عملکرد نظام سالم
چه نظامی(سیستمی) سالم و کارا است؟ هر نظامی شامل سه بخش است؛ اول ورودیها یا دروندادهای آن هستند. دوم فعل و انفعالات درونی نظام که این ورودیها را با هم ترکیب میکند تا خروجی یا برونداد تولید کند. بروندادهایی که تامینکننده اهداف نظام است.
به نظامی سالم میگویند که در درجه اول ارزش بروندادهای آن بهصورت متعارف بیشتر از دریافتیهای آن باشد. بعلاوه این خروجیها مطابق اهداف تعیینشده باشد و مهمتر اینکه خروجیها منجر به تقویت ورودیهای جدید به نظام شود.
برای سنجش این شرایط همیشه باید عملکرد نظام را بررسی و پایش و سپس پالایش و اصلاح کرد. گزارش امروز هممیهن درباره یکی از این عملکردها یعنی قانون فرزندآوری است؛ قانونی که بیش از دو سال است اجرا میشود و اکنون فرصت مناسبی برای بررسی کارایی آن است. اتفاقاً در خود قانون هم بر انجام این ارزیابی نوبهای تاکید شده است. ولی دریغ از انتشار حتی یک خط گزارش از دستاوردهای این قانون بیفایده و حتی زیانبار.
همه میدانیم که رشد جمعیت و فرزندآوری در ایران در حال تبدیل شدن به مسئلهای مهم است. ولی ریشه این مشکل در رفتار یا انگیزههای نادرست خانوادهها و جوانان نیست. در واقع مردم از ازدواج و فرزندآوری رویگردان نشدهاند بلکه سیاستهای نادرست اقتصادی آنان را ناامید از ازدواج و فرزندآوری کرده است. لذا صدها هزار میلیاردی که باید صرف اشتغال و سرمایهگذاری میشد در چاه ویل این قانون ریخته شد و نتیجه آن کاهش ۱۵ درصدی ازدواج و کاهش بیش از ۵ درصدی فرزندآوری و افزایش مرگ و میر و کاهش میانگین سن افراد فوتشده است به عبارت دیگر دستاوردهای بزرگ و البته منفی این قانون هستند. نتیجه هر قانونی که در خارج از صحن مجلس و به دور از چشم مردم نوشته شود و بودجههای عمومی را در مسیر آن تلف کنند و تورم سنگینی را به مردم بار نماید بهتر از این نخواهد بود.
تا اینجا را میتوان تحمل کرد اگر تن به ارزیابی میدادند و شجاعت تغییر دادن سیاست زیانبار و غیرعاقلانه را میداشتند. در هر حال زیان را هرجا متوقف کنیم باز هم سود است. ولی این قانونگذاران که معلوم نیست دنبال چه هستند شجاعت و صداقت لازم را برای اعلام شکست و تغییر این ریل ندارند. اگر قرار بود در نتیجه اجرای این قانون، ازدواج و فرزندآوری زیاد و طلاق کمتر شود، روند هر سه مورد معکوس شده است. چرا؟ .
گویی که طرف دیابت دارد و احساس تشنگی میکند برای او نوشابه تجویز میکنند. نتیجه روشن است. این یک تجربه مهم پیش روی مردم است. قانونی زیانبار و حتی مغایر با مصالح خانواده را بهصورت اصل ۸۵ و به دور از نظارت مردم تصویب کردند درحالیکه هیچ درکی علمی از مسئله نداشتند. اکنون مشابه همین اقدام را در مسئله حجاب و پوشش تکرار میکنند.
هیچ درکی از فلسفه قانونگذاری و نیز علت رفتار زنان و دختران و نیز محدودیتهای ابزارهای قانونی و جزا ندارند لذا بهصورت مندرآوردی و خلاف قانون عمل میکنند و تردیدی هم نیست که نهتنها پاسخ نخواهند گرفت بلکه گرایش مردم را نسبت به ارزش حجاب کمرنگتر میکنند و این را خودشان هم میدانند ولی ظاهراً چون علاقهای به اتخاذ تصمیم عقلایی و با مشارکت مردم ندارند بر ادامه این مسیر شکستخورده پافشاری میکنند.
اگر در قانون فرزندآوری، اصلیترین هزینهها مادی است و شاید در آینده قابل جبران باشد درحالیکه در ماجرای حجاب هزینهها از جنس دیگری است و نهتنها فراگیری و تنش بیشتری دارد بلکه هزینهها از جنس اعتماد و اخلاقیات است و به این سادگی قابل بازیابی و جبران نیست.
اخیراً طرح میکنند که چکار باید کرد؟ آیا باید اجازه داد که هر کس هر گونه که میخواهد لباس بپوشد؟ آیا این وضع پذیرفتنی است؟ پاسخ این است که چرا از ابتدا این پرسش را مطرح نکردید؟ هنوز هم جدلی طرح میکنید و الا ماجرای پوشش زنان راهحلهای قانونی و معقول دارد. راهحلهایی که با حمایت اکثریت مردم تصویب و اجرایی شود و ضمانت اجرای آن نه در پلیسهای گوناگون و دارای جلیقه ضدگلوله، بلکه از سوی مردم و با حمایت آنان است. اطمینان داریم که هنوز هم قصدی برای رسیدن به سیاست درست وجود ندارد. نهایت این راه نیز مثل قانون فرزندآوری است؛ هم هزینهها را میدهید و هم دستاوردی نخواهید داشت سهل است که نتایج معکوس خواهد شد. سیاستِ خوردن هم چوب و هم پیاز.