذشت یک سال از این حادثه امکان ارزیابی بهتری از مسائل مربوط به آن وجود دارد. بدین منظور، روزنامه «هم‌میهن» امروز در صفحات سیاسی خود، سه پرسش مشخص را با فعالان اصول‌گرا مطرح کرده است.

خواسته‌ایم که علت سقوط، چرایی مراسم گسترده سالگرد و ویژگی‌های آن مرحوم را توضیح دهند. البته، به مناسبت سالگرد ترجیح دادیم به‌جای نقد ببینیم خود دوستان و حامیان آن مرحوم ماجرا را چگونه می‌بینند.

درباره اولین پرسش معلوم است که هنوز هیچ توافقی ندارند و حتی اتفاق‌نظر نسبت به گزارش نهایی نهادهای رسمی حکومت هم ندارند. برخی از آنان بسیار دوست دارند که این اتفاق را به اسرائیل و آمریکا نسبت دهند. هیچ شواهدی هم ارائه نمی‌دهند و فقط به‌صورت تحلیلی می‌گویند. شاید از پذیرش تبعات ناشی از اینکه مسئولیت را متوجه اطرافیان و دولت آقای رئیسی کنند، می‌ترسند.

در هر حال، می‌خواهند بگویند بیگانگان انجام داده‌اند تا اعتباری به دست آید. ولی متوجه نیستند که اگر شواهدی در این زمینه وجود دارد، باید نهادهای لاپوشانی‌کننده را نقد کنند و اینکه چرا پاسخ نمی‌دهند.

به‌علاوه، هنگامی که چنین اعتقادی دارند باید هم پاسخ دهند که چرا خلاف مقررات با بالگرد به منطقه مرزی رفته‌اند؟ مسئولیت این خطای روشن با کیست؟ آنان هم که آن را حادثه می‌دانند آیا نباید برای تعیین مسئول چنین اتفاقی حرفی بزنند که تقصیر از چه کسی بوده؟

بگذریم، که حرف زیاد است. اصولگرایان و به‌ویژه مدافعان دولت سیزدهم درباره ۱۲۰هزار مراسم با بودجه رسمی نیز دچار مشکل در اظهارنظر هستند. برخی صادقانه درصدد توجیه هستند که اینها همان مراسم عادی مساجد است. خُب اینکه نیاز به برنامه‌ریزی و اعلام نداشت. 

طبعاً، هرکس که محبوب مردم باشد، مردم یادش را گرامی می‌دارند و نیازی به پرداخت چنین هزینه‌هایی نیست. البته برخی از اصولگرایان هم خیلی محترمانه چنین برنامه‌ای را نقد و رد کرده‌اند. تحلیل پاسخ‌ها به پرسش سوم مهم‌تر است. به‌ویژه این روزها که دوستان و طرفداران ایشان در گفت‌وگوها مطالب عجیب و غریبی می‌گویند که گمان می‌کنند اینها در تعریف ایشان است.

مسئله این است که اغلب پاسخگویان آن دسته از  ویژگی‌های مثبتی که برشمرده‌اند، لزوماً جزو ویژگی‌های اصلی و ضروری برای یک رئیس‌جمهور کارآمد نیست. اینها در بهترین حالت و در صورت وجود در هر فردی می‌تواند فضیلت اخلاقی محسوب شود؛ درحالی‌که رئیس‌جمهور باید وظایف دیگری را انجام دهد.

این ویژگی‌ها در هر فردی که باشد، شرط لازم برای تصدی پست‌های حرفه‌ای نیست. داوری مردم از افراد حرفه‌ای هم بر اساس اینها نیست؛ بلکه بر اساس دستاوردهاست. درحالی‌که می‌بینیم پاسخگویان هنگام پاسخ به این پرسش‌ها، ارجاعی عینی به دستاوردهای دوره سه‌ساله آقای رئیسی نمی‌دهند.

درباره تورم، اشتغال و مسکن که سه وعده اصلی ایشان بود، هیچ توضیحی نمی‌دهند که چرا مغایر با وعده‌ها شد؟ طبعاً در دادن وعده‌ها صادق بودند و توجه آن مرحوم به مردم را مفروض می‌گیریم؛ پس چرا وعده‌ها انجام نشد؟

سهل است که منفی‌تر هم شد. این همان ویژگی‌ای است که یک رئیس‌جمهور باید داشته باشد. وعده دهد و بداند که الزامات و ضرورت‌های تحقق آن چگونه است و بتواند امکانات و نیروها را برای تحقق آنها بسیج کند. بقیه ویژگی‌های مثبت لازم نیست و در صورت وجود، فضیلت است.

در توصیف ویژگی‌های آن مرحوم برخی چنان افراط کردند که گفتند؛ «فقط به‌خاطر روی گل آقای رئیسی ایران را عضو شانگهای کردند»؛ این حرف نشان می‌دهد که درک اطرافیان ایشان از مسائل خارجی در حد زیر صفر است و چنین تعریفی در اصل بد است، زیرا چه صنمی با دیگران می‌توان داشت که به‌خاطر یک شخص ایران را عضو کرده باشند؟

بگذریم از اینکه دستاورد این عضویت برای رفاه مردم ایران هم روشن نیست. بنابراین، این‌گونه رفتارهای دوستان آن مرحوم خدمتی محسوب نمی‌شود. گویی صرفاً از خودشان دفاع می‌کنند و نه حتی از آن مرحوم.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

پربازدیدترین