از مادرید برای مظلومان غزه
نیوشا طبیبی گیلانی روزنامهنگار و پادکستر روز یکشنبه گذشته، احزاب چپ و تشکلهای مختلف سیاسی اسپانیایی در مادرید، برای تجمعی در ضدیت با ظلم بیحدوحصر اسرائیل
نیوشا طبیبی گیلانی
روزنامهنگار و پادکستر
روز یکشنبه گذشته، احزاب چپ و تشکلهای مختلف سیاسی اسپانیایی در مادرید، برای تجمعی در ضدیت با ظلم بیحدوحصر اسرائیل به مردم مظلوم غزه از عموم مردم دعوت کرده بودند. من هم توسط یکی از دوستان روزنامهنگار ایرانیام از جریان تجمع باخبر شدم. تصورم این بود که عدهای از مسلمانان و مهاجران عربزبان مقیم مادرید در این تجمع شرکت خواهند کرد. زودتر از ساعت مقرر در محل بودم. همانطور که حدس میزدم، جز 60-50نفر مهاجر عرب و مسلمان و چند نفری پیر و جوان اسپانیایی، فرد دیگری نبود. تا وقت رسمی تجمع، نیمساعتی باقی مانده بود. برای نوشیدن قهوه به کافه مجاور محل رفتم. صدای آژیر پلیس و سروصدای مردم از بیرون کافه میآمد، ولی من در جایی نشسته بودم که چیزی نمیدیدم.
چند دقیقه مانده به ساعتمقرر بیرون آمدم و با شگفتی، انبوه جمعیتی باورنکردنی را دیدم. اکثریت شرکتکنندگان در تجمع و راهپیمایی، اسپانیایی بودند. پرچمهای فلسطین و پلاکاردهایی حاوی شعارهایی علیه فاشیسم، نژادپرستی اسرائیلی، ظلم و کودککشی در دست مردم بود. آنها که در اطرافم میدیدم بهشدت متأثر و غمگین از ظلمی بودند که هر لحظه بر مردمی بیدفاع و غیرنظامی روا میشد. پوستر عکسهای کودکان و زنان آسیبدیده غزه، در دستان مردم بود.
تظاهرات از میدان «آتوچا» و در طول خیابانی بلند بهسوی میدان بزرگ شهر -یعنی میدان «سول»- کشیده میشد. من به میانه صف طولانی تظاهرات رسیدم. وقتی به پشت سرم، سرک کشیدم از انبوه جمعیتی که برای دفاع از مظلومان و با هدفی انساندوستانه گردهم آمده بودند، شگفتزده شدم.
پوشش خبری این راهپیمایی عظیم و پرشکوه که شاید در کل اروپای غربی از نظر تعداد حاضران و عظمتش بینظیر باشد، طبیعتاً کامل نبود. حتی رسانههای ایران هم به آن بیتوجهی کردند. بیتوجهی رسانههای غربی که تمایلات آمریکایی دارند طبیعی است. جریانهای آزادیخواه، انساندوست و ضدجنگ رسانه ندارند. این حرکت مهم که میزان آگاهی مردم در جامعهای مثل اسپانیا را نشان میدهد، بسیار مهم است. وجدان مردم عادی به هیچ عنوان، جنایت علیه مظلومان را با هیچ برچسب و اتهامی نمیپذیرد. بهرغم فشار تبلیغاتی در جوامع غربی در حمایت از اسرائیل، جریانهای مستقل روشنفکری این کشورها، از تاثیر رسانهها بیرون هستند و میتوانند پیرامون خود را هم تحتتاثیر قرار دهند؛ درنتیجه روی تصمیمات دولتهایشان تاثیر بگذارند.
من با بسیاری از دوستان اروپایی و اسپانیایی در اینمدت و در اینموضوع، همکلام بودهام. همه آنها از ظلمی که بر مردم غزه میرود، سخت رنجیده و از مواضع اتحادیه اروپا و دولتهایشان در این موضوع شرمسار بودند.
شبکههای عربی انگلیسیزبان و در رأس آنها الجزیره، توسط بسیاری از مردم غرب دیده میشوند. این شبکهها در سالهای اخیر توانستهاند در گزارش سمتوسوی دیگر درگیریها و توضیح علل و ریشههای تاریخی این قضایا، تاثیر عمیقی در جوامع غربی داشته باشند.
اما متاسفانه نهادهای ایرانی که میتوانند تاثیری بر جریان غالب خبری و فرهنگی در این کشورها بگذارند یکسره غایب هستند. برگزاری سالگرد انقلاب و مناسبتهای مذهبی ممکن است برای عدهای از کسانی که روی اخبار ایران متمرکز هستند یا به دلایل شغلی و تمایلات عقیدتی توجهی به موضوع ایران دارند جالب توجه باشد، اما از جریانسازی خبری برای مردم اروپا عاجز است. بههمینطریق هیچ پایگاه و کرسی فعال علمی و پژوهشیای در دانشگاههای اسپانیایی تا این لحظه و همینطور هیچ برنامهای که بتواند فرهنگ، هنر و تاریخ ایران را به مردم مستقیماً بشناساند، نداریم. مسئولان و برنامهریزان اصرار دارند در هر بسته فرهنگی حتماً پیامهای انقلابی و خاصی که در بستر فهم تاریخ معاصر ایران میتوان آنها را تفسیر و توجیه کرد، به صورت خامدستانه و بیمقدمه گنجانده شود؛ پیامها و شعارهایی که البته در بین مخاطبان امروز توجهی برنمیانگیزد.
عملکرد موفق رسانههایی مانند الجزیره سبب شد، درحالیکه در یکسوی شهر کانکسهایی برای جمعآوری و ارسال خون به اسرائیل برپاشده و البته خالی مانده بود، در سویدیگر شهر راهپیمایی عظیم چنددههزار نفری در یکی از مهمترین پایتختهای اروپای غربی برپا شود.